English Version
English

کارگاه آموزشی همسفران کنگره ۶۰؛ نمایندگی آکادمی

کارگاه آموزشی همسفران کنگره ۶۰؛ نمایندگی آکادمی

پنجمین جلسه از دوره پنجاه و چهارم سری کارگاه‌های آموزشی ویژه همسفران کنگره 60 با استادی خانم شانی، نگهبانی خانم مرضیه و دبیری خانم زری با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی  در روز سه شنبه مورخ 6/8/93 رأس ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.

 

 

سخنان استاد:

از فرمانبرداری تا فرماندهی یعنی چه؟ مگر ما سرباز هستیم یا اینجا پادگان است که بخواهیم فرمانبردار یا فرمانده باشیم ممکن است برای همسفران این نکته پیش بیاید یعنی چه؟ یعنی ما باید فرمانبردار همسرمان باشیم. آیا فرمانبرداری به این معنی است که باید مطیع مرد بود؟ یا فرماندهی به این معنی است که اگر مرد یک خانواده مصرف‌کننده است کل فرماندهی خانه به عهده شما باشد و زمانی که به درمان رسید باید هر کاری که شما می‌گویید را انجام دهد مسئله این نیست این‌ها سوءتفاهماتی است که در ادامه پیش می‌آید و در سفر دوم باعث از بین رفتن و از هم پاشیدن خیلی از خانواده‌ها می‌شود ولی چه می‌شود که به این نقطه می‌رسیم.

وقتی می‌گوییم از فرمانبرداری تا فرماندهی دو صور موردبحث است: صور پنهان و صور آشکار؛ آن چیزی که ما در کنگره یاد گرفتیم این است که ما تا صور پنهان را درست نکنیم صور آْشکار درست نمی‌شود برای اینکه صور آشکار بازتابی از صور پنهان است. اگر در سفر دوم خانواده به این نقطه می‌رسد؛ قطعاً مادر خانواده است که نتوانسته خود را همگام کند یک زن در هر شرایطی که باشد می‌تواند زندگی را اداره کند ولی جنس فرماندهی تغییر می‌کند. تا قبل از ورود به کنگره ما هیچ آموزشی نگرفتیم و به قول خیلی‌ها زندگی را با چنگ و دندان تا اینجا کشانده و حفظ کردیم. در سفر اول این می‌طلبد که تا قبل از ورود به کنگره این‌گونه باشیم و هر آن چیزی که در اختیار داشتید فقط خودتان بودید اما وقتی به کنگره قدم گذاشته‌اید وارد دنیای جدیدی شدید؛ اما نکته‌ای که در اینجا وجود دارد این است که مسافران پذیرفته‌اند که به ته خط رسیده‌اند و وقتی وارد کنگره می‌شوند چشم گفتن را خوب بلد هستند ولی این نکته در همسفران کمتر دیده‌شده علت عقب‌افتادگی همسفران در سفرهایشان همین نکته است.

 

 

اینکه مسافر پذیرفته که بافرمان خودش به ته دره رفته جای بحث نیست. ولی وقتی همسفر اینجا می‌آید چون زجرکشیده و با چنگ و دندان به‌اصطلاح خودش این زندگی را حفظ کرده خیلی سخت است بپذیرد که الآن جای امنی آمدی و بسپار به راهنما تا در اینجا حال خودت هم خوب شود؛ شاید در سفر اول هر کاری کردی تا زندگیت را حفظ کنی؛ اما چیزی که در شرایط بحرانی صادق بوده، هم‌اکنون صادق نیست یک‌زمانی مصرف‌کننده به خانه می‌آمد اگر فرماندهی شما نبود ممکن بود فرش زیر پایتان را می‌فروخت. در آنجا بود که فرمان را باید در اختیار داشتی اما وقتی به سفر دوم می‌رسد مسافر می‌خواهد روی پای خودش بایستد شما هم باید این سکان را ول‌کنی و یواش‌یواش به دست کسی بدهی که زندگی را باید اداره کند چون یک زن ساختار فیزیکی‌اش این‌طوری طراحی نشده که به‌تنهایی بار زندگی را به دوش بکشد.
نکته بعدی این است که همسفر وقتی وارد کنگره می‌شود باید عنان خودش را به دست استاد راهنمای خود بدهد. در زمان مصرف مواد، مصرف‌کننده در تاریکی است و نفس اماره است که قدرت را در دست گرفته و شخص نمی‌تواند کاری را که می‌خواهد انجام دهد.
در سی دی از فرمانبرداری تا فرماندهی است که وقتی بچه‌ای شروع به راه  رفتن می‌کند ذوق می‌کند حتی مادر نیز از راه رفتن فرزندان خود خوشحال می‌شوند. چرا وقتی چیزی جدیدی یاد می‌گیریم احساس خوشحالی به ما دست می‌دهد. آن چیزی که در درون انسان است و خداوند به همه ما داده این است که خداوند یک سری قدرت‌ها را در صور پنهان انسان قرار داده است اگر از بدو تولد هرکدام از این قدرت‌ها را بتوانیم کشف کند و در اختیارش قرار دهد موجب شادی و نشاط می‌شود چون چیزی راداریم یاد می‌گیریم و درواقع در فرایند یادگیری است که انسان احساس می‌کند هر قدمی که برمی‌دارد به اختیار انسانی خویش نزدیک‌تر می‌شود.

 

 

وقتی انسان در تاریکی اعتیاد است دیگر فرمان‌های عقلش به اجرا درنمی‌آید. می‌خواهد بگوید دوستت دارم می‌گوید: برو گمشو؛ می‌خواهد بگوید اشتباه کردم می‌گوید: کار خوبی کردم؛ مجبور هست دروغ بگوید ذات اعتیاد یعنی دروغ گفتن. حال برای همسفران چه اتفاقی می‌افتد؟ همسفران به علت بار سنگین زندگی  و فشارها چه جامعه و چه همسر این حس سرکوب‌شده و بستر امنی نیاز دارد تا رشد کند اکثر ماها این را می‌گوییم از من گذشت و رویاهام از بین رفت اون موقع باید جوانی می‌کردم  خانواده و شوهرم نگذاشتند و این‌ها همه نشان‌دهنده این است که ما چیزی را می‌بینیم که زندگی ما را محدود کرده است و نمی‌توانیم اختیار داشته باشیم و درنهایت می‌گوییم من اختیار ندارم این بزرگ‌ترین مانعی است که شخص با آموزش پذیری می‌تواند برطرف کند.

وقتی وارد کنگره می‌آییم باید آموزش پذیر باشیم چرا؟ چون شخص زمان زیادی با یک مصرف‌کننده بوده و اکثراً‌در زندان خودش اسیر بوده است و بسیاری از کارها را که انجام می‌داده نشان‌دهنده این است که سلامت نداشته و به علت فشار زیاد تعادل جسمی و روحی او به‌هم‌خورده و عواطفمان آسیب‌دیده است وقتی این اتفاق بی افتد ما اختیار را از دست می‌دهیم.

برای اینکه آن بحران را سپری می‌کردیم؛ فرماندهی را به دست نفس اماره می‌سپردیم یکجا باید دروغ می‌گفتیم یکجا باید فحش می‌دادیم  یکجا باید پرخاش می‌کردیم و باید خارج از طبیعت بازندگی می‌جنگیدیم و نیروی نفس اماره در این مدت کمک می‌کرده حالا که اینجا آمدید آموزش پذیر باشید آیا سی‌دی‌هایی که راهنماها می‌گویند گوش دهید این کار را می‌کنید.

درنهایت اگر انسان‌ها از استاد راهنمای خود آموزش بگیرد چون برای بیرون رفتن از تاریکی نور لازم است اگر می‌خواهید توان پیدا کنید باید فرمان‌ها را درست اجرا نمایید. زمانی که راهنما انتخاب می‌کنید باید اختیار امور و آموزش را به دست استاد راهنما بدهید و وقتی آنان حرفی می‌زنند باجان و دل بپذیرید. به اینجا می‌آیید تا حرکتی انجام دهید برای پر کردن تنهایی یا گذران وقت اینجا نمی‌آیید از نیرویی که راهنما می‌گذارد ما همه باید استفاده کنیم که بتوانیم با نفس اماره  که اختیار ما را در دست گرفته بجنگیم و فرمان پذیر باشیم که درنهایت اختیار در دست خودمان می‌افتد و به‌جایی می‌رسید که یک راهنما و نیروی قدرتمند در کنگره خواهید شد.

 

در ادامه جلسه سرکار خانم آنی با حضور خود در بین همسفران به گرمی این جلسه افزودند و با ایراد سخنانی همسفران انرژی مضاعفی گرفتند ایشان فرمودند:

 

در فرمانبرداری چیزهای کوچکی است که اصلاً به آنها توجه نمی‌کنیم کلاً در کشورهایی که خانم‌ها انسان‌های درجه‌دو محسوب می‌شوند؛ ممکن است امورات منزل به دست خانم باشد ولی فرماندهی به دست آقایان است به همین علت در منزل خانم‌ها برای خودشان فرمانده هستند چون همین اشتباهات باعث می‌شود که زندگی آنان دگرگونی‌هایی پیدا کند. اگر شخصی در یک‌منزل به این بیماری اعتیاد مبتلا شود دیگر بهانه دست آنان می‌افتد که تو مادری مقصری اگر زن خانواده باشد که می‌گویند خانواده‌ات مقصر بودند بهر حال بار را به گردن آن شخص می‌اندازند. درصورتی‌که این‌جور نیست و از آموزش‌ها است که ما به راه مستقیم پی می‌بریم و یاد می‌گیریم که دنبال مقصر نگردیم و اگر اینجا می‌آییم و به ما می‌گویند فرمان ببرید تا نتیجه بگیرید.

 

 

حالا من همسفر وقتی یک مصرف‌کننده در کنارم بوده هر طوری که خواستم زندگی کردم که اگر این کار را کردم بیشتر به نادانی‌ام اضافه‌شده است. در مورد رفتارهای ما همه‌چیز دست‌به‌دست هم می‌دهد و یک موقعیتی فراهم می‌کند که این موقعیت باعث می‌شود ما راه خود را گم کنیم ما باید توجه داشته باشیم که ما را به راه راست هدایت می‌کند و از این بیماری ما را رها می‌کند باید این مدت فرمانبردار باشیم اگر نباشیم راهمان را کج می‌رویم؛ فرمانبردار که باشیم بچه‌ها یاد می‌گیرند این را بید یاد بگیرید و لجبازی را کنار بگذارید و مقابله‌به‌مثل نکنید و با همسرانتان مسابقه تسلیحاتی نگذارید هر کاری که می‌کنید با تفکر و عقل سالم انجام دهید که بتوانید راهکار خوبی به خانواده بدهید و مطمئن باشید آن موقع که شما فرمانبرداری را یاد بگیرید خودبه‌خود فرمانده خوبی می‌شوید دیگر آن تحکم نیست و یک تفکر سالم در کنار یک زندگی سالم پیدا می‌شود. انشالله همه آن راهی را بریم که خداوند برایمان مقدر کرده است.

 

 

منبع کنگره60: وبلاگ نمایندگی آکادمی

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .