English Version
English

قرآن و تفکر؛ نوشته ای از مسافر بابک فرنقی

قرآن و تفکر؛ نوشته ای از مسافر بابک فرنقی

کتاب "عشق چهارده وادی برای رسیدن به خود "مجموعه بیاناتی است که تمام وادیهای آن ازکتاب الهی وکلام الله کریم که کامل ترین و جامعترین کتابهاست گرفته شده است.

قرآن برجسته ترین کتاب آسمانی است  که انسان را به تفکر و تدبر وا میدارد.

قرآن کتابی است که در تمام علوم اعم از ریاضی، پزشکی،فقه، قضایی،طب،و...تمام  علوم دیگر مطلب دارد.

 تمام علوم که بدست بشر کشف شده و آنهایی که با گذشت زمان بدست انسان کشف میگردد.جدیدترین مطالب را دارد مرحوم آیت الله رضاسلطانی رضوان الله تعالی علیه میفرمودند که علیرغم اینکه هر علوم به چند شاخه بنام علم تقسیم میشود.مثلا علوم ریاضی که از شاخه های،علم،شامل:آمار،معادلات،حساب،جبرمجرد، آنالیزتابعی،  توپولوژی

نظریه گراف ، نظریه مدول‌ها ونظریه گراف و.. که در جمع علوم ریاضی خوانده میشود.چهارده علوم ناشناخته وجود دارد وباقی میماند که در کتاب وحی قرآن به آن اشاره شده که تا ظهور ناجی بشریت کسی به آن دسترسی پیدا نمیکند اگرچه تا زمان ظهور علوم متعدد دیگری توسط انسان کشف میگردد و غیر قابل باور و شگفت انگیز است.

یکی از دلائل عدم دسترسی به این علوم سوء استفاده از آنها ودیگر اینکه  در جهت نابودی بشر و ازبین بردن دیگر امکانات که خداوند در اختیار او نهاده بکار گرفته میشود.

یک نکته بسیار ظریف در اینجا و در این رابطه صورت مسئله اعتیاد و درمان است که با گذشت سالها و تحقیق و بررسی های دانشگاهی و علوم تخصصی استفاده از مواد شیمیایی و داروها در جهت درمان اعتیاد و وابستگی به مخدر و عدم موفقیت علم پزشکی در درمان وابستگی به مخدر بالاخره راه درمان بوسیله مهندس دژاکام کشف و استفاده از مخدر تریاک جهت درمان و رفاه استفاده میگرددو مهمتر از هر موضوعی آموزش جهانبینی واستفاده از قرآن کریم در این راستاست. در برابر استفاده درمانی تریاک می بینم که چگونه موجب سوء استفاده و سود استفاده و تخریب بکار گرفته شده است.

بوعلی سینا، دانشمند و حکیم فهیم و اعجوبه ی زمان میگوید :

کلما قرع سمعک من عجائب الدوران، فجعله فی بقعة الامکان ما لم یضدک قائم البرهان) یعنی تمام آنچه از عجائب زمانه به گوش تو خورد -اگر قابل درک و فهم برایت نبود- پس قرارش بده در جایگاه امکان - یعنی بگو ممکن است درست باشد - تا زمانی که دلیل محکم و استواری بر خلاف آن پیدا نکرده ای ...از بحث اصلی خارج نشویم وبه موضوع بسیار مهم تفکر بپردازیم.

 

قرآن و تفکر

از نظر قرآن هم تزکیه و هم تعلیم، دارای اهمیت‌اند.(بقره129،151؛ آل‌عمران 164؛

یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به تفکر و تدبر است.

انسان متفکر از راه مشخصی مجهول خود را معلوم می‌کند؛ یعنی در گام نخست، مطلوب خود را بررسی می‌کند و می‌بیند برای او مجهول است، سپس سراغ مقدماتش می‌رود و آنها را از نظر ماده و صورت تنظیم می‌کند و از راه مقدمات تنظیم شده به مقصد می‌رسد.

