English Version
English

رسیدن به صلح؛ جشن سیزدهمین سال رهایی مسافر علی خدامی

رسیدن به صلح؛ جشن سیزدهمین سال رهایی مسافر علی خدامی

اولین جلسه از دوره پنجاه و پنجم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 ویژه آقایان مسافر در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه "وادی سوم و تاثیر آن روی من" با استادی آقای رضا ترابخانی و نگهبانی آقای هادی اقبالی و دبیری آقای محمد انوشه روز پنجشنبه مورخ 1393/08/22 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود  و همچنین سیزدهمین سال آزادی و رهایی دیده بان محترم تحقیقات کنگره 60 آقای علی خدامی جشن گرفته شد.

 

 

سخنان استاد:

خیلی خوشحالم که امروز فرصتی شد و تولد آقای خدامی بهانه که در خدمت دوستان باشیم. بعد از مدتها که جلسه باز به این شکل نداشتیم امروز به مناسبت تولد آقای خدامی با ازدحام جمعیت زیادی مواجه هستیم. در کنگره کارها بر اساس آزمون و خطا انجام می گیرد. در شیوه قبلی تولدها بار آموزشی خوبی داشت و فقط برادر لژیونی های افراد در تولد شرکت می کردند و سطح تولدها پایین آمده بود که از این پس با همفکری دیده بانان شیوه جدید اجرا می شود. زیرا تمام کار کنگره این است که یک فرد بیاید و به رهایی برسد و بتواند خودش را حفظ کند و این پیام سلامتی را به دیگران نیز انتقال دهد که در تولدها این اتفاق می افتد.

باید دانست که هیچ مخلوقی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. این یکی از چیزهایی است که باعث می شود که یکی از قفلهای اساسی زندگی انسان باز شود. زندگی فرد در اثر مصرف مواد مخدر از خانواده و جامعه و پیرامون خودش متوقع می گردد.بار مسئولیت را بر دوش فرد میگذارد که نئشگی اش را کشیدی و حالا باید خماری اش را نیز بکشی. لذتش را بردی و حالا باید تحملش را خودت انجام بدهی. در کنار این آموزش ها و فرآیند و زمانی که طی می شود، اینکه من یاد بگیرم که راهنمای من و هم لژیونی های من اگر صد سال رهایی هم داشته باشند و اگر من بخواهم که با آنها بگردم و هیچ حرکتی نداشته باشم، بجهت درمان خودم هیچ وقت به رهایی نمی رسم. باید بار این مسئولیت را خودم به دوش بکشم و خودم باید این مسیر را طی طریق بکنم. مثالی که در آخر وادی زده می شود مثال یک سنگ است که یک دفعه برداشتن آن مانند سقوط آزاد است و اثرات مسئولیتی و تخریبی آن متوجه خود فرد است و راهکار این است که قدم به قدم یک سری کارها را انجام بدهیم و جهان بینی را فرا گیریم و مسئولیت کارهای خودمان را خودمان بپذیریم. 

امروز سیزدهمین سال رهایی آقای خدامی است و علی آقا یکی از اولین رهجوهای من بود و مثل همه ما با اما و اگرها و سوالهایی که یک ذهن مصرف کننده درگیر آن است وارد کنگره شد و توانست از طریق ارتباطاتی که با راهنما، لژیون و کنگره برقرار می شود جواب سوالاتش را بگیرد. کسانی هم که جواب بهتری می گیرند در راهشان مصرتر و با صبوری و استوارتر می گردند و با باور و ایمان بیشتری این حرکت را انجام می دهند و از کاری که انجام می دهند لذت میبرند. در کنگره هر کسی که می آید و هر خدمتی را انجام می دهد برای خود آدم است چون از آن کار لذت می برد. آقای خدامی نیز در سفر اول این را متوجه شد و یواش یواش قدم ها را طوری برداشت که همان طوری که آموزش می گرفت بیاید و خدمتگزار باشد. بعد از سفر اول و قبولی در آزمون به سمت کمک راهنمایی رسید و بعد راهنما شد و سپس دیده بان تحقیقات شدند و دوره مرزبانی را گذراندند و شاگردان خدمتگزاری را پرورش داده اند برای کنگره و نه برای خودشان. من همیشه از صحبتهای ایشان در خصوص سیستم شبه افیونی که علمی و تخصصی می باشد و خیلی قشنگ این موضوع را می شکافند و باز می کنند، لذت میبرم و پای ثابت صحبتهای ایشان هستم و امیدوارم که در تمامی مراحل زندگی موفق باشد و به تمامی دوستان که کمک کردند که ما همه اینجا باشیم و زندگیمون را معنا بکنیم و لذت ببریم تبریک عرض میکنم و به دیده بانان عزیز و آفای امین دژاکام و آقای مهندس تبریک عرض میکنم.

 سخنان آقای خدامی:

آرزوی دوم: برای همه عزیزان و خودم اینه که به صلح برسیم.

از همه عزیزان که در این جشن حضور پیدا کردند تشکر میکنم . تولد در کنگره 60 حامل یک پیام خیلی خاص است و اون اینه که یک نفر به هر حال توانست از اعتیاد رها بشود و به درمان قطعی برسد و سنوات پاکی و رهایی ادامه دارد. تولدها میتواند برای افرادی که امیدی به درمان ندارند و همچنین تازه واردها، نوید بخش باشد که می شود اعتیاد را با تمام عظمتش کنار زد و درمان کرد. من هم یک روز شنبه مورخ 25 فروردین سال 80 با مصرف تریاک با حالی داغون به کنگره آمدم. تنها جلسه ای که دیر آمدم همان جلسه اول بود. این افتخار را داشتم که آقای ترابخانی را به عنوان راهنما انتخاب کنم. سفرهای آن موقع کنگره کوتاه بود و سفر من شش ماه بیشتر طول نکشید. در 24 مهر 1380 به رهایی رسیدم. در 22 بهمن 80 در آزمون کمک راهنمایی شرکت کردم و قبول شدم و در آکادمی به من لژیونی داده شد. یکسال بعد به من ماموریت داده شد که در شعبه انقلاب باشم و شهریور سال 84 ماموریت اصفهان به من داده شد و چهار سال در شعبه اصفهان بودم و سال 90 هم این افتخار را پیدا کردم که به شعبه هیدج بروم و به عنوان ایجنت مشغول خدمت باشم. 

اینکه شخص در کنگره 60 به درمان می رسد و شروع به خدمت می کند،من این را از چشم شخص نمیبینم و فکر می کنم که شخص به تنهایی هیچ معنا و مفهومی ندارد. یعنی من به تنهایی در کنگره صفر صفر هستم. هر چی که هست میدونم که صد در صد مدیون کنگره هستم. این حرف آقای مهندس که می گویند "من که بنیانگذار کنگره 60 هستم، خودم را بدهکار کنگره می دونم" برای من یک اتمام حجت بود. از کنگره 60 و راهنمای خودم و بنیان کنگره تشکر می کنم که به من اجازه خدمت دادند، تشکر می کنم.

 

 

 

 

 

 

تهیه و تنظیم گزارش مسافر محمد

عکاس مسافر مهدی محمدی

 

منبع کنگره60: وبلاگ نمایندگی آکادمی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .