خودتان را معرفی بفرمایید:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر،12 سال تخریب انواع مواد مخدر داشتم 11 ماه سفر کردم باراهنمایی استاد عزیزم آقای فرهاد ابراهیمی، روش دی – اس – تی با داروی اُتی، رشتههای ورزشی: ایروبیک – پینگپنگ – شنا. در حال حاضر 4 سال و 4 ماه و 3 روز است که آزاد و رها هستم. در لژیون لیدی جونز هم نزدیک سه سال است با وزن 91 کیلوگرم باراهنمایی استاد گرامی آقای زرکش 10 ماه سفر کردم، 23 کیلوگرم وزن کم کردم 68 کیلو شدم، با دستور آقای زرکش 2 کیلو اضافه کردم، 70 کیلو هستم. نزدیک سه سال است وزنم ثابت است. سفر سیگار را هم باراهنمایی آقا جمال حدود سه سال است، انجام دادم.
چگونه است که روش (دی – اس – تی) را برای درمان چاقی و تناسباندام هم به کار میبرید؟
من یکچیزی را در کنگره خیلی دوست دارم و صحبتهای بعضی از قدیمیها در کنگره، آقای اشکذری روش دی – اس – تی را 2 سال قبل، در سالگرد لژیون لیدی جونز به آچارفرانسه تشبیه میکرد، آچارفرانسه را به هر مهرهای که بیندازید، میتوانید آن را بازکنید، در مسائل زندگی، در تغییر اخلاق، نوع تغذیه، این آچارفرانسه است. نکته این است که روش کار با ابزار را باید بلد باشید. اگر روش کار با ابزار را بلد باشید، میتوانید همهجا از آن استفاده کنید.
من الآن از روش دی-اس-تی در یادگرفتن زبان استفاده کردم، یعنی روزهای اول نمیتوانستم خوب صحبت کنم یا گوش دهم، آرامآرام زیادش کردم، جالب این است که بعد از یک سال، خودم فکر میکردم در صحبت کردن خیلی ضعیفم، امسال آخرین سفر، جالب بود، آنهایی که با من بودند، میگفتند: زبان تو خیلی خوب است؛ یعنی این روش، قابلاستفاده در تمام مراحل زندگی است. پیدا کردن نقطهی تحمل و بالا بردن آن، با تکرار منظم و در نظر گرفتن طول زمان، چون آرامآرام با روش دی-اس-تی شما شروع میکنی به نظم دادن به یک ساختار ولی یک فشار اولیهی خیلی سنگین به آن وارد نمیکنی، نقطهی تحمل را به دست میآوری.
در هر زمینه، با تکرار منظم، و در نظر گرفتن پارامتر زمان برای هر کار خاصی، نقطهی تحمل یواشیواش بالا میرود، سفر اول نقطهی تحمل شخص در مقابل مصرف نکردن مواد مخدر بالا میرود، در سفر جونز به همین ترتیب و جاهای دیگر. پس در اصل میتوان گفت روش دی-اس-تی مثل آچارفرانسه است. آقای مهندس دژاکام هم در ابتدای کتاب عبور از منطقهی 60 درجه زیر صفر، اشارهکرده، این روش ممکن است در درمان چاقی و تغذیهی درست، استفاده شود. و اطمینان دارم در همهی مراحل زندگی قابلاستفاده است. رضا: تشبیه جالبی از قول آقای اشکذری بیان کردید.
در رابطه با شرایط جسمی خودتان قبل از اقدام به درمان چاقی، در چه شرایطی بودید و حالا چه شرایطی دارید؟
با توجه به وادی هشتم، یکی از چیزهایی که مکمل درمان است، ورزش است و منبعد از چند سالی که ورزش نمیکردم، در پارک طالقانی با تنیس روی میز، شروع کردم، استخر هم میرفتم.
پایان سفر اول، مواجهشدن شخص با خیلی از مسائل جدید است، مسائلی که سالهای سال، مصرف مواد مخدر رویش پوشش گذاشته و شما نمیبینید، مثل دردهای پنهان، از سردرد و کمردرد و دنداندرد و این چیزها گرفته و یا تخریبهایی که در قسمت جسم داشتهاید، و مصرف مواد مخدر، خصوصاً مورفین، هرویین، تریاک و شیره، باعث میشود شما آن درد واقعی را احساس نکنید.