پس تفکر عبارت است از: سیر درونی یا حرکت از مقدمات به نتیجه و از معلوم معلومات موجود است که به شناخت منجر می شود برای به دست آوردن و تفکر نیرویی است که کارش استنباط و استنتاج بر اساس  شناخت مجهول، و اساس آن علم است.

قرآن کریم به شکل های مختلف جایگاه بلند متفکران و دانشمندان را تذکر داده است: بگو: "آیا کسانى که مى‏دانند با کسانى که نمى‏دانند یکسانند"؟

 تنها خردمندان متذکّر مى‏شوند. همان کسانى که سخنان را مى‏شنوند و از نیکوترین آنها پیروى مى‏کنند آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.

قرآن انسان ها را از پیروی چیزی که دانشی نسبت به آن ندارند منع نموده است و می فرماید : “وَ لا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ”؛ از چیزی که دانشی درباره آن نداری پیروی مکن.سوره اسرا آیه 56

قرآن کریم حتی موضوعات تفکر را مبهم نگذاشته، بلکه انسان ها را از دو راه به تفکر و اندیشیدن فرا می‌خواند. قرآن گاه با بیان تفکر و تعقل؛ انسان را به اندیشه و تفکر دعوت می کند؛ مانند این آیه:

“إنّ فی خَلقِ السَّمواتِ وَ الارضِ وَ اختِلافِ اللَّیلِِ و النَّهارِ و الفُلکِ الَّتی تَجری فِی البَحرِ لَایاتٍ لقومٍ یَعقِلون”؛ در همه اینها آیات و نشانه‌هایی از حکمت وجود دارد، البته برای کسانی که تعقل کنند. و گاه بدون ذکر تعقل و تفکر، یعنی گاهی در یک آیه از عنوان تفکر و تعقل سخنی به میان نمی‌آید، ولی در آن برهان عقلی و فکری مطرح می‌شود که خود استدلال، نوعی تشویق به تفکر است.

در این نوشتار، با همین انگیزه و به تناسب موضوع، فقط بعد تفکر و آگاهی را در تلاشی معنی‌شناختی در سیمای قرآن کریم و ارتباط با وادی یک "تفکر”به نظاره می‌نشینیم و سعی در یافتن سیر تکامل معنوی تفکر در کتاب هدایت الهی داریم. دستور به تفکر در قرآن به صورت مطلق در دو آیه قرآن سوره مبارکه نساء آیه 82 و سوره مبارکه محمد آیه 24 آمده است اما در آیات فراوانی ذیل توصیه به مسایل مختلف دستور به تدبر و تفکر تحت عناوین تعقلون، یعقلون، تتفکرون، یتدبرون آمده است.

  در قرآن  300 آیه درباره تفکر و تعقل وجود دارد.

علامه طباطبایی درباره اهمیت جایگاه عقل در عقاید قرآنی چنین می گوید: «اگر کتاب الهی را به گونه کامل تفحص کرده و در آیاتش دقت شود، بیش از سیصد آیه وجود دارد که مردم را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده و یا به پیامبر استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی، آموخته است.

خداوند در قرآن حتی در یک آیه، به بندگان خود امر نفرموده که نفهمیده به خدا و یا هر چیزی که از جانب اوست، ایمان آورند و یا راهی کورکورانه بپیمایند.»(المیزان، ج 5، ص 254 ـ 256)

قرآن کریم در آیات فراوانی، با عباراتی چون «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُون» ، «لَعَلَّکُمْ ،

تَعْقِلُون»، «لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُون»، «لا یَفْقَهُون » و «لا یَشْعُرُون»

بر به کارگیری عقل، فکر و فهم تأکید می ورزد و از آدمیان می خواهد که آگاهانه تصمیم بگیرند و عمل کنند. گاهی نیز با استفهام توبیخی، اهمیّت تفکّر و تعقّل را بیان می دارد و بی توجّهی به آن را ملامت می نماید؛ چنانکه با جملاتی نظیر «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»، «أَ فَلا تَتَفَکَّرُونَ» و «أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُون » به طور مکرّر، به مذمّت رفتار بدون عقلانیّت و خردورزی پرداخته است. افزون بر این، قرآن کریم از افراد غافل که از عقل خود استفاده نمی کنند،

با لحنی تند یاد کرده، می فرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ»می فرماید: گویا بعضی از مردم برای جهنّم خلق شده اند و دوان دوان به سوی آن می شتابند. این افراد کسانی هستند که تفکّر و تعقّل ندارند و چشم و گوش بسته اند و بدون تفکّر حرف می زنند و بدون تعقّل رفتار می کنند. سپس می فرماید: آنها حیوان هستند. بعد تأکید می کند: از حیوان هم پست ترند؛ چراکه ایشان غافل و بی فکر هستند.

نظر دین اسلام هم همین است که با تلاش، تعقّل و تفکّر، به هر موقعیّت و منزلت مطلوبی می توان رسید. چنانکه بدون فعالیّت، بدون فکر و بدون تعقّل، خسارات فراوانی در دنیا و آخرت نصیب انسان می شود: «خَسِرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ ذٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِین.

موعظه‌‌ی قرآن کریم و پندی که پیام‌آور الهی، مأمور اعلام آن به بندگان خدا شده، یک چیز است: «قُلْ إنّما أعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لِللّهِ مَثنی وَ فُرادی ثُمَّ تَتَفَکّرُوا.»(سباء46) برخیزید و بیاندیشید.

کافی است کسی برخیزد و از خواب غفلت چشم باز کند؛ آن‌گاه دیگر نمی‌تواند بماند و برگردد؛ زیرا درمی‌یابد که چه سیر سخت، چه راه طولانی و چه کار مهمی در پیش دارد.

در این برخواستن سه ویژگی لحاظ شده  است؛ نخست آن که «لِللّه» باشد و هدف و کانون توجهش رسیدن به حق و رضایت الهی باشد.

دیگر «مَثْنی وَ فُرادی» باشد؛ یعنی می‌تواند جمعی یا فردی باشد. روحیه‌ی انسان‌ها متفاوت است و اکثراً احتیاج به همراه در سیر الهی دارند. با هم بودن، نیروها را تشدید و امکان و سطح بیداری را بالا می‌برد. اما اگر کسی نتوانست همراهی بیابد، بهانه‌ای برای خوابیدن نیست و باید به تنهایی برخیزد که «قُوا أنْفُسَکُم و أهلیکُم ناراً»(تحریم6) و « لا یَضُرّکُم مَنْ ضَلّ إذَا اهْتَدَیْتُم» (مائده 105) اگر کسی به‌راستی برخیزد، حتی اگر تنهای تنها باشد، خدا او را یاری می‌کند.

دیگر ویژگی آیه، القاء هدفمندی بیدار شدن است؛ «ثُمّ تَتَفَکّرُوا» برخیزید تا بیاندیشید.

معلوم می‌شود تا کسی به تفکر نرسد، اصلاً بیدار نشده و برنخاسته است و تفکر تنها عامل و نشان بیداری است و هدف قرآن از موعظه و پند به بیدار شدن و برخاستن، تفکر است.

همان‌گونه که پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: «النّاسُ نِیامٌ فَإذا مَاتوا إنْتَبَهُوا» (نوری 4/43) بیداری واقعی خروج از عالم دنیا و چشم بازکردن در عالم معنی است.

 

تفکر در سیر معنوی و رشد وجودی آدمی –آن‌چه هدف اصلی تربیت قرآنی است- نقش بسیار پیش‌برنده‌ای دارد. از این روست که یک لحظه تفکر، معادل کاربری و اثربخشی عبادت هفتادساله دانسته شده؛ «تَفَکّرُ ساعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَبعینَ سَنَةٍ.»

؟

نشان می‌دهد که از نظر قرآن، یک انسان رشد یافته کسی است که اهل فکر و تشخیص باشد. از نگاه قرآن اگر کسی فکر و اندیشه خود را به طرز صحیحی به کار گیرد و هدف او تنها درک حقیقت باشد، می‌تواند رستگاری را از گمراهی تشخیص دهد و بر این اساس است که مشاهده می کنیم؛ پذیرش اصول دین، نتیجۀ تفکر صحیح است:

“لا اِکراهَ فی الدّینِ قَد تَبیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ “؛(بقره 256 )در دین هیچ اجباری نیست، هدایت از گمراهی مشخص شده است.

از این آیه بر می‌آید که عامل اصلی انحراف و گمراهی انسان ها به کار نگرفتن  فکر و اندیشه است.

خداوند راجع به تفکر در آیات الهی می فرماید: «و فی الارض ایات للموقنین* وفی انفسکم افلا تبصرون؛ و در روی زمین برای اهل یقین ادله قدرت الهی پدیدار است و هم در نفوس خود شما مردم آیا در خود بچشم بصیرت نمی نگرید.» (ذاریات/ 20- 21) البته میان "تفکر" و "تذکر" فرق است. تفکر آن جایی است که یک مسأله ای را که انسان به کلی نسبت به آن جاهل و نادان است و نمی داند، به انسان می آموزند، که قرآن در بسیاری از موارد دم از تفکر می زند.

از همین روست که قرآن مجید دعوت به تفکر در خویشتن خویش می‌کند. «أوَلَمْ‌‌یَتَفَکّرُوا فی أنْفُسِهِمْ.»(روم8) هم‌چنان که دعوت به تفکر در هستی، خلقت و آفاق می‌نماید؛ «وَ یَتَفَکّرُونَ فی خَلْقِ السّمواتِ وَ الأرْضِ.» (آل‌عمران191) بنابراین گستره‌ی تفکر در قرآن کریم بسیار وسیع است.

بدین معنا که اگر انسان اندکی در عالم طبیعت تدبر نماید خواهد فهمید که اجزای عالم مجموعا یک واحدی را بوجود آورده‌اند و بین اجزای هر مجموعه‌ای ممکن است ارتباط و وحدت و هماهنگی باشد و ممکن هم است نباشد. به عنوان مثال گله گوسفند مجموعه‌ای است که بین اجزایش هماهنگی وجود ندارد در حالی که ساختمان هر کدام از آنها که از میلیاردها سلول زنده تشکیل شده مجموعه‌ای است که روح و حیات ابدی دارد.

 برداشت من ازتفکر در کنگره 60:

 پایه و بنای آموزش در کنگره 60 در رشد اخلاق از تفکر و بعنوان اولین وادی برای پله پله تا ملاقات خدا که روش خاص قرآن کریم است بنا نهاده شده است.رسیدن به عشق که رسیدن به خود و رهایی از بند نفس اماره و رسیدن به نفس مطمئنه و خدا میباشد.در برابر سیاست پله به پله  شیطان را دارد.

انچه که در خصوص تفکر از منظر قرآن آموختیم حرکت از مقدمات به نتیجه و از معلوم برای بدست آوردن خواسته خود و شناخت مجهول  و اساس آن علم است.

بنیان گذار کنگره 60 مهندس دژاکام در وادی تفکر میفرماید: با تفکر ساختارها آغاز میگردد.بدون تفکر:آنچه هست رو به زوال است.

 

حال ملاحظه فرمودید که خداوند درآیات متعدد در کلام الله کریم  علت انحراف و گمراهی انسانها که به نابودی آنان منجر شده و رو به زوال رفته اند افرادی معرفی میکند که بدون تفکر رفتار می نمایند.

در ادامه مهندس میفرماید:ممکن است بعضی از ما اکنون به این سخن ایمان نداشته باشیم ولی اگر چشم دل خودرا باز کنیم به ‏آرامی آن نیروی مافوق را حس خواهیم نمود و اگر بخواهیم و حس آن‌را بوجود بیاوریم و طلب کنیم، این ‏نیروی مافوق در درمان و رهایی ما می تواند نقش بسیار بزرگی ایفا کند. این بستگی به ما دارد که بخواهیم یا ‏نخواهیم . چنانکه نخواهیم، باز آن نیرو به ما یاری خواهد رساند. چون ما به‌طرف ارزش‌ها حرکت می‌کنیم و ‏تنها فرقی که بین خواستن و نخواستن ما وجود دارد، آن حس یا قوّت قلبی است که خودمان در خودمان ‏به‌وجود می آوریـم، که می‌توانــد تکیه گاه مناسبی باشد، وگرنه آن نیرو به صورت خودکار، کارش را انجام ‏می‌دهد و برای او زبان، مذهب، نژاد و رنگ پوست فرقی ندارد چون پاک‌ترین انسان‌ها به آن نیرو نزدیک‌ترین ‏افرادند.

خداوند درکلام الله کریم میفرماید:

کافی است کسی برخیزد و از خواب غفلت چشم باز کند؛ آن‌گاه دیگر نمی‌تواند بماند و برگردد؛ زیرا درمی‌یابد که چه سیر سخت، چه راه طولانی و چه کار مهمی در پیش دارد.

در این برخواستن سه ویژگی لحاظ شده  است؛ نخست آن که «لِللّه» باشد و هدف و کانون توجهش رسیدن به حق و رضایت الهی باشد.

دیگر «مَثْنی وَ فُرادی» باشد؛ یعنی می‌تواند جمعی یا فردی باشد. روحیه‌ی انسان‌ها متفاوت است و اکثراً احتیاج به همراه در سیر الهی دارند. با هم بودن، نیروها را تشدید و امکان و سطح بیداری را بالا می‌برد. اما اگر کسی نتوانست همراهی بیابد، بهانه‌ای برای خوابیدن نیست و باید به تنهایی برخیزد که «قُوا أنْفُسَکُم و أهلیکُم ناراً»(تحریم6) و « لا یَضُرّکُم مَنْ ضَلّ إذَا اهْتَدَیْتُم» (مائده 105) اگر کسی به‌راستی برخیزد، حتی اگر تنهای تنها باشد، خدا او را یاری می‌کند.

دیگر ویژگی آیه، القاء هدفمندی بیدار شدن است؛ «ثُمّ تَتَفَکّرُوا» برخیزید تا بیاندیشید.

معلوم می‌شود تا کسی به تفکر نرسد، اصلاً بیدار نشده و برنخاسته است و تفکر تنها عامل و نشان بیداری است و هدف قرآن از موعظه و پند به بیدار شدن و برخاستن، تفکر است.

در این وادی رسیدن به تفکر صحیح برای یافتن راه حل مشکلات خودمان را یک اصل میداند.

مهندس میفرمایند وقتی به تفکر صحیح برسیم متوجه میشویم با اراده تنها نمی توان برای رسیدن به هدف گام برداشت و یافتن علم و استفاده مشورتی دیگران میتواند مورد استفاده ما قرار گیرد.لازم است بدانیم که نیروی مافوق بر ما نظارت دارد اگر انسان به طرف فسق و فجور رود به اعماق تاریکیها فرو میرود و اگر به طرف تقوی و ارزشها رود  مورد حمایت نیروی مافوق یا قدرت مطلق قرار میگیرد ورستگار خواهد شد.

کافی است کسی برخیزد و از خواب غفلت چشم باز کند؛ آن‌گاه دیگر نمی‌تواند بماند و برگردد؛ زیرا درمی‌یابد که چه سیر سخت، چه راه طولانی و چه کار مهمی در پیش دارد.

براساس همین آیات و کلمات وحی است که مهندس در سخنان خود اظهار میدارد هر کسی در کنگره دوران سفر خود را با تدبیر و اصول و روشهای کنگره بگذراند آنقدر خوب میشوند وآگاهی میابند که در باور کسی نمی گنجد این شخص روزی مشکل بزرگی داشته و وابسته هوای نفس و بیمار وابسته به مخدر یا هر نوع رذائل اخلاقی بوده است. اینگونه افراد با شرایط فعلی انسانها مورد لطف و رحمت الهی قرار گرفته و بنابر حدیث والای امام صادق ع که میفرماید نجات یک معتاد به معجزه شباهت دارد.این افراد معجزه درمان و رهایی را با یادگیری علم و تجربه مسئولین کنگره از جانب پروردگار دارندلازم به توضیح است که اعتیاد یا وابستگی و بیماری صرفا در زمینه مخدر یا جسم نیست.وکنگره شصت افتخار درمان افراد حدود سی هزار نفر را به خود اختصاص داده است که تفکر و راههای رسیدن به تفکر ،تدبر و تعقل را به شیوه صحیح آموزش داده و از قوه به فعل درآورده است.در مطالب فوق ارزش و تاکید تفکر را از دید قرآن و تاکید در وادی اول آموختیم.خدای بزرگ یاری رسان کسانی میباشد که با تفکر در جهت شناخت خود و رسیدن به الله قدم برمی دارند.و تفکر تنها عامل ونشان بیداری است. رضا

 

منابع:

1-شهید مرتضی مطهری>خلاصه آثار

2- آیت اللّه جوادی آملی> مراحل اخلاق در قرآن

بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى‌‏کنند»؛ انفال، 22.

آیا نمى‏‌اندیشید؟» و «آیا در قرآن تدبر نمی‌کنید؟» که این عبارات و مشابه آن بیش از 20 مرتبه در قرآن به کار رفته است.

انبیاء، 22؛ و آیات عقلی مشابهی در (مؤمنون، 91) و (هود، 35).

مائده، 76. انعام، 76-78؛ اعراف، 184؛ و مانند سبأ، 46.

بقره، 29؛ و آیات دیگری؛ مانند (یونس، 5) و (ملک، 3 و4) و (بقره، 164) و (رعد، 3 و 4) و (مومنون، 69 و 80) و ...؛ خداوند در آیه 190 سوره آل عمران، از افرادی که در نشانه‌های الهی تفکر می‌کنند، به عنوان «أولو الألباب» یعنی صاحبان خرد یاد می‌کند.

غاشیه، 17. . کهف، 37؛ حج، 5. . اعراف، 57؛ روم، 50؛ فاطر، 9 و ...

بقره، 260. کهف، 9-25. بقره، 259. توبه، 78؛ بقره، 96 و

آل عمران، 98؛ نساء، 33 و 166؛ ... 4 و 10 و 11.

مانند آیات (فصلت، 13-17) و (اعراف، 80-84). (مائده، 110).

بقره، 23؛ و آیات دیگری مانند (یونس، 38) و (هود، 13).

بقره، 170؛ و مانند آیات (مائده، 104)؛ (انبیاء، 54 و 53)؛ (شعراء، 74) ؛(زخرف، 23). مائده، 77. ، اسراء، 36. بقره، 

تا آنجا که خود خداوند به پیامبر خویش می‌گوید: «بگو: دلیل رسا (و قاطع) براى خداست (دلیلى که براى هیچ کس بهانه‌‏اى باقى نمى‏‌گذارد). و اگر او بخواهد، همه شما را هدایت مى‏‌کند.»؛ انعام، 49.

رعد، 37؛ و همچنین بقره، 145.

 الملک، 10؛ 

 

 

 نگارش : مسافر رضا 

 

منبع کنگره60: وبلاگ مسافر بابک فرنقی

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .