رابطه یادگیری با معرکه گیری:
انسان از زمانیکه پا به عرصه حیات میگذارد، همواره با دو نیروی قدرتمند سرو کار دارد. یکی نیروهای منفی یا نیروهای شیطانی و دیگری نیروهای مثبت یا نیروهای الهی که انتخاب یکی از این دو نیرو توسط انسان سرنوشت و مسیر حرکت او را رقم می زند و این مقوله مصداق بارزی است از وجود اختیار در انسان؛ و بواسطه همین اختیار است که انسانها مدام دست به انتخاب میزنند و مسیر حرکت خود را تعیین مینمایند؛ به عبارت دیگر جهان خلقت مجموعه ای از اضداد است که نقش مهمی را در تکامل انسان بازی میکند و انسان همواره بر سر یک دو راهی قرار میگیرد. یکی راه خیر و دیگری راه شر و اینجاست که مدام باید دست به اتنخاب بزند و خداوند نتیجه و ثمر هر یک از این دو مسیر را توسط فرستادگان و کتابهای آسمانی خود برای انسانها مشخص نموده است.
اکنون با توجه به مقدمه ای که ذکر گردید به مطلب اصلی خود باز میگردیم. اصولاً یادگیری مقوله است که توسط آموزش در یک زمینه ای انجام میپذیرد. البته منظور از یادگیری و یا آموزش جنبه مثبت آن میباشد؛ زیرا آموزش در جنبههای منفی نیز انجام میپذیرد. به هر حال یادگیری پلی است که انسان را از یک مرحله به مرحله دیگر سوق میدهد و به عبارت دیگر عامل تکامل انسان است.
حال چرا در این مبحث از معرکه گیری یاد میشود؟
زیرا معرکه گیری و حاشیه از مهمترین عواملی هستند که انسان را از آموزش و یاد گیری باز میدارند. در قدیم معرکه گیری به مراسمی اطلاق میگردید که مثلاً شخصی با جمع کردن مردم به دور خود برای آنها نمایشی انجام میداد و مردم را سرگرم مینمود تا از این طریق بتواند نظر مردم را جلب کرده و از آنها پولی دریافت نماید. مثلاً مراسم پاره کردن زنجیر توسط پهلوانی و یا رمالی و شعبده بازی جزء معرکه گیری محسوب میگردید.
اما منظور معرکه گیری در کنگره 60 اینست که شخص یا اشخاصی با جمع کردن سایر افراد به دور خود و ایجاد حاشیه قصد دارند که دیگران را از یادگیری و کسب آموزش در مسیر صحیح باز دارند و این عمل خود نمونه بارزی از نیروهای شیطانی و حرکت در مسیر ضد ارزشها میباشد.
در تجربه خود من هم همین طور بود. هر زمان که در مسیر حاشیهها قرار میگرفتم جز دور شدن از آموزش و یادگیری و کسب حال بد و حس بد، چیز دیگری نصیبم نمیشد و جالب اینکه افرادی که خود به حاشیهها دامن میزدند و صدای گله و شکایت آنان گوش جهان و جهانیان را کر مینمود، خود از حال خوشی برخوردار نبودند و مسئولیتها و وظایف خود را بدرستی به انجام نمیرساندند و به عبارت ساده تر در مسیر درست و صحیح نبودند و در مسیر ضد ارزشها حرکت مینمودند و علت اینکه در کنگره 60 از معرکه گیری و حاشیه سازی به عنوان یک ضد ارزش یاد میشود این است که نه تنها هیچ سودی برای افراد ندارد بلکه همواره در این اجتماعات، القائات منفی و نیروهای شیطانی حضور دارد و جز حال بد و نا امیدی چیز دیگری نصیب کسی نمیشود.
با احترام کمک راهنما علیرضا بیات
منبع کنگره60
- تعداد بازدید از این مطلب :
5055