خودم وقتی دنداندرد میگرفتم، آن را با مصرف مواد تسکین میدادم، درمان نمیکردم، ولی بعد سفر اول، بااینکه سیستم ضد درد شما تقویتشده و دوباره بازسازی شد، باید آن قسمتهایی که در جسم شما تخریبشده، یواشیواش دوباره درمان کنید. من همسفر اولم تمام شد با این قضیه مواجه شدم، مشکل دیسک کمرم دوباره رو شد و خیلی واضحتر دیدمش، بهطوریکه وقتی ورزش میکردم، خانه که میرفتم، نزدیک دو-سه روز از درد کمر و پا، پای راستم، چون من دیسک کمرم مال مهرهی 5 و 6 روی قسمت باسنم است و رویهم ساییده میشود، و درد شدیدی ایجاد میکند، و به سیاتیک پایم هم میزند، به خاطر ضربههایی که بر زمین میزنم، باعث میشد خیلی فشار بیاید و من تا وسط هفته درد میکشیدم، دوباره مجبور شدم پیش دکتر بروم و برایم (ام-آر-آی) نوشتند، به 4-5 دکتر مراجعه کردم، متفقالقول مرا از ورزشهایی که حرکات پرشی یا جامپینگ دارد، منع کردند.
حتی در استخر حق نداشتم شنا کنم، فقط در قسمتهای کمعمق راه میرفتم و یک سری حرکات محدود انجام میدادم، از یک سری کمربندهای آهنی مخصوص دیسک کمر استفاده میکردم و دیگر تقریباً بعد از شش ماه، از درمانم که گذشت، نمیتوانستم حتی راه بروم، نمیتوانستم بنشینم و خیلی شرایط بدی داشتم، واقعاً از دست دکترها ناامید بودم، چون هرکدام میرفتم، یکی عمل را توصیه میکرد، یکی میگفت درمان ندارد و حالا مسائل دیگر،... خیلی اتفاقی به آقا امین مراجعه کردم، ایشان در مرحلهی اول گفتند، پیش آقای اشکذری بروم، چون ایشان یک جزوه ای دارند که مربوط به آناتومی بدن است و خیلی توانست به من کمک کند، من به آقای اشکذری مراجعه کردم، نزدیک 5-6 سال بود با این دردهای کمر بودم، خیلی جالب، چیزهایی میگفتند که هیچ دکتری نگفته بود، مثلاً فلان انگشت پایت در گوشت فرو میرود، گفتم آره، فلان جای کفشت داره ساییده میشود، گفتم آره، این ناحیهات درد داری؟ آری، اینجات درد داری؟
اصلا من ماندم، بدون اینکه مرا معاینه کند، دست بزند، دردهای مرا میفهمید، بعداً فهمیدم که بیشتر بچههایی که مصرفکننده هستند و حتی افراد عادی، با این درگیرند، به دلیل خشکی که در ماهیچهها پیش میآید و حالت انعطافش را از دست میدهد، ستون فقرات از حالت اصلی خارج میشود و خیلی فشار وارد میشود، من چون دیسک هم داشتم، این را بیشتر حس میکردم، خم شدن ستون فقرات، درد وحشتناکی ایجاد میکرد.
به من یک سری ورزشها، مربوط به جزوه شان را دادند که انجام دهم و بهصورت مرحلهای قرار شد با ایشان جلو بروم، من خیلی پیگیر بودم و هر 21 روز یکبار نزدشان میرفتم و ورزش جدید میگرفتم، استخر نزدشان ورزش جدید میگرفتم. جالب بود، بهجای 3 بار که از جزوه،2 بار ورزشهای کششی را انجام میدادم، ولی مجبورشدیم از یک سری مسائل زندگی بزنم، صبح ها زودتر بیدار شوم، شب دیرتر بخوابم، برنامه هایی جور کنم که هر روز تا 40 دقیقه این برنامه های کششی رابه طور کامل انجام دهم. در مورد من، درد م سه ماهه کامل رفت، یعنی درد م به 10 درصد یا 5 درصد رسید.
یک سری تغییرات در سبک زندگی دادم، ولی متاسفانه مشکل اضافه وزن داشتم و یک سری از تمرینات آقای اشکذری را نمیتوانستم انجام دهم، آقای اشکذری به من توصیه کرد که وزنم را پایین بیاورم، اوایل لژیون لیدی جونز بود، با 5/91 کیلوگرم وارد لژیون جونز شدم.
