با تقدیم و عرض ادب خدمت تمامی کسانی که این فرصت را برای من ایجاد کردند تا در بهترین شرایط پذیرای قطرههایی از سیلاب و بارانهای آموزشی کنگره باشم. خدمت تمامی کسانی که در عین ناباوری با راهنماییهای خوبشان مرا به باور نزدیک کردند. به کسانی که اجازه دادند تا در کنارشان باشم و از تجربیات زیبایشان استفاده کنم.
از سردبیر محترم سایت کنگره 60 تشکر میکنم که در این فرصت را برای من مهیا کردند تا گامی بردارم تا شاید کمی هم که شده مورداستفاده قرار بگیرد. مدتها بود که خودم را در معرض آزمایش قرار نداده بودم. چون باید در امتحان ارزیابی راهنمایان و کمک راهنمایان شرکت میکردم. بر این شدم که نسخههای نوشتاری حدوداً 30 سی دی را تهیه کنم. بعضیها را قبلاً خودم نوشته بودم و بعضیها را هم از طریق وبلاگها پیدا کردم. به دلیل اینکه همه این نوشتارها توسط یک نفر نوشتهنشده بود و بعضیها خلاصه بود و بعضیها تقریباً کامل بود. به این نتیجه رسیدم که خودم هم باید یک یادداشتبرداری کامل انجام دهم ازقضا این کار بهصورت خیلی خوبی پیش رفت و در دو جهت هم بسیار توجه من را جلب کرد.
1-درک موضوع خیلی روان انجام شد
2-در زمان کوتاهی به آنچه که میخواستم رسیدم
به همین دلیل چون تجربه خوبی کسب کرده بودم بر این شدم که این جلسه را با نگاهی به نحوه یادداشتبرداری و فواید آن دنبال کنیم.
خدا همان است که من میخواهم. کاش من هم همان بودم که خدا میخواستهنگام مطالعه همیشه کاغذ و قلم همراه داشته باشید. چه آنچه که میخوانید داستان باشد چه شعر چه مطالب آزاد و چه کتابهای آموزشی اعمم از حفظ کردنی یا فهمیدنی. در یک مطالعه فعال و پویا کمتر چیزی میتواند بهاندازه قلمی که در دست دارید ذهن شمارا درگیر و متمرکز کند. این قلم مهمترین ابزار ماست که باآنهمه چیز را یادداشت میکنیم. اگر کتاب داستان میخوانیم همینطور که جلو میروید در حاشیه کتاب و یا روی کاغذ دیگری با نویسنده ارتباط برقرار کنید. اگر جایی برایتان خیلی جالب بود در حاشیه بنویسید چه جالب و اگر برایتان تعجبآور بود میتوانید در جلوی آن یک علامت تعجب بگذارید و یا اینکه بنویسید چه عجیب است – عجب جملهای!
اگر برایتان سؤال انگیز بود میتوانید در حاشیه کتاب سؤال خود را مطرح کنید. مثلاً میتوانید اینگونه مطرح کنید:
«به چه دلیل چنین چیزی امکانپذیر است؟»
حتی باید درجایی نظر خودتان را هم بنویسید. اگر از قبل موضوعی را میدانستید و در حین خواندن به آن موضوع برخورد میکنید حتماً یادداشت بگذارید.
مثلاً بنویسید خوشحالم که قبل از اینکه این مطلب را بخوانم خودم خودبهخود به آن مطلب رسیده بودم. قبل از اینکه بخوانم خودم حدس زده بودم.
نظرتان را با نظر نویسنده مقایسه کنید.
یک مطالعه کننده فعال با قلم خود مدام با نویسنده درگیر شده و ارتباط برقرار میکند و رابطه تنگاتنگ برقرار میکند و عقاید و عواطف خود را خواه موافق خواه مخالف به شکلی با نوشتن اعلام میکند. خودتان را ملزم کنید با نوشتن نظر خود را بگوئید.
اینگونه ذهن همواره متمرکز میماند چون ملزم است در هرلحظه عاطفه و اندیشه خود را بیان کند. اگر کتاب، کتاب درسی شماست «کتاب آموزشی» از نکات مهم کتاب یادداشت برمیدارید که این یادداشت بهتر است در برگهای جداگانه نوشته شود. برای اینکه به اهمیت یادداشتبرداری پی ببرید اینک نگاهی به فواید آن میاندازیم.
تا خلأ نباشد هیچ جذبی صورت نمیگیرد.
تا خلأ نباشد هیچ جذبی صورت نمیگیرد و هر خلأ همیشه جذبی نیز به دنبال دارد تا خالی نشویم نمیتوانیم به درون بکشیم.
برای مثال در آپارتمان، یک دست مبل پنجنفره داریم به دلایلی میخواهیم یک دست مبل هفتنفره را جایگزین آن کنیم؛ اولین کاری که باید بکنیم، چیست؟
مسلماً اولین کاری که باید انجام دهیم مبل پنجنفره را از آپارتمان خارج کرده و سپس مبلمان جدید را جایگزین کنیم.
اگر این کار را نکنیم هرگز نمیتوانیم مبل جدید را در بهترین شرایط جایگزین کنیم. اولین و مهمترین فایده یادداشتبرداری ایجاد خلأ ذهنی است. آنچه را که از کتاب یا نویسنده فرامیگیرید با نوشتن بیرون میریزید تا برای جذب مطالعه بعدی آماده شوید.
میگویید در روانشناسی مطالعه و یادگیری یکی از موانع یادگیری منع قبلی است.
منع قبلی یعنی اینکه مطالبی را که شما قبلاً آموختهاید از تمرکز شما بر مطالب اخیر و جذب و فراگیری این مطالب ممانعت به عمل میآوردند.
مثلاً وقتیکه قرار است که شما 10 نکته را فرابگیرند. معمولاً نکات اولیه و ابتدائی چون ذهن شمارا به خود مشغول میکند که یادگیری و مطالب بعدی و انتهایی دشوارترند.
شما خودتان این موضوع را تجربه کردهاید.
شما در دقایق اولیه مطالعه متوجه میشوید که بهتدریج تمرکز حواستان کم میشود. کمتر میشود و بیشتر دچار حواسپرتی میشوید.علت این است که همان مطالب اولیه مانع بر مطالب بعدی میشوند، برای اینکه منع قبلی ایجاد نشود. بهترین و مؤثرترین راه همین یادداشتبرداری است.
با یادداشتبرداری است که مطالب قبلی در ذهن شما کاغذ تخلیه میشود و این خلأ ذهنی ایجادشده فراگیری مطالب بعدی را آسانتر میکند.
تحریک حافظه حرکتی
وقتیکه مینویسید دست و قلم شما حرکت میکند؛ بنابراین نهتنها حافظه حسی و چشمی شما بلکه حافظه حرکتی شما هم نیز فعال میشود و این مطالب را بهتر به خاطر میسپارید.
حالآنکه وقتیکه یادداشت برنمیدارید و صرفاً میخوانید فقط حافظه حسی شما فعال است که مسلماً بازدهی شما در این حالت کمتر است.
«در قسمت اول دراینباره کاملاً توضیح دادهشده است. لطفاً به قسمت اول مراجعه نمایید»
وقتیکه یکسری مطالب را پشت سر هم و به دنبال هم میخوانید، مجبورید همه آنها را به خاطر بسپارید. در این حالت ذهن وسواس پیدا میکند. پیش خود میگویید مبادا مطالب را فراموش کنید و درنتیجه بهجای اینکه به نکات جدیدی یا تازهای که میخواهید توجه داشته باشید بهمرور دانستههای قبلی خود مشغول میشوید تا خیالتان راحت شود که آن نکات فراموش نشده است.
اگر این موضوع را تجربه کردهاید قطعاً از این به بعد دچار وسواس نخواهید شد، چون وقتی با آگاهی به یک موضوع برخورد میکنید حتی ناخودآگاه، راه بهتری نمایان میشود.
نوشتن هر مطلب پس از فراگیری ذهن شمارا آسوده میکند چون خیال شما راحت است که این مطالب درجایی نوشتهشده است و به این سادگیها فراموش نمیگردد و اینگونه شما با همان تمرکز لحظات اولیه، به مطالعه خود ادامه میدهید.
باید توجه داشته باشیم که منظور از نوشتن این نیست که به کتاب نگاه کنیم و رونویسی کنیم. رونویسی زمانی مناسب است که در اوایل راه باشیم و هنوز آنطور که باید با نوشتن انس نگرفته باشیم. منظور از نوشتن این است که هر چیزی را که یاد گرفتیم و فهمیدیم برای اینکه از یادمان نرود به زبان خودمان روی کاغذ بیاوریم. حتماً بعدازآنکه جملهای را فهمیدید بنویسید آنهم نه بهصورت طولانی، بلکه بهصورت اشاره وار و مختصر. اگر شما همینطور در ضمن خواندن جملهها را روی کاغذ بیاورید احتمالاً کار چندان مفیدی انجام ندادهاید یعنی اگر هم از جهتی مفید باشد عمل نوشتن کمکی به آموختن مطلب نمیکند. اما وقتیکه مطالب را فراگرفته باشیم و آن را بهطور خلاصهوار روی کاغذ بیاوریم در اصل به روش صحیح یادداشتبرداری کردهایم. پسازاین به بعد سعی کنیم خودمان را ملزم میکنیم که پس از درک هر مطلب چیزی بنویسیم. آنوقت نوشتههای ما تأکیدی است برای آنکه مطالب کاملاً فهمیده و درک شده است.
در یادداشتبرداری تا آنجایی که ممکن است باید خلاصهنویسی شود. این خلاصهنویسی کمک میکند زمانی که میخواهیم یادآوری کنیم بهآسانی بهکل موضوع پی ببریم.
-
برای مثال عنوان وادی هشتم را اینگونه خلاصهنویسی میکنیم:
حرکت راه نمایان
حکم عقل فرمان روا اجرا
-
وادی اول: تفکر ساختار زوال
و یا پایان نقطه آغاز
اینگونه یادداشتبرداری روش خاصی دارد و تا جایی که ممکن است باید در سه مرحله انجام گیرد و این روش فقط مناسب زمانی است که موضوعی را کاملاً بلد هستیم و فقط به خاطر اینکه برای یادآوری به آن رجوع میکنیم، میتوانید نتیجه خوبی را در برداشته باشد.
هرگاه نقاط اواسط یک مثلث را به هم وصل کنیم مثلثی خواهد شد که با مثلث اول شباهت دارد و مشخصات آن را داراست.
قصد ما این است که بابیانی اجمالیتر و سادهتر بین این نوشتهها و مطالب کتاب ارتباط برقرار کنیم.
تلاش ما برای برقرار سازی ارتباط بین نوشتههای مختصر و مفاهیم کتاب، یعنی همان درگیری ذهنی است؛ همان ارتباط یادگیریهایی که برای تمرکز حواس شدیداً به آنها نیاز مبرم داریم.
در آخر یکبار دیگر روشهای مطالعه مؤثر و مفید و به عبارت بهتر مراحل روش مطالعهی کاملاً متمرکز را مرور میکنیم.
-
تندخوانی: تندخوانی به معنی کاهش دادن عوامل حواسپرتی
-
مطالعه اولیه: قبل از شروع یک نگاه اجمالی مثل گرم کردن یک ورزشکار قبل از تمرین.
-
سؤال کردن: هنگام مطالعه در حاشیه کتاب طرح سؤال کردن _ مقایسه کردن.
-
نوشتن: جهت برقرار کردن ارتباط با نویسنده و یا ایجاد خلأ ذهنی.
-
تداعی نوشتهها: جهت از بین بردن وسواس و رفع موانع.
اینها همه به یک نوعی درگیری ذهنی ایجاد میکند و ذهن ما را از فکر کردن به موضوعهای دیگر بازمیدارند و یا بهگونهای میشود که عوامل حواسپرتی را حتیالامکان بتوانیم کاهش دهیم.
در روشهای سنتی مطالعه وقت زیادی بابت حواسپرتیها و یا پرش افکار تلف میشود؛ اما در روشهای نوین هم از تلف شدن وقت جلوگیری میکند و هم لحظهبهلحظه باعلاقه بیشتر و تمرکز حواس بیشتری مطالعه میکنیم و درنتیجه بهتر یاد میگیریم و هر زمان که نیاز داشته باشیم بهتر و راحتتر به خاطر میآوریم.
در پایان لازم میدانم که به موضوعی خیلی خلاصه باهم توجه کنیم:
هدف از آمدن و ادامه آن به کنگره این است که آموختههایمان افزایش یابد. به دنبال فهمیدن و درک کردن هستیم و اگر این موضوع را به فراموشی بسپریم، درراه هدف، خودبهخود گم میشویم.
باید در کنگره هرروز چیزهای جدیدی یاد بگیریم. در این روند با واژههای متفاوتی روبروی میشویم و یاد میگیریم، یادگرفتن و فهمیدن این واژهها به آدم فرصت میدهد که بتواند حرف بزند.
در اصل بتواند حرفهای خوبی بزند، حرفهایی که از آگاهی سرچشمه میگیرید. کسی هم که بتواند خوب سخن بگوید، کسی که بتواند با سادهترین کلمات موجب تغییر نگرش یک نفر بشود، دقیقاً همانجا یک اتفاق خوب هم خواهد افتاد و در اصل این شخص میتواند از حق خودش دفاع کند.
من قبلاً «قبل از ورود به کنگره» شاید فقط از دانش اندکی که داشتم برای گول زدن اشخاص استفاده میکردم و موقعی که خودم نیاز داشتم اصلاً به یادم نمیآمد.
کسی که واژهها رو بلد نیست و نمیتواند صحبت کند چه جوری میتواند به فرزندش چیزهای خوبی یاد دهد؛ چطور میتواند بدون اینکه به حاشیه برود از حقوحقوق خودش دفاع کند و کسی که توانایی دفاع از خود را ندارد، چطور میتواند در مقابل سیل عظیم مشکلات مقاومت کند.
این شخص قطعاً برای داشتن حامی، هرروز بهای سنگینی را میپردازد؛ یعنی همیشه باید تسلیم خواستههای دیگران باشد.
ما خوشحالیم که کنگره این بستر را در اختیارمان قرار میدهد.
راحت آموزش میگیریم و بدون داشتن دغدغهای درس پس میدهیم و این درروند جریان زندگی ما تأثیرات زیادی خواهد داشت.
دیگر با یک تنهی کوچک مشکلات به وجود نمیآید. دیگر از سخنان بیهوده شخصی که حتی نام کوچک آن را هم نمیدانم، رنجیده نخواهم شد؛ دیگر وقتی بین دو نفر نزاعی در کار بود، خود را موظف به دخالت نمیدانم. خود را داروغه و نگهبان محله نمیدانم؛ خود را سیاستمدار نمیدانم؛ میدانم که علم کم انسان را از خدا دور میکند.
سپس نسبت به مسائل دینی که اطلاعاتی ندارم، اظهارنظر نمیکنم و این آرامشی که الآن دارم را تماماً از به دست آوردن این واژهها در کنگره میدانم.
خدای تبارکوتعالی را شاکرم که با این مسیر و این سیستم آشنا شدم؛ پس سعی میکنیم اگر مطلبی را متوجه نمیشویم، حتماً سؤال کنیم.
آرشیو مطلب
شروع کن به نوشتن - قسمت اول
نویسنده: هادی پناهی
نگارنده: مسافر سید مهدی محمدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2082