English Version
English

پیدا کردن خود؛ تولد اولین سال رهایی مسافر مهدی

پیدا کردن خود؛ تولد اولین سال رهایی مسافر مهدی

روز پنج شنبه 93/12/07 جلسه ی پنجم از دور پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60  با نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر محمد مهدی و استادی مسافر علی کاظمی با دستور جلسه "فضولی و آسایش" و جشن اولین سال رهایی مسافر آقای مهدی راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

استاد ارجمند فرمودند:

در سال، 52 دستور جلسه داریم که در سه بخش است: 1 بخش فنی ، که در این بخش پرتکل درمانی در آن توضیح داده می شود و مسافران و همسفران را با این بخش آشنا می کند، مثل صورت مسئله ی اعتیاد و... 2 بخش جهانبینی، که اکثر دستور جلسات هفتگی در بخش جهانبینی قرار دارد، فضولی و آسایش هم در همین بخش است. 3 شناخت کنگره 60، مانند: شناخت مرزبان، ایجنت، دیده بان. این دستور جلسات تجزیه و تحلیل می شود و ما را با ساختار و شکل گیری کنگره 60 آشنا می کند و در کلِ این دستور جلسات، سی دی های مناسب و خورَند آن در نشریات برای مسافران و همسفران توزیع می شود.

اگر رجوع کنیم به فرهنگ لغت، کلمه ی فضولی جمع کلمه ی فضل است. در ساختار فیزیولوژی انسان هم از کلمه ی فضول یا فضولات استفاده می شود. آنچه از منافذ بدن انسان توسط غددهای برون ریز بدن بیرون می آید؛ فضولات بدن گفته می شود. در فرهنگ لغت فارسی فضولی اینگونه معنی شده: کسی که بی جا و بی فایده در کار و امورات دیگران مداخله می کند. در فارسی به صورت راحت تری می گویند: کسی که یاوه گویی کند و در اموری که به او مربوط نیست و در حوزه ی استفحاظی که در زندگی دارد، پایش را خارج از آن بگذارد فضولی گفته می شود. در این دستور جلسه نقطه ی مقابلی قرار داده شده به نام آسایش. در کلمه ی فارسی که با آن برخورد می کنیم، به معنای آسودن است ولی، نه آسودن جسم. آسودنی که در معنای کنگره از نقطه نظر ضلع روان؛ رسیدن به تعادل را یاد می گیریم. آنجایی که روان آدمی آسوده خاطر باشد، جایی که آدمی از ضلع روان به تعادل برسد؛ آنجا می شود آسایش آدمی. این دو هیچ ارتباطی با هم ندارند و اگر از حوزه ی خودت خارج شوی، آرام آرام سلب آسایش کرده ای و ضلع روانت را به هم می ریزی.

ما در کنگره 60 با جهانبینی چه سر و کاری داریم؟

در کل آموزش هایی که از سی دی ها، وادی ها و خود جهانبینی می گیریم، این آموزش ها انسان را با خودش آشنا می کند. جهانبینی یعنی پیدا کردن خود انسان. نقطه ی پیدا کردن خود انسان کجاست؟ آن جایی ست که انسان بتواند متوجه عیب های خودش شود و برای رفع این عیب ها، حرکت کردن است که به خود شناسی می رسیم. پس ما در جلسات، جهانبینی کار می کنیم، در کنار درمان جهانبینی را یاد می گیریم برای رسیدن به خود شناسی. هیچ علمی بالاتر، والاتر، شریف تر و مقدس تر از علم خودشناسی نیست. انسان در درون خود ذاتاً، گره ایی دارد و تا آن گره را باز نکند، به آسایش، آرامش و تعادل خوب نمی رسد، و آن گره چیزی نیست مگر، شناختن خویش خویشتن، که در کنگره به آن خودشناسی می گوییم. باعث تأسف است که انسان عمر شریفش را صرف امورات و باز کردن گره هایی می کند؛ که هیچ عایدی برایش ندارد. آقای مهندس دژاکام در یکی از سی دی ها داستانی را بیان می کنند و می فرمایند: شخصی پیش پادشاهی رفت و به او گفت من یک حرکتی انجام داده ام و می خواهم این حرکت را به نمایش بگذارم و شما به من هدیه ایی بدهید. با چند سال تمرین، سوزنی را پرت می کرده که از پشت سوزن های دیگر رد می شده. این حرکت خیلی سخت می باشد و شاید هرانسانی قادر به انجام آن نباشد. پادشاه شخص را تشویق می کند و از وزیر و امور خزانه می خواهد که چند صد سکه به او بدهند. بعد از آن پادشاه می گوید؛ شخص را بیاورید و به جلاد هم بگویید چند صد شلاق به او بزند. می گویند چرا؟ پادشاه می گوید؛ شما برای من بگو که، این کاری که تو انجام دادی، برای خودت و دیگران چه خیر و منفعتی داشت؟

انسان از خودش فارغ می شود و به اموراتی می پردازد که هیچ عایداتی برایش ندارد و از خود شناسی به غیب شناسی توجه می کند. انسانی که بتواند به خودشناسی برسد، مطمئنا به غیب شناسی هم تسلط پیدا می کند.

" مَن عَرَفَ نَفسَه و فَقَد عَرَفَ رَبَه" هر که خود را شناخت، پروردگار خود را می شناسد.

صرفا آمده ایم این را یاد بگیریم که، فرامین باری تعالی را که خداوند می خواهد؛ توسط ما انسانها به انجام برسد، انجام بدهیم. و برای اینکه راحت بتوانیم این فرامین را انجام بدهیم، خداوند برای ما پیانبر درونی عقل را؛ برای ما گذاشته است. در هر قوم، ملیت و مذهبی که باشیم، این پیامبر را برای ما گذاشته است. در کل هستی که در آن زندگی می کنیم، توسط نعمت هایی که خداوند به ما داده، الطافش را هم برای ما؛ قرار داده، که هم در آسایش و آرامش زندگی کنیم و هم از این نعمت ها هدایت بگیریم. وقتی که به حرکت پویای یک درخت، یک گیاه و یا حتی در انبوه جنگل ها نگاه می کنیم، هیچ درختی در کار درخت دیگری فضولی نمی کند. هیچ موجودی در کار موجود دیگری فضولی نمی کند؛ اِلا انسان. این انسان است که هم در امورات خودش، هم در امورات خداوند وهم در امورات موجودات دیگر(جامد، مایع، گاز) دخالت می کند و این دخالت بی جا و یاوه گویی کردن، او را از مسیر زندگی خارج می کند و ضلع روانش را تحت تاثیر قرار می دهد وآن آسایش و آسوده خاطر بودن را از انسان می گیرد. کسی که فضولی می کند، قطعا غیبت هم می کند، تجسس هم می کند و چندین ضدارزش را با خودش دارد. راهکارهایی که در کنگره خیلی ساده و روان داده می شود برای اینکه ما فضولی را بشناسیم: 1- توان انجام دادن کاری. ما کاری را به رهجو می گوییم انجام بده که، خودمان توان انجام آن را داشته و داده باشیم. مثلا در درمان مسافر به او می گوییم سقوط آزاد، قطعا خودمان هم سقوط آزاد رفته ایم. -2 قدرت انتقال، که بتواند به چه صورت و با چه فن و راهکاری آن را در درون ما نهادینه کند، که کنگره از ابزار محبت استفاده می کند ولی در بیرون از ابزار تخریب، حقارت، سرزنش و... استفاده می شد. 3- رهجو باید زودتر از ساعت تعیین شده در جلسه حاضر شود، که بار آموزشی در ابتدا به ساکنی است که، در اول جلسه قرار می گیرد. حرمت کنگره به چه دلیل خوانده می شود؟ برای اینکه من یاد بگیرم، بدون اجازه صحبت نکنم، حرف دیگری را؛ قطع نکنم. شخصی که فضولی می کند نشانه ی بارز از صفات اخلاقی او، این است که بدون اجازه صحبت می کند. با آمدن به کنگره و آموزش گرفتن می توانی مجموعه ای از رذائل و فضائل که در درون خودت هست را ببینی و بتوانی آرام آرام، فضائل و ضدارزشهایت را حذف کنی تا به یک صلحی برسی. صلح ناپیدا آنجایست که، انسان در درون خودش با خودش؛ به آرامش و آسایش برسد. وقتی در درون به صلح ناپیدا رسیدی که فقط خودت آنرا می بینی، قطع به یقین با دیگران مشکلی نداری. دیگر در هیچ جایی از زندگی کسی به تو نمی گوید "چرا؟"(چرا دیر آمدی؟و...) و این خیلی مهم است. هستی در آگاهی محض است و دارد با حرکت پویا و جوهری خودش، که شکوه و نشان از قدرت باری تعالی دارد؛ حرکت می کند. من خداوند را شکر می کنم که در کنگره 60 بزرگتری پیدا شد؛ به نام آقای مهندس دژاکام و چیزهایی که دیگران نتوانستند به من تفهیم کنند، اینجا با صلاح محبت به من یاد داده شد و در درون خودم به صلحی رسیدم. چرا که وقتی وارد کنگره شدم، فهمیدم در خروجی زندگی ام چقدر ضدارزش دارم.