نتیجه ای که از سفر لیدی جونز گرفتید چه بود؟
نتایجش خیلی عجیب وغریب بود، من به قصد لاغری آمد م، اولین چیزم این بود که دردهایم کاهش پیدا کند، یعنی اصلا به فکر هدف هایی که در لژیون لیدی جونز دنبالش هستند نبودم، هدف اصلیم این بودکه یک مقدار وزنم کم شود و دردکمرم کاسته شود، بتوانم حد اقل به فعالیت های روزانه ام برسم، ولی خوب خیلی تاثیر عجیبی روی من گذاشت، مهمترین ثمره اش همان چیزی است که در سفر دوم خیلی تکرار میشود، اولا مرا دوباره باکنگره پیوند داد، چون بعد سفرم مدتی ازکنگره جداشده بودم، دومین چیز که به نظرم جزء پروسه ی درمان هر شخص است، خدمت کردن، درقبال خدمتی است که به او شده، اولا دوباره پیوندم راباکنگره برقرارکرد، اصلی ترین نتیجه اش بود، دومین چیزی که به آن رسیدم و خیلی تاثیر داشت، و خیلی روی آن تاکید میشود، ما سه سفر داریم درکنگره، سفر اول ازمصرف مواد تا قطع آن، سفر دوم ازقطع مواد تا شناخت خود، در واقع من تمام مراحل شناخت خود را درلژیون لیدی جونز لحظه به لحظه یاد گرفتم، لحظه به لحظه تمرین کردم، یعنی میتوانم به جدیت بگویم، اگر جونز نبود، شاید من هیچ بهره ای از این سفر دوم نمی بردم، اصلا نمیتوانستم خودم را بشناسم، اینکه چقدر فرمان عقل در زمینه ی تغذیه دست من است، من بخشی از وجود خودم را شناختم، بخشی از وجودم راکه دست نفس اماره بود و دست من نبود درزمینه ی تغذیه، شناختم، توانستم دوباره توانایی هایم را ازش پس بگیرم، واقعاً دست من نبود، واقعاً ماده به من سوار بود، غذا به من سوار بود، تغذیه به من سوار بود، من توانایی کنترل خودم در زمینه ی مواد رانداشتم، فوق العاده به من کمک کرد دریادگیری جهان بینی. چون جهان بینی کنگره 60، وادی ها، سی-دی ها، سی-دی های استاد امین، سی دی های آقای مهندس، کاملا منطبق با روش جونز و کملا در روش جونز میتوان از آن ها الگو برداشت. یکی ازبهره هایی که بردم این بود که خیلی به من کمک کرد، دید جهان بینی بودکه سیگارم را هم در این مرحله توانستم کنار بگذارم، واقعاً مدیون بچه ها وکسانی هستم که در لژیون جونزاز آنها چیزی یاد گرفتم، چه آقای زرکش، چه برادرهای لژیون، چون ازبرادرهای لژیون هم خیلی آموختم.
تاثیر زیاد دیگری که داشت، آشنایی با آقای زرکش بود و موهبت هایی که ایشان برای من داشت وباعث شد در آن شرایط امتحان کمک راهنمایی قبول شدم وسبب خیر شد، یعنی آقای زرکش ایجنت شعبه ی تازه تاسیس سعادت آباد شدند، من را هم بردندآنجا خدااین افتخار را نصیب من هم کرد، توانستیم آنجایک نمایندگی افتتاح کنیم، شاید بگم با هیچ رهجو شروع کردیم، حالاحدود 150 تابچه هاخداراشکر آنجاهستند، هروقت می روم یک حس خیلی خوبی می گیرم. دیروزهم درتولد آقای زرکش گفتم، من خیلی حس های خوب را در کنکره تجربه کردم که خیلی هیش را مدیون آقای زرکش هستم وآشنایی با ایشان، یعنی آن فشاری که حالا آقای زرکش به آدم می آورد که در مسیر حرکت نماید و به جلو برود، این هم جزء بهره هایی بود که از لژیون جونز بردم، کمک راهنماییم بود، حرکت به لژیون، حالا بخش درمان مخدر و بهره ی بعدی واصلی ترین بهره ای که میتوانم بگویم نتیجه ی نهاییش سلامتی، وعوض شدن سبک زندگی، به نظر من بهترین چیزی که من اینجا کسب کردم، این بود که من توانستم باتمام شرایطی که دور وبر وتد اجتماع وخانواده وجود دارد، بتوانم به آن سلامتی دست پیدا کنم، ورزش دوباره در زندگی من عجین شد، الآن تقریبا سه روز در هفته را به راحتی، یک ساعت ورزش ایروبیک انجام می دهم یا می دوم، چیزی که تمام دکترهایم تا آخرعمرمرا از انجامش محروم کرده بودند، به من گفته بودند نباید انجام دهم، به راحتی انجام می دهم، چون وزنم سبک است، به سبکی خاصی رسیده ام، فعالیت های روزمره ی زندگیم رابه راحتی انجام می دهم، سطح انرژیم چندین برابر گذشته است، به جرات میتوانم بگویم، سطح انرژی کنونی باسطح انرژی بیست سالگیم برابر است، احساس خوبی دارم شب ها راحت می خوابم ودر اصل به آن هدف اصلی لژیون جونزکه رسیدن به سلامتی و عوض کردن سبک زندگی است، خیلی نزدیک شده ام واز این لحاظ خیلی خوشحالم ویک حس آرامشی هم دارم، از این لحاظ که خوب زندگی می کنم، سالم زندگی می کنم، حس خیلی خوبی دارم، مهمترین چیزش حس خیلی خوبیه که در زندگی دارم.
چه منابعی رابرای آشنایی دوستان با لژیون لیدی جونزتوصیه میکنید؟
یک بخش اولین چیز حضورداشتن در لژیون، این که شخص سه جلسه مشاوره، باحضور در لژیون باجو وفضا آشنا شود، بعد ببیند این شرایط به دردش می خورد یانه؟ آیاشرایط برای ماندنش فراهم است؟
-
مشاوره تازه واردین.
-
فایل تکس برای آشنا شدن باسبک تغذیه ای.
-
آغازنامه آقای زرکش که میتوانند ازنشریات یا دانلود کردن از سایت کنگره تهیه نمایند، حد اقل سه وادی اول باعث آشنایی باسبک لیدی جونز میشود.
-
سی دی های استاد امین وهمچنین آقای مهندس که خیلی هایش قابل الگوبرداری در زمینه ی تغدیه برای ما بود.
-
سایت لژیون لیدی جونز با آدرس: Jones.ir
سخن پایانی؟
اولا ممنون به خاطر تهیه ی این گزارش. من یک تجربه دارم، آقای زرکش در راه اندازی یک نمایندگی، روزاول برایم خیلی سخت بود، می دیدم هیچکس نیست، دو-سه ماه با یک یا دو رهجو کار میکردیم، شب عید هم کسی نمیآید، من ودوستم علی اصغر که در آن نمایندگی بودیم، پیش آقای زرکش رفتیم وگفتیم: با این شرایط بهتره جمعش کنیم، آقای زرکش صحبت جالبی کردند: دنیا مال پیش گام ه است، مال کسانی که تلاش می کنند برای اولین بار آنرا انجام دهند و آن را جا بیندازند، این حرف باعث انرژی در ما شدکه بتوانم ادامه دهم و الآن نگاه می کنم، من با وجود اینکه درآن نمایندگی نیستم، خوب می چرخد وادامه دارد، مشابها در اینجا لژیون لیدی جونزهم ما با یک چنین شرایطی روبرو شدیم، لژیون لیدی جونزبه دستور آقای مهندس، آقای زرکش تصمیم گرفتند، قسمت خانواده را راه اندازی کنند، پتانسیل آن قسمت را آقای مهندس بالاتر دیده بودند، قسمت خانواده خیلی خوب پیش میرود. امیدوارم ما هم بتوانیم شرایط بهتری برای لژیون لیدی جونز آقایان داشته باشیم و امید من اینه که این لژیون ما یک روزی به افراد بیرون از کنگره هم برسد، چون ارزان ترین وآسان ترین روش، وبهترین روش (نوشتار بهترین راه هم داریم)، بهترین راهی که میشد برای رسیدن به سلامتی را پیدا کرد، پیدا کردیم، وهیچ هزینه ی خاصی هم ندارد، بهصورت رایگان هم هست، و خیلی ساده وکاربردی میشود سلامتی را دوباره به شخص برگردانیم، امیدوارم روزی برسد که ما هم یواشیواش بتوانیم ارتباطمان را، هم پایه مان در کنگره محکمتر شود، هم بتوانیم یواشیواش، آموزش هامان را به بیرون از کنگره انتقال بدهیم.
سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید و باصمیمیت و حوصله، تجربه ودانشتان را در اختیار قرار دادید.
منبع کنگره 60 : وبلاگ لیدی جونز
- تعداد بازدید از این مطلب :
2002