English Version
English

بیان حس؛ گفتگو با حسين هاشمي

بیان حس؛ گفتگو با حسين هاشمي

1- لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
سلام دوستان حسین هستم مسافر

آخرین آنتی ایکس: قرص، شیره، تریاک
نام راهنما: آقای نادر فراهانی، روش درمان: Dst، داروی درمان: شربت OT، مدت سفر اول: 14 ماه، رهایی: 4 سال، رهایی از سیگار: یک ماه، رشته ورزشی: شنا

 2- منظور از اینکه باید دانست که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویش خویشتن کمک نخواهد کرد چیست؟
یک وقت‌هایی بود که در زمان مصرف اعتیاد، بار مسئولیت را به دوش اجتماع و جامعه می‌انداختم و این به دلیل عدم آگاهی و اطلاعاتی بود که در زندگی داشتم در واقع این وادی به ما می‌گوید که هیچ‌کس به اندازه خود من نمی‌تواند برای خود من مفید و فایده داشته باشد، برای من فکر کند، این من هستم که باید تخریب‌هایی که به جسم و روانم و تمام گرفتاری‌هایی که به وجود آورده‌ام (چه از لحاظ مالی وزندگی) مسئول آن خودم هستم و باید برایش هم تلاش کنم؛ و در جهت حرکت کردن هم خیلی مهم است.


 3- چرا در ابتدای وادی از کلمه باید استفاده شده؟
من فکر می‌کنم که وقتی کلمه باید آمده چیزی است که واجب است و جزء یک اصل و اصولی است که من باید همیشه به این مسئله دقت داشته باشم که دیگران نمی‌توانند جواب خماری من و آن حل مشکل را بدهند.

 4- چیزی که متوجه شدم این است که در حل مشکل اعتیاد بالاترین مسئولیت درمان به عهده شخص مصرف‌کننده است پس راهنما، خانواده چه نقشی می‌توانند داشته باشند؟
 مثلاً اگر در قسمت ورزش باشم استاد ورزش مشخص می‌کند که در چه زمینه‌ای از لحاظ فیزیکی برای من مناسب است که ورزش کنم تا صدمه‌ای به آناتومی بدن وارد نشود و در کنگره راهنمای من همیشه انگشت اشاره بود مرا هدایت کرد و راه را به من نشان داد جهت را برای من مشخص کرد من گمراه نبودم من راه را گم کرده بودم ولی طی کردن راه با من بود. خانواده هم می‌تواند با من همدردی کند.

5- آیا کنگره درمانگر دارد؟
جمله آقای مهندس است اعتیاد، راهنما دارد درمانگر خود شخص است تا چقدر هر انسانی می‌تواند روی خودش کار کند و آن تلاش در عمل مهم است یعنی همان (لیس للانسان الا ما سعی).

6- آیا این تلاش نیاز به دانائی دارد؟
صددرصد. وقتی انسان با تفکر باشد و با مشورت راهنما یا استاد باشد آن شخص را به یک مسیری می‌برد که به بن‌بست نخورد. من مسئولیت درمان اعتیادم را پذیرفتم و به راهنمایی راهنمایم به رهایی رسیدم و بعدش آمدم برای درمان سیگار و یک راهنمای دیگر انتخاب کردم و به درمان رسیدم و تمام تبعات و مشکلات (معده و گوارش) که با آن مواجه بودم پذیرفتم.

7- شرط مسئولیت‌پذیری چیست؟
یک چیزی که راهنمایم به من همیشه می‌گفت و از ایشان ممنون هستم این بود که رهجو باید همیشه هوشیار باشد؛ و به قول آقای امین در سی دی پادزهر برای تغییر بهترین پادزهر نظم است اینکه تخریب‌هایی که هست خودم به وجود آورده‌ام و باید درمانش را قبول کنم اگر امروز مشکل مالی دارم و به هر دلیلی به جایی نرسیده‌ام و به نتیجه‌ای نرسیده‌ام مسئول آن خود من بوده‌ام.وقتی پذیرفتم حس‌های آلوده من تغییر خواهد کرد و چیزهای خوبی دریافت می‌کنم.

8- مسئولیت‌پذیری در درمان اعتیاد برای حسین به چه شکل بود؟
من با وجود دوری مسیر که از شادآباد به کنگره می‌آمدم و از کارم می‌گذشتم ولی همیشه یک ربع مانده به شروع جلسات حضور داشتم و خدمت می‌کردم، مشارکت می‌کردم، هر چند که شاید کلمات را نمی‌توانستم بیان کنم ولی حسم را می‌گفتم چون مهم خود من بودم.

