ششمین جلسه از دور اول جلسات جهانبینی ویژه کمانداران کنگره 60 با دستور جلسه وادی پنجم - بخش اول با استادی آقای امین، نگهبانی آقای اشکذری و دبیری آقای محمود رأس ساعت 8:30 آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
وقتی ذهن شروع به بزرگ شدن میکند جهان ذهنی از کنترل ما خارج میشود و در اختیار مراتب پایین نفس قرار میگیرد چون نفس خواسته دارد. برای روشنتر شدن موضوع، از مدل شهر وجودی استفاده میکنیم که ساکنین آن ذرات نفس هستند میتوانیم برای ذهن مدلی را در نظر بگیریم. در این مدل، مردم یا ذرات نفس خواستههای خود را بیان میکنند و در هر کشوری، مجلس خواستههای مردم را بیان میکند.
ذهن ما تلفیقی از مجلس و صداوسیماست که در مجلس بودجه تقسیمبندی میشود که چه مقدار انرژی مصرف شود. هر نماینده خواستهها را مطرح میکند. اگر به دلیل طیف خواستههای نامعقول ما نمایندگانی انتخاب شوند که خواستههای نامعقول را منعکس میکنند، همیشه در صحن مجلس جروبحث وجود خواهد داشت و به دنبال این هستند که بودجه یا انرژی را به خواستههای نامعقول خود اختصاص دهند.
این اتفاق دقیقاً زمانی که انسان خواستههای نامعقول دارد در ذهن اتفاق میافتد و انرژی و تصاویر را به نحوی نشان میدهند که خودشان میخواهند. بعضی کشورها بسیار ثروتمندند اما مردم آن همیشه در فقر به سر میبرند. این مسئله در مورد انسانها هم صادق است. بعضی افراد بسیار بااستعداد هستند اما همیشه در فشار و عذاب و فقر است این همان انسانی است که نمایندگان مجلس شهر وجودی او کسانی هستند که دائماً در حال مطرح کردن خواستههای نفس اماره هستند و به تصویر میکشند. ولی افرادی هستند که استعداد خاصی ندارد ولی بسیار در آرامش هستند یعنی مجلس ذهن در آرامش است و بودجه را بهدرستی تقسیم میکند.
حال این قضیه را در مورد خودمان میتوانیم تصور کنیم. بهطور مثال وقتیکه در حال خوردن نهار هستید و فکر نامناسبی به ذهن شما خطور کند، دقیقاً ارتباط شما با آن موضوع قطع میشود و بهجایی میرسید که هر فکری که در ذهن دارید هر موقع که بخواهد وارد ذهن شما میشود. بعضیاوقات آرامش زیادی داریم و اینزمانی است که فکری در ذهن ما نمیآید و یا فکرهایی که دوست داریم وارد ذهن ما میشود. گاهی فکری به ذهن ما میآید که باعث درگیری ذهنی زیادی میشود و کنار میرود اما دوباره فکر جدید به ذهن شما میآید و برای آن انرژی زیادی صرف میکنید.
دو نفر را در نظر میگیریم که به تیراندازی میآیند. یک نفر ذهن آرامی دارد و افکارش را خودش انتخاب میکند و در طول روز تنها بر روی دو یا سه فکر تمرکز میکند اما نفر دوم کسی است که دائماً افکار مختلف وارد ذهنش میشود. حال اگر این دو نفر بخواهند تیراندازی کنند چه اتفاقی میافتد؟ تیراندازی کاری است که ذهن را بهخوبی به نمایش میگذارد. به عبارتی تیراندازی کاملاً با ذهن در ارتباط است. اگر نتوانیم ذهن را آرام کنیم حتی اگر سالها تمرین کنیم نمیتوانیم تیرانداز شویم. بعضی از کارها (مثل کارگری) با فعالیت فیزیکی زیاد به دست میآیند ولی کارهایی هستند که بازور و تمرین زیاد به دست نمیآیند. وادی پنجم این موضوع را مطرح میکند.
یک سری از قدمها در وادی پنجم مطرح میشود چرا که میخواهیم از فکر به فعل برسیم و اگر ذهن در اختیار ما نباشد همیشه در دنیای افکار سرگردان باقی میمانیم. برای به فعل درآوردن افکار باید ابزار ذهن در اختیارمان قرار بگیرد و به این معنا نیست که ذهن کاملاً در اختیار ما قرار بگیرد چون این کار غیرممکن است برای انجام این کار قدمهایی در وادی پنجم مطرح میشود.
اولین گام «بازگشت از ضد ارزشها» است. اگر انسانی در مسیر ضد ارزشها حرکت کند و دائماً قوانین الهی را نقض کند و ذهن آرامی داشته باشد. عذابی که در مورد انسانهایی که در مسیر اشتباه حرکت میکنند، عذاب ذهنی است. وجود خارجی ندارد. ذهن انسانی که در جهنم است، نمیگذارد که یک دقیقه آرام باشد.
در کلامالله فرمانهایی صادرشده است نظیر تهمت زدن، بدگویی کردن و... بعضی از این فرمانها بهقدری تکرار شدهاند که برایمان کاملاً جاافتاده است اما بعضی دیگر را زیاد جدی نمیگیریم؛ مثلاً فکر میکنیم غیبت کردن و گمان بد به انسانها بردن زیاد بد و ناشایست نیست و اهمیت چندانی ندارد. زخمزبان زدن یکی از این مثالهاست. گاهی حرفی را میزنیم که نمیدانیم این حرف در دیگران اثرات بدی دارد و تخریب به وجود میآورد.
وادی پنجم میگوید که اگر میخواهید ذهن آرام بگیرد باید به سمت اجرای فرمانها بروید. اجرای قوانین و فرمانها، نقطه مبدأ است. سعی کنیم به دیگران زخمزبان نزنیم و بدگویی نکنیم چرا که باعث نابودی ذهن میشود. حتی در استفاده از ابزاری مانند وایبر هم باید دقت کرد میتوانید از این ابزار برای مسخره کردن استفاده کرد و یا اینکه در جهت مثبت به کاربرد. سعی کنیم که حریم یکدیگر را محترم بشماریم چراکه حرمتشکنی از مسائلی است که باعث آشفتگی ذهن میشود. بعضی افراد حریم بازدارند و برایشان مهم نیست که کسی به آنها بیاحترامی کند اما ما نباید این کار را انجام دهیم چرا که باید فاصلهها را حفظ کرد تا شاید از این طریق او هم متوجه شود که باید حریمش را جدیتر بگیرد. مثل در خانهای که باز است. حتی اگر در خانه باز باشد هم نباید در خانه سرک کشید.
این موضوع در «خودداری» مطرح میشود. وقتیکه انسان «برگشت از ضد ارزشها» را شروع میکند، نیروهای منفی درون انسان سعی میکنند که او را دوباره به مسیر قبلی بازگردانند و همه ما نیروی عظیمی را در خود احساس میکنیم که تمایل دارد ما را به سمت ضد ارزش سوق دهد و در این مرحله باید خویشتنداری کنیم تا از این مرحله و طوفان هم بهسلامت عبور کنیم.
منبع کنگره 60 : وبلاگ باشگاه تیراندازی با کمان کنگره 60
- تعداد بازدید از این مطلب :
3228