زمانی که کنگره 60 در شعبه انقلاب در حال فعالیت بود، تعدادی از همسفران به دلیل نگرانی که نسبت به وضعیت مسافران خود داشتند، در خارج از ساختمان منتظر می ماندند. تا وقتی که تعداد آن ها کم بود، مشکلی ایجاد نشده بود؛ اما با افزایش تعداد آن ها، می بایست سر و سامانی به این وضعیت داده می شد که این کار توسط خانم آنی پیگیری شد و سرانجام گروه همسفران کنگره 60 شکل گرفت. واقعیت این است که در سفر آقای مهندس، خانم آنی نقش بسیار مهمی داشتند. مسافر و همسفر مثل دو بال یک پرنده می مانند و بدون یک بال، پرواز یک پرنده معنایی ندارد. شکل گیری گروه همسفران هم به این صورت بود که با حرکت راه نمایان شد و اینکه بخواهد با حساب و کتابی باشد و از همان ابتدا قصد این باشد که گروهی تحت عنوان همسفران باشند، نبود.
با توجه به اینکه در برخی جوامع از زن استفاده ی ابزاری می شود،دیدگاه کنگره 60 نسبت به زن و جایگاه او در اجتماع چیست؟
به نظر من، کسی نمی تواند از انسان استفاده کند تا زمانی که خود او کوتاه نیاید. اگر از زن استفاده ابزاری می شود،خود او غیرمستقیم این مسیر را انتخاب کرده است و هر کسی که این نظر مرا قبول ندارد حاضرم با او بحث کنم. چون نه با زور و جبر کسی را وادار می کنند که باید تو ازدواج کنی و نه با جبر کسی را مجبور می کنند که باید با سیصد چهارصد مرد کار کنی. واقعیت این است که اگر استفاده ی ابزاری از زن شده و یا می شود به دلیل ضعف خود زنان و عدم آگاهی آن ها بوده است. می توانم بگویم که زمانی در جامعه ی ما زنان ضعیف تر بودند، هر چند که، در شرایط کنونی وضعیت زن سالاری است؛ اما ضعیف بودن زن به این دلیل است که خود او این میدان را در اختیار دیگران قرار داده است. حقیقتا اگر ما زنان، نگرشی عمیق تر داشته باشیم، می بینیم که آن جایی ضعیف عمل کرده ایم که خواسته ایم پا در کفش آقایان بگذاریم. یک زن می تواند قدرتمند عمل کند؛ اما لزوما نباید مثل یک مرد عمل کند. قدرت زن در حیطه ی دیگری است. به نظر من در جامعه ی ما حقوق یک زن پایمال نیست. در کنگره 60 هم ارزش یک زن بسیار بالاست. ارزش یک زن به اندازه ای است که مثل یک مرد در حال ارتقاء است. ولی در حیطه ی کنگره 60، خود همسفران هستند که ضعیف عمل می کنند. مسافران حرف گوش می کنند و در همه جا داوطلب هستند؛ اما همسفران با عدم حرکت مناسب، ضعیف عمل می کنند که برای مرتفع ساختن این عملکرد ضعیف، باید به نقطه تفکر برسند. یک مسافر علیرغم حال نامناسب، با سفر خود به نقطه ی تفکر می رسد اما آیا یک همسفر هم پذیرفته که حال خوبی ندارد؟! همسفران می گویند که ما برای مسافران خود به کنگره 60 می آییم و تصور می کنند که مشکلی ندارند؛ اما بعضی اوقات حال یک همسفر به مراتب بدتر از یک مسافر است.
ارتقاء و رشد یک همسفر به چه عواملی بستگی دارد؟
به عوامل متعددی بستگی دارد؛ اما اولین عامل، پذیرش این نکته است که حال یک همسفر به بدی مسافرش است و در مرحله دوم که سخت ترین بخش قضیه را شامل می شود،این است که یک زن باید ببخشد. قدرت یک زن در بخشش اوست. قدرتی که یک زن در بخشش دارد یک مرد ندارد. اگر خانم هایی که به کنگره 60 می آیند این خواسته را داشته باشند که بتوانند همسر خود را ببخشند که البته این امر، مستلزم گذر زمان است؛ در سفر دوم دچار مشکل نمی شوند. یک همسفر ناراحتی هایی را با خود به همراه می آورد و زمانی که مسافر وارد سفر دوم می شود، این همسفر است که می گوید حالا نوبت من است!