9- منظور از جستجوگر بودن چیست؟
به عقیده من یعنی اینکه من خودم دنبال حل کردن مشکلاتم باشم، وادی‌ها را بخوانم و روی خودم انجام بدهم، به سی‌دی‌ها گوش کنم تا در عملیاتی روی رفتارم و افکارم تأثیر داشته باشد وگرنه اگر من فقط با عقاب‌های کنگره هم‌نشین باشم ولی تا وقتی عملی را انجام ندهم و برای درمانم تلاش نکنم هیچ فایده‌ای ندارد.

10- با توجه به این وادی برای حسین هاشمی مسیر زندگی قبل از درمان و بعد از درمان به چه شکل سپری شد؟
درزمان مصرف وضع مالی خوبی داشتم کارهایم در سطح ایران و حتی خارج صادر می‌شد من یک هنرمند بودم. از آن پول فقط در محدوده مصرف قرص، کراک، شیره، برای خودم استفاده می‌کردم یعنی حتی خرجی زن و بچه‌ام را که باید می‌دادم را از آن‌ها دریغ می‌کردم و می‌خوردم چیزی عاید آن‌ها نمی‌شد و همیشه هفته دیگه، ماه دیگه می‌کردم. در این مدت 20 سال تخریب همسرم سه ماه ترکم کرد، دو بار خودكشي کردم، در حقیقت بزرگ شدن پسرم را ندیدم جمعه‌ها همیشه گریان بود چون همیشه با همسرم درگیر بودم هیچ‌وقت تو خونه نبودم و دنبال جایی برای کشیدن بودم شب‌ها زودتر از 12 شب یادم نمی یاد که به خونه رفته باشم و صبح زود هم از خونه می‌زدم بیرون به خاطر اینکه خمار می‌شدم رسید به جایی که دیگه خانواده‌ای نبود پسرم مرا قبول نداشت همه چیزم را از دست داده بودم برای 100 تومان پول لنگ بودم اما امروز با وجود اینکه همسرم هرگز به کنگره نیامد توانستم تعادل را در زندگی‌ام برقرار نمایم و با تمام گرفتاری‌ها با یک روی خوش و لبخند به خونه بروم و در مقابل داد و فریادهای همسرم با گفتن چشم و لبخند زدن و اینکه همه چیز درست می‌شود سعی کردم آرامش را در زندگی برقرار کنم؛ و با توجه به درآمدی که دارم سهمشان را مرتب می‌دهم، پسرم مرا قبول دارد و حتی به احترام من بلند می‌شود، من امروز دنبال فضولی و حاشیه نیستم و وقتی دنبال مسائل دیگران نباشم باعث می‌شود که از زندگی لذت ببرم و بیشتر به آن چیزی که خودم هستم بپردازم، امروز اگه خونه و ماشین ندارم دستم جلوی دیگران دراز نیست ولی آرامش در زندگی‌ام برقرار است و می‌توانم نیازهای همسر و فرزندم را برآورده کنم. اگر من 14 ماه سفر کردم ولی امروز به خیلی از زیبایی‌هایی که فکر نمی‌کردم بهش رسیدم – اگر هم خطایی کردم می‌دانم خودم کردم همین که می‌پذیرم حداقل آن اینکه دیگر غرغر نمی‌کنم – اگر به مشکلی برخورد کردم در ضعف‌هایم درس می‌گیرم و این نقاط ضعف و قدرت همان نیروهای بازدارنده هستند که باید بشناسیم این را مدیون آموزش‌های کنگره هستم خوشبختانه من حسین امروز فقط از راه‌هایی که بزرگ کنگره جناب آقای مهندس دژاکام نشان می‌دهد حرکت کرده‌ام و امروز از زندگی‌ام لذت می‌برم.

 
11- مطلب پایانی از حسین هاشمی:
هر عملی که انسان انجام می‌دهد آن عمل نباید از خط بیرون بزند و نباید انحراف داشته باشد و بی‌مبالاتی بکند آن عمل را تا نهایتش کامل انجام بدهد؛ یعنی استقامت در صبر که نتیجه‌اش محبت است و پیوسته تو استمرار آن کار را درست انجام بدهد، کوتاهی نکند. اگر انسان از اول با حس قوی و محکم حرکت کند تو همه چیزی قطعاً موفق می‌شود.

 

منبع: نمایندگی استاد معین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .