لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
من حمید کشائی هستم که در حال حاضر به عنوان ایجنت پارک طالقانی انجام وظیفه میکنم.
مدرک تحصیلیتان چیست؟
بنده فارغالتحصیل از دانشگاه تهران، دانشکده علوم تربیتی در مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی و در حال حاضر دانشجوی مقطع دکترای روانشناسی با گرایش کودکان استثنائی هستم.
چرا کنگره 60 را انتخاب کردید؟
خوب اولاً که من به عنوان یک همسفر در کنگره 60 هستم و تا به حال موفق شدهام که تعداد زیادی از افرادی که دچار مصرف مواد مخدر بودهاند را به کنگره 60 بیاورم و به حمد خدای متعال همه آنها هم به درمان رسیدهاند و من افتخار میکنم که در کنگره 60 به عنوان همسفر دارم آموزش میبینم.
نظر شما در مورد مثلث درمان کنگره 60 چیست؟
در واقع میتوان گفت که کلید همه مسائل در مبحث اعتیاد همین مثلث درمان است که کنگره 60 طراحی کرده است و در بسیاری از روشهای درمانی دیگر ما میبینیم که صرفا روی یک نقطه متمرکز میشوند و موضوع درمان را در یک نقطه و یک مسئله پیش میبیرند، امّا اینجا در کنگره 60 خوشبختانه این موضوع روی محور جسم، روان و جهانبینی دارد انجام میشود و تفاوت و ویژگی افرادی که دارند با این شیوه به درمان میرسند را کاملاً متمایز میکند با دیگر روشها.
میشود کمی بیشتر در رابطه با ضلع جهانبینی توضیح بدهید؟ چون تخصص شما در رابطه با روانشناسی و نوع نگرش انسانها به زندگی میباشد، چرا که همه ما داریم جواب این علم جهانبینی کنگره 60 را در افراد و به تعادل رسیدن زندگی افراد مشاهده میکنیم.
در واقع میتوانم بگویم که بهترین تعریفی که در موضوع جهانبینی در ارتباط با مسئله درمان میشود صورت بگیرد را خود جناب آقای مهندس تعریف کردند که در تمام کتب و نشریات و سیدیهای آموزشی کنگره 60 به تغییر جهانبینی در افراد اشاره و طراحی شده است و آموزش داده میشود، دقیقا نکته بارز این نکته در اینجاست که فردی که مصرفکننده مواد مخدر است به دلیل تخریب در جسم و روانش، تخریبی در نوع نگاه و جهانبینی شخص به زندگی پیش آمده و به دلیل شکستهایی که در زندگی تجربه کرده و ناکامیهایی که در زندگی داشته سعی داشته که به طور اتوماتیک وار این گرفتاری و مشکلات را معطوف به دیگران بکند و دیگران را در موضع شکستهای خودش مقصر تلقی بکند، نکته بارز دیدگاه کنگره 60 در اینجاست که سعی میکند با آموزشها و نشریات این نوع نگرش فرد را تغییر بدهد و در واقع فرد برگردد به این مطلب که من خودم در پیش آمدن این گرفتاریها و این مطالب مقصر بودم و شخص دیگری در این موضوع مقصر نبوده، این نوع نگاهیست که کنگره 60 آن را دنبال میکند و خوشبختانه میبینیم که یک فردی وقتی که در ابتدا وارد کنگره 60 میشود و با نگاه متفاوتی که خانواده جامعه، مسئولین و همه را مقصر میداند غیر از خودش، در بحث گرفتاریهایی که پیش آمده، امّا به محض اینکه در کنگره 60 درمانش شروع میشود میبینیم که همه اینها به نوعی تغییر میکند و شخص خودش را مسئول گرفتاریهای خودش میداند و همینجا باعث میشود که هنگامی که نگاه به درون خودش کرد، قدم در جهت برطرف کردن آنها بردارد، تا قبل از این انتظار دارد که دیگران قدم بردارند برای حل این مسائل ولی در اینجا خودش متقاعد میشود که گرفتاری از جانب خودش بوده و باید که خودش این گرفتاری را حل بکند و لذا گامهایی را برای این موضوع برمیدارد و در واقع در اینجاست که ما تغییر را در شخصی که وارد کنگره 60 شده است میبینیم.
به نظر شما کنگره 60 چند درصد در این امر موفق بوده که بتواند تغییر نگرش را در فرد مصرفکننده به وجود بیاورد؟
من با تمام اطلاعاتم این را خدمتتان میگویم که من در جای دیگری، در مراکز دیگری، حتی مراکز دانشگاهی هم این نوع شیوه تغییر نگرش را ندیدم، من تنها جایی که این تغییر نگرش را دیدهام در کنگره 60 میباشد.
شاید این سؤال مقداری درست نباشد ولی میخواهم که یک مقایسهای بکنید بین علم کنگره 60 با علم آکادمیک که ما در مراکز آموزش عالی کسب میکنیم؟
دقیقا سؤال بسیار بهجا و خوبی است، ببینید ما، در مراکز آکادمیک دانشگاهی در واقع مواجه هستیم با یک سری کتب و تحقیقات مختلفی که عمدتا برگرفته شده از نوع دیدگاه دانشمندان غربی است که در واقع الآن علوم انسانی ما در گیر همین مسئله است که به نوعی میتوانیم بگوئیم مطالبی که توسط دانشمندان غربی هست را که در جوامع آنها تحقیق شده و حتی در جوامع ما بومی سازی هم نشده است، ما داریم اینها را در دانشگاه هایمان آموزش میدهیم و آموزش میگیریم، در موضوع کاربردی کردن اینها با توجه به اینکه اینها یک تفاوت کاملا مشهودی با جامعه ما دارد، بعضا و در اکثر مواقع هم میبینیم که به عنوان یک روش کاربردی نمیتوان از آنها استفاده کرد، خیلی از اساتید ما سعی کرده اند که این را همراه با آموزشهای دینی و مذهبی ما تلفیق بدهند و کتب مختلفی در دانشگاهها در ارتباط با این موضوع نوشته شده است توسط اساتید که در واقع مطالب را بیاورند و کمی نزدیکتر به مطالب ما بکنند، امّا این موفقیتآمیز نبوده و من تفاوت خیلی قابل ملاحظهای ندیدم، امّا در کنگره 60 از همان ابتدای کار و شروع آموزش در کنگره 60 کاملا میبینیم که موضوع به صورت یک نوع حرکت رفتار شناسانه و منطبق با فرهنگ افرادی که وارد کنگره 60 میشوند طراحی شده آموزشها و دروسی که به عنوان جهانبینی داده میشود و چقدر این دروس و آموزشها کاربردی هستند که فرد مصرفکننده از همان ابتدای امر که وارد میشود میتواند خودش را با این موضوع تطبیق بدهد و این آموزشها را جذب بکند.
به عنوان سؤال آخر میخواستم که نظر شما را در مورد شخص شخیص جناب آقای مهندس دژاکام بدونم؟
من میتوانم این را در یک کلمه بگویم که عاشق ایشان هستم و ایشان را به عنوان فردی که تأثیرگذار بوده اند در تاریخ کشورمان و همچنین در آینده به عنوان فردی که حرکت بسیار شایستهای را در درمان اعتیاد و تغییر نگرش افرادی که محقق هستند در این زمینه میدانم.
منبع: لژیون امیر جباری
- تعداد بازدید از این مطلب :
2901