هر کاری که میخوایم انجام بدیم حتی یه آشپزی ساده باید با تفکر باشد. این تفکرات میتونه مثبت و منفی یا زشت و زیبا باشد تفکرات هر دین و قومیتی میتونه فرق داشته باشه مثلاً مشروب خوردن در دین و کشور ما چیز زشت و ناپسندی هست ولی ممکنه تو کشورای دیگه و حتی بعضی از خانواده همینجا به مورد عادی و معمولی باشه و اصلاً بد به نظر نرسه.
هرچقدر در روزمره تفکرات منفی باشه ناخداگاه کار و اعمال ماهم منفی میشه و بلعکس ...
اینجاست که نیروهای بازدارنده نشون میده خیلی قوی هستن. همیشه جدالی بین خوب و بد وجود دارد. قطعاً نیروهای منفی و بازدارنده قدرت بالاتری دارند و ما را از خیر میخواهند دور بکنند. همیشه وقتی به سمت خیر میخوایم بریم این نیروها جلومون میگیرند.
ما به سه نیروی القا و احیا و تفکر نیاز داریم تا بتونیم حرکت کنیم.
القا کردن میتونه از طرف هرکسی باشه نهفقط ملاک و فرشتهها حتی به راهنما و دوست هم میتوته القاکننده باشه.
احیا یعنی زنده شدن ساختهشدن و حیات دوباره. احیا مخصوص زنده شدن مردهها نیست به گندم وقتی سر از خاک در میاره وقتی یک قطعه طلا تبدیل به گوشواره میشه همه اینا معنی احیا شدن میده.
تفکر هم یعنی فکر کردن و حرکت کردن برای رفتن. باید دیدگاه باید وسیع باشه تا تفکر وسیع و عمیق بشود.
باید برای شناخت جهان هم باید تفکر کرد و اولین وادی هم گفته که تفکر کنید و با تفکر کردن میتوان جهان شناخت.
یه راهنما باید رهجوشو کامل بشناسه با به نگاه و با تمرکز و زوم کردن رو رفتار رهجو بفهمه حالوروز رهجو امروز چطوریه آیا گریز زده ،دعوا کرده، حالش خوبه ...
یه راهنما علاوه بر محبت و جذب رهجو باید به وقتایی با خشونت هم رفتار شو نشون بده و جدیت در کار به رهجو نشون بده همیشه میگن با دست پس بزن و با پا پیش بگیر یعنی از دو طرف باید هوای رهجو داشته باشه.
بیشترین تأکید استاد روی تمرکز وادیهاست هر راهنمایی اول باید وادیها رو خوب بخونه و کاملاً آشنایی داشته باشه و امتحانات وادیها رو خوب بده در درجه اول مهمترین چیز وادیهاست.
منبع کنگره 60 : وبلاگ همسفر سارا
- تعداد بازدید از این مطلب :
3283