لطفاً خودتان را معرفي كنيد؟
سلام دوستان علي هستم يك مسافر، آخرين آنتي ايكس مصرفي ترياك و قرص، روش درمان دي اس تی با اپيوم، مدت سفر سيزده ماه و نيم، راهنماي اول آقاي سلامي و راهنماي بعدي آقاي ترابخاني، مدت آزادي دوازده سال و شش ماه.
نحوه آشنايي شما با كنگره 60 چگونه بوده است؟
-از طريق سريال مسافر، ديدم اين متد، متد جديدي است، چون من گروه درمانیهای ديگر را تجربه كرده بودم. وقتي ديدم از روش تدريجي صحبت میکنند، وقتي دعای کنگره را شنيدم ديدم با دعاي آنها فرق دارد، بعد پرس و جو كردم يادم نيست از 118 بود يا پليس آدرس گرفتم آن زمان مکان ديگري بود به نام انقلاب كه الآن وجود ندارد رفتم براي مشاوره و مابقي ماجرا كه در جريان هستيد.
در چه جایگاههایی خدمت کردهاید و در حال حاضر در كنگره چه مسئوليتي داريد؟
-اول اين مطلب را خدمت شما عرض كنم كه همه جایگاههای خدمتي در كنگره 60 مقدس است و از يك نوع و يك جنس است. ما همه سرباز کنگرهایم براي سرباز فرقي نمیکند تو برج دیدهباني خدمت كند يا در آشپزخانه خدمت كند. در كنگره 60 هم همینطور است من به عنوان يك عضو يا يك مهره، امروز میگویند شما در اينجا بهتر خدمت میکنید میگویم چشم، فردا میگویند شما در اين جايگاه خدمت نكنيد و برو جاي ديگري خدمت كن و يا در شعبه ديگري خدمت كن میگویم چشم. در سفر اول خدمتهایی كه به شكل معمول در شعب را میشود انجام داد من هم انجام دادهام. جايگاه مرزباني را تجربه کردهام. دو دوره اول شعبه آكادمي، مرزبان بودم، نگهبان مرزبانان بودم، مرزبان امور مالي بودم، اولين دورهای بود كه مرزباني شكل گرفت، كمك راهنما بودم، راهنما بودم، جايگاه دیدهباني هم كه چند سال است هستم و در حال حاضر دیدهبان انتخابات مرزبانان كنگره 60 هستم.
تعريف شما از ايجنت و مرزبان چيست؟
-اين مطلب را بيشتر در زمان خودش يعني هفته مرزبان و ایجنت توضيح میدهیم ولي اگر بخواهم به طور خلاصه براي شما بگويم؛ مرزباني را آقاي مهندس میفرماید: دوره مديريت بحران يعني دوره تركيبي از مديريت و بحران. چون شما داريد مديريت میکنید و مرزباني اسمش روش هست حفاظت از مرزهاي غير فيزيكي كنگره 60. شما مرزبان اصول هستيد، مرزبان حرمت كنگره 60 هستيد كه تقریباً تمام قوانين ما در همين قانون چهاردهگانه و حرمت كنگره 60 گنجانده شده و مرزباني در واقع مسئول اجراي اين قوانين است و دوره مديريت بحران بدين جهت است، دوره بحراني است چون با يكسري افراد مصرف كننده سرو كار داري، يكسري افرادي كه حالشان دست خودشان نيست حرف نامربوط میزنند كار نامربوط انجام میدهند و مرزبان مسئول است كه اين افراد را اداره كند و با محبت جذبشان كند. ايجنت ريش سفيد و بزرگتر هر شعبه است، از نظر قانوني در هیچ جايگاهي دخالت نمیکند و تعريف اجرايي ندارد ولي در واقع بزرگتر شعبه است بهعنوان ريش سفيد، يك ريش سفيد در يك خانواده يا يك طايفه چهکاری انجام میدهد دقيقاً ايجنت هم همان كار را انجام میدهد. معني كلمه ايجنت از نظر لغوي يعني رابط، ایجنت رابطي است بين كنگره مرزبانان شعبه و كنگره دیدهبانان مركز، مثلاً اگر شما سفر اول، شما سفر دوم، كمك راهنما در شعبه هر نظري اگر داري اگر انتقادي داري يا اعتراضي داري يا نقطه قوتي میبینی نقطه ضعفي میبینی به لژيون مرزباني انتقال میدهی و سپس لژيون مرزباني از طريق ايجنت درخواست میکند تا در شورا مطرح شود اگر نياز است قانوني عوض بشود، اگر نياز است چيزي اضافه شود. مثلاً فرض كنيد در يك شعبه يك عده تصميم میگیرند كه در فلان روز جلسات باز داشته باشند اين موضوع را انتقال میدهند و در شورا تصميم گرفته میشود ممكن است اين قانون خوبي باشد كه میشود در ساير شعب از اين استفاده شود.
فرمانبرداری و فرماندهي از نظر شما چگونه است؟
- فكر میکنم در اين خصوص در اوايل صحبتم اشاره مختصري به اين سؤال كردم. هميشه يك سرباز خود در نهايت میتواند يك فرمانده خوب باشد. نه لزوماً هر سرباز خوبي میتواند فرمانده باشد. ولي اين لزوم كه فرمانده خوبي وجود دارد اين حتماً يك سرباز خوبي بوده است يعني از اين طرف به آن طرف میرود ولي برنمیگردد. يا مثلاً اگر در كاسبي بگوييم كسي كه میتواند یک كارآفرين و كاسب خوبي باشد، كه خوب شاگردي كرده باشد. چرا؟ چون هميشه آن (كاسب) راه درروها را بلد است، هميشه آن نقاط ضعف رو بلد است، به همين دليل وقتي خودش جايگاه يك كارفرما قرار میگیرد سعي میکند آن نقاط ضعف را ببندد. هميشه توي كاسبي اين مثال را میزنند دخل و خرج و هزينه مثل آبكش است كه شما از اين طرف كه آب میریزی در آبکش (درآمدتان) از آن طرف از سوراخها (خرجها و هزینهها) آب بیرون میرود، هر چه بتواني سوراخهای بيشتري را ببندي آب بيشتري توي آبكش جمع میشود. كسي كه شاگردي خوبي كرده باشد، آن سوراخها را میداند کجاست و وقتي خودش در آن جايگاه بالاتر قرار میگیرد میتواند آن سوراخها را ببندد. يك مسئله ديگر هست اينكه ما در عين حال در همه زندگي چه در كنگره چه بيرون در يك موقعیتهایی فرماندهي داريم میکنیم در يك موقعیتهایی فرمانبرداری میکنید. دريك جاهايي استادي میکنی در واقع داري درس پس میدهی در يك جاهايي داري درس میگیری و اين خصوصيت انسان است. اگر اين كار را نكند يك موجود راكد است بزرگان ما میگویند: زكات علم به ياد دادنش است. آقاي مهندس هم در يكي از سي دي هاي آخري فرمودند: فكر میکنم خدمت و خيانت بود فرمودند: فرق بين خدمت و خيانت يك مو فاصله است. مثلاً من در يك جايگاهي دارم خدمتي انجام میدهم مثل آن ماست بندي كه اگر آب به ماستش اضافه كند آن خدمت تبديل میشود به خيانت. ما در يك جايي داريم چيزي میگیریم كه از آن گرفتههایمان از آن اندوخته هامون بتوانيم يك بازدهي به ديگران هم بدهيم. خانواده را حساب كنيد همینطور است، در مورد همسر و فرزندان به عنوان يك فرمانده، نه در معناي كلمه يك فرمانده ولي بهعنوان كسي كه سكان دار است و دارد كشتي را به سمت جلو هدايت میکند، بهعنوان يك بزرگتر؛ در يك جایگاههایی هم دقیقاً برعكس؛ در مقابل بزرگترهای اين خانواده عكس اين است. در كنگره هم دقیقاً همين است يعني مثلاً ما در يك جايگاهي فرض كنيد به عنوان يك سفر اولي کاملاً فرمانبرداریم همینطور كه روز اول میگویند كه هر چي میدانی بيرون اين در بگذار و بعد بيا تو، بعد كه سفر اين سفر اول سابقه دار میشود از آن شخص بهعنوان دبير لژيون يا مسئول خريد سي دي استفاده میشود و بهنوعی يك پله ي فرماندهي را تجربه میکند تا الا آخر، در جایگاههای بعدي مرزباني – راهنمايي. حتي یک راهنما حتي يك دیدهبان، من خودم را مثال میزنم اگر امروز چيزي از كنگره ياد نگيرم اگر كنگره امروز نمیتواند چيزي به من بدهد يا من نمیتوانم چيزي ياد بگيرم هيچ وقت در كنگره 60 نمیمانم. من امروز جداي از اينكه اگر دِيني احساس میکنم يا وظیفهای را كه احساس میکنم میتوانم انجام بدهم غير از اين مطمئن باشيد من دارم از كنگره چيزي میگیرم. چون مطمئن باشید اگر موجودي كه نتواند آموزش بگيرد راكد میشود و آن ركود باعث دلزدگیاش میشود.
چند كلمه میگویم اولين کلمهای كه در رابطه با اين كلمات به ذهنتان رسيد بگوييد.