گاهی تمامی این شرایط باعث می شود که یک مسافر حتی خانواده را رها کند. اگر یک زن نتواند فشارهایی را که به او وارد شده است، ببخشد و رها کند، موجب می شود تا در سفر دوم، خانواده از هم بگسلد.
سقف پرواز یک همسفر در کنگره 60 چه میزان است؟
سوال خوبی کردید. ما اینجا برای آموزش می آییم. کنگره 60 هدف نیست. یک همسفر قرار نیست پرواز کند، قرار است بال پروازی باشد و زیر کنگره 60 را بگیرد. قرار است یک همسفر در خانواده و در اجتماع بال پرواز باشد و با قدرت و اعتماد به نفس حرکت کند. بسیاری از همسفران در حال ادامه ی تحصیل هستند اگر کسی فوق لیسانس و دکترای خود را اخذ کند، نقش موثرتری در آینده ی کنگره 60 می تواند داشته باشد. کسب جایگاه ها، آموزشی است برای ورود به اجتماع. اگر مردی در کنگره 60 مرزبان می شود، توانایی هایی را برای پذیرفتن مسئولیت های بزرگتر در سطح اجتماع در خود تقویت می کند؛ شاید این فرد در هجده سالگی در حال معاشرت با دوستان ناباب خود بوده و فرصتی برای مسئولیت پذیری نداشته است و حال با شرایط کنونی، جایگاه مرزبانی تمرینی است برای مسئولیت پذیری او. یک همسفر هم جایگاه های مختلف را تجربه می کند تا بسیاری از امور را بیاموزد؛ به همین دلیل در کنگره 60،جایگاه ها چرخشی است تا فرصت ها در اختیار همه قرار گیرد. دیده بانی که آموزش های لازم را فرا نگرفته و از نظر جهان بینی مشکل داشته باشد و یا مردم عارض این فرد باشند و خانواده ی از هم گسسته ای داشته باشد، این جایگاه برای او مثمر ثمر نبوده است. قدرت و توان در درون انسان است. همیشه مهندس دژاکام می گویند که اگر روزی کنگره مرا به هدفم نرساند، کیف و کتاب هایم را برمی دارم و می روم؛ من هم از پدرم یاد گرفته ام و اگر روزی ببینم کنگره آن چیزی که من می خواهم نیست - که البته این اتفاق نمی افتد چون پایه های آن بسیاری قوی است- اما پیش خود اینگونه فکر کرده ام که خیلی راحت وسایلم را برمی دارم و از کنگره بیرون می روم و در جای دیگری به مسیرم ادامه می دهم.
همسفر افرادی مانند مهندس دژاکام و خانم آنی بودن چه حسی دارد؟
راحت نیست ... نمی خواهم این قضیه را بزرگ کنم ولی ... واقعا نمی دانم چه بگویم ... فقط می توانم بگویم که به آن راحتی هایی که از بیرون به نظر می آید، نیست. تو کنار آدم هایی هستی که مسئولیت های سنگینی دارند، و از همه سخت تر تو فرزند آن ها هستی و آن ها استاد تو هستند و از طرفی همسفر آن ها هم هستی... مثل اینکه تو هم بازیکن زمینی و هم دروازه بانی و هم داوری ، سه چهار نقش مختلف داری، تفکیک این نقش ها از هم کار دشواری است.
در این شرایط، فقط عشق است که جواب می دهد... لحظات نابی است که کنار آن ها باشی... خیلی خاص است.
تنها چیزی که می توانم بگویم این است که اگر صد بار دیگر هم آقای مهندس و خانم آنی بخواهند این مسیر را طی کنند؛ مطمئنم که من، خانم آنی و آقای امین هم این مسیر را انتخاب می کنیم و کنار آن ها خواهیم بود.
خانم شانی هفته ی همسفر را به شما تبریک می گویم و از حضور شما در این گفت و گو تشکر می کنم، در پایان اگر صحبتی دارید، بفرمایید.
فقط یک چیز را از خداوند می خواهم و آن هم عمر با عزت و سلامتی برای آقای مهندس و خانم آنی است. امیدوارم تا روزی که هستند، آن چیزی که در قلب مهندس است، به وقوع بپیوندد.
تهیه مصاحبه: همسفر اکرم؛
نمایندگی شادآباد