من کسی در نا کسی دریافتم            پس کسی در نا کسی در بافتم

اگر انسان بتواند زشتی ها و نقص هایش را پیدا بکند و حرکت کند و شروع کند به بافتنِ درون خودش، این شاهکار خلقت است.

 دستور جلسه دوم تولد يک سال رهايی آقای مهدی:

 

آقای مهدی پوستی بچه هایی که از نسل اول شعبه ی شیخ بهایی بودند و پارسال پذیرش شدند، کاملا می شناسند. ایشان در قسمت نشریات این شعبه خدمت می کرد و بنای نشریات را با کمک آقای علی جمالی گذاشتند. صادقانه خدمت می کرد. آقای پوستی سفر اولش را در شعبه ی سلمان فارسی، که آن موقع من مرزبان بودم، با هنرمندی، توانمندی و درایت کمک راهنمای گرامیشان؛ جناب آقای رضا علیزاده به پایان رساندند. خیلی خوب حرکت کرد. وعده ی خداوند هم بر حق بود و به صلح و آرامش رسید. بعد از رهایی، فقط به رهایی اکتفا نکرد، آرمان هایش بالاتر از رهایی بود. در سایت هم خدمت می کرد. با تلاشی که کرد، با اولین امتحان کمک راهنمایی که سال گذشته داد، قبول شد و به شال کمک راهنمایی دست پیدا کرد. از صمیم قلب دوستش دارم و به ایشان تبریک می گویم. در سفر دوم چون در بخش نشریات خدمت می کرد، به لحاظ قوانین و تدبیری که مرزبانان اِعمال کردند، باید برای خودش کمک راهنما انتخاب می کرد و ایشان به من لطف کردند و پیش من آمدند. من نتوانستم به آقای پوستی درسی بدهم، آقای پوستی خودشان سراسر درس هستند. آرامشی در درونشان می بینم. از خداوند برایشان بهترین ها را آرزو می کنم.

بعد از سخنان استاد و مشارکت دوستان، اولین سال رهایی مسافر آقای مهدی را با شور فراوان جشن گرفتیم.

 

 

اعلام سفر آقای مهدی:

 

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر

آنتی X مصرفی: اُپیوم

مدت سفر: 10 ماه و 10 روز

روش درمان DST با داروی OT

نام راهنما: آقای علی کاظمی

مدت رهایی: یکسال و هشت ماه 

رشته ی ورزشی: دارت، شطرنج، پیاده روی

آرزوی مسافر آقای مهدی:

 

آرزو می کنم که کنگره 60 جهانی شود و روزی را ببینم که کنگره 60 در نیویورک، لوس انجلس، لندن و پاریس شعبه داشته باشد.