الف: مهندس حسين دژاكام
آخر عشق
ب: امين دژاكام
استاد جهان بيني
اجازه بدهيد كه قبل از اينكه اين را بگويم اين مطلب را اضافه كنم آن زمان كه لژیونها به شكل امروزي وجود نداشتند آقاي امين دژاكام، خوب جلسات جهان بيني را بهصورت سنتي برگزار میکردند يك فرشي میانداختیم، آن زمان دو شعبه بيشتر نبود در شعبه دور هم مثل چند تا رفيق جمع میشدیم و مطلب نوشته شدهای كه وجود نداشت ایشان صحبت میکردند ما بعدها فهميديم كه اين جلسات اسمش آموزش جهان بيني بوده و واقعاً بسيار جلسات كاربردي بود و امروز كه جلسات جهان بيني بهصورت مدون است بچههای امروز میتوانند بهره بيشتري از آن ببرند.
ج: راهنما
-چراغ راه
د: كنگره 60
-اولين و آخرين راه درمان
چ: مسافر
- رهرو هميشگي
خ: همسفر
- همه در كنگره میگویند بال پرواز ولي به نظر من يار و همدم پرواز
از نظر شما نمايندگي قم چگونه بود؟
-نمايندگي قم بسيار نمايندگي خوبي است با اينكه من افتخار نداشتم در خدمت شما باشم، من چون بايد در مورد انتخابات امروز بايد در جلسه براي ديگران هم صحبت كنم بايد اين مطلب را بگويم و شما حمل بر كم لطفي ما نگذاريد حمل بر مشغله زياد ما بگذاريد چون كنگره 60 امروز با بيش از 40 شعبه كه دارد كارش خيلي سنگين شده ما حتیالامکان به يك چنين مناسبتهایی كه وظيفه ماست و بايد حتماً انجام بدهيم سعي میکنیم به شعب هم سر بزنيم و من واقعاً از ته دل خوشحال میشوم مخصوصاً شعبهای مثل شعبه قم. چون میبینم حالا آدم وقتي (در كنگره) قدیمیتر میشود اين موضوع را بهتر متوجه میشود. وارد اين شعبه كه میشوی يك رنگ و بوي خاصي را شما متوجه میشوی جداي از اينكه فرهنگ تمام شعب از يك جهت مثل هم است چون تمام آموزههای كنگره در شعب جاري است حالا كمتر يا بيشتر و از نظر اقليمي هم فرق میکنند مثلاً اگر به شعبهای در گيلان برويد با شعبهای در بوشهر برويد از نظر اقليم با هم فرق میکنند ولي جداي از اين دو تا مطلب، يك رنگ و بويي در شعب هست كه هر كدام با ديگري متفاوت است يك حس متفاوتي در شعب هست. بعضي شعب هست با ورودش احساس شادي میکنی يعني لبخند بر لب آدم میآید و خستگیاش در میرود. حالا يك شعبه هست نمي گم عكس اين است ولي به نظر من احساس كمتری وجود دارد. شعبه قم به نظر من يكي از شعب پُر انرژي كنگره است.
یعني شعبه قم امروز لبخند را بر لبان شما آورده است؟
-صد در صد اینطور بوده است.
من به سهم خودم و ساير دوستان نمايندگي قم از اين موضوع بسيار خرسند هستيم. از حضور گرم شما و خوشحاليم كه لبخند بر لبان شما جاري شده است.
- شما لطف داريد.
در آخر اگر مطلب يا پيامي داريد بفرمائيد.
- من خودم را کوچکتر از آن میدانم كه بخواهم براي عزيزان پيامي داشته باشم چون كنگره 60 همچون اقيانوس علم است كه من کوچکترین، جايگاهي برایم نمیماند بخواهم پيامي بدهم. پیامها همه مشخص است، من هم مثل بقيه از پیامها استفاده میکنم. در نهايت از شما ممنونم، از خدمتگزاران اين شعبه متشكرم، از گروه مرزباني، ايجنت محترم. امروز به هر حال نقطه عطفي است اين نقطهای است كه دوره مرزباني تمام شده و دوره 15 ماهه اول ايجنتي به پايان رسيده و بستگي به رأی دوستان دارد. به هر حال به همه عزيزان خدا قوت میگویم به عکاس و شما و کسانی که در وبلاگ مطلب قم مینویسند خدا قوت میگویم. دو سه روز پیش بود از وبلاگ قم بازدید کردم، وبلاگ خوبی بود به همه عزیزان که در این نمایندگی خدمت میکنند تبریک میگویم و امیدوارم در كاري كه انجام میدهید هميشه موفق باشد.
جناب آقاي مجديان از اينكه اجازه داديد چند دقیقهای در خدمت شما باشيم سپاسگزارم. خيلي لطف كرديد از ديدن بزرگترهای كنگره 60 در نمايندگي قم خوشحال میشویم و موفقيت شما و همراهانتان را از خداوند متعال خواستاريم به اميد ديدار مجدد شما در نمايندگي قم.
-من هم از شما سپاسگزارم.
گزارشگر: مسافر ابوالفضل
عكاس: مسافر محمد
نمایندگی قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
2301