صحبت های مسافر آقای مهدی:

 

من وقتی که وارد کنگره شدم، سفر اولم را در شعبه ی سلمان فارسی بودم و راهنمایم آقای رضا علیزاده بودند، که از ایشان خیلی تشکر می کنم. شعبه ی شیخ بهایی که تاسیس شد، سفر دوم را به این شعبه آمدم و در بخش نشریات بودم. بین ساعت 7 تا 8 من دیگر در نشریات بیکار بودم و می دیدم که بقیه ی عزیزان سر لژیون ها یشان بودند و من هم گفتم بهتر است که یک راهنما انتخاب کنم، که آقای علی کاظمی را به عنوان کمک راهنمای سفر دوم انتخاب کردم. من اولین روزی که به کنگره آمدم 16 مرداد 91 و ماه رمضان بود. وقتی که وارد بخش نشریات شدم، در صفحه ی اول کتاب سایت کنگره را دیدم و همان شب وارد سایت شدم و مطالعه کردم. کتاب عبور از منطقه 60 درجه را هم دو روزه خواندم و متوجه شدم که مطالب کاملا دقیق و حساب شده است.28 مرداد یک وبلاگ به نام " وبلاگ من در کنگره 60 اصفهان" درست کردم، که یادداشت های خودم،  دستور جلسات و صحبت های آقای مهندس را در این وبلاگ می گذاشتم. مطالب پزشکی راجع به اعتیاد، درمان و سیگار را به صورت مختلف تهیه می کردم و درج می کردم. روزی یک نفر در این وبلاگ برای یکی از پست هایم نظر گذاشته بود که، بهتر نیست یک رشته را دنبال کنی؛ تا اینکه پراکنده باشد؟ این حرف او به دلم نشست. تصمیم گرفتم که درباره ی اعتیاد و مواد مخدر مطلب بنویسم و بعد از مدتی تمرکزم روی درمان سیگار افتاد.اوایل در کار وبلاگ نویسی وارد نبودم، و بعد از مدتی رفتم وبلاگ نویسی را یاد گرفتم. به قول معروف: وقتی که می خواهید کاری را آغاز کنید، حتما نباید در آن کار بهترین باشید؛ تا به آن کار وارد شوید، شما به آن کار وارد شوید تا بعد در آن کار؛ بهترین شوید. در تمام وبلاگ هایی که خدمت می کردم به جز وبلاگ خودم نام کاربری ام را آقای مهدی سیامکی نوشتم، چون هیچ وقت نخواستم اسمم معروف شود، اصل این است که خودم آموزش بگیرم. همه ی سفر اولی ها وقتی که وارد کنگره می شوند، اول به خاطر ترک اعتیاد می آیند، خودم هم همین طور بودم. ولی بعد از گذشت 2 الی 3 ماه متوجه می شویم که مباحث کنگره مهمتر از این حرف هاست. صحبت راجع به درمان اعتیاد است و درمان اعتیاد هم بالاتر و مهم تر از ترک است. برای درمان اعتیاد باید دو مسئله را شناخت: اول انسان، دوم مواد مخدر. از آقای مهندس که استاد اول من هستند تشکر می کنم. از راهنمای عزیزم آقای رضا علیزاده، که می توانم بگویم مردی با قلب شیشه ایی که خیلی دوستشان دارم، تشکر می کنم. از آقای علی کاظمی تشکر می کنم. یکی از درس های بزرگی که من از ایشان گرفتم این بود که همیشه می گفتند: هیچ وقت زور را نده التماس را بگیر. به عبارتی هیچ وقت کاری نکنید که کسی به شما "چرا؟" بگوید. از تمامی شما بابت تشویق هایتان تشکر می کنم.

 

 

 

 نویسنده: همسفر اکرم

تصویرگر: مسافر محمود

 

منبع: وبلاگ نمایندگی شیخ بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .