جلسه اول از دور دوم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره 60 نمایندگی ارتش در تاریخ 93/08/01 به نگهبانی: مسافر محمدرضا دبیری: مسافر نوید استاد: مسافر احمد با دستور جلسه (از فرمانبرداری تا فرماندهی) رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم تا از تجربیات استفاده کنم. امروز پنجمین سال رهایی آقای رضاییان است که به خانواده ایشان و تمامی اعضای کنگره تبریک میگویم. در بخش دستور جلسه که از فرمانبرداری تا فرماندهی است لازم به ذکر است این دستور جلسات بر 2 مبنا انتخاب میشود اول اینکه در جهان بیرون چگونه استفاده کنیم و دوم استفاده از بخش جهانبینی است.
درواقع اگر خواهان یادگیری هستم باید از معلم خود فرمانبردار باشم.
هر کس خودش باید بیاموزد تا فرمانبردار باشد.
اما مدنظر دستور جلسه شاید عمیقتر باشد.
کسی که اعتیاد دارد بهتدریج فرد دستوراتی که به خودش میدهد دیگر قابلاجرا نیست و این موضوع بهتدریج اتفاق میافتد.
این هم دو بخش دارد: اول بخش فیزیولوژیک بدن است که علائم آشکار اعتیاد مثل پرش پا را نمیتواند کنترل کند و خود فرد با عملکردش باعث این موضوع میشود دوم بخش روحی.
فرد وقتی وارد کنگره میشود در هر جایگاهی باشد چون آگاهی ندارد باید آموزش ببیند که در مرور زمان جایگاهش را تغییر میدهد و این قانون است.
ساختار منفی مثل منیت خواستار این است که فرمانبرداری نکرده به فرماندهی برسد.
درواقع نیروهای جهالت از هیچ نیرویی جز اعتیاد فرمان نمیگیرد.
فردی که رها میشود با فرمانهای درست به جایگاه واقعی برمیگردد باکارهای مثبت مثل ورزش
عمل مهم همان تغییر نگرش است که باید تغییر کند که تأثیرگذار است.
این کار جلوههای متفاوتی دارد و کلیدهای متفاوتی هم دارد و این کلیدها همان خواستهای مثبت است.
سخنان استاد در رابطه با مسافـــر:
و بالاخره تبریک میگویم به آقای رضاییان که از فرمانبرداری به فرماندهی رسیدند.
وقتی کمک راهنما برنامه میدهد فرمان صادر میکند که امکان دارد همهچیز را نداند و طبیعی است که این آموزشها همیشه در حال تکمیل است و بستگی به مسائل مختلف دارد ولی در مقوله رسیدن به درمان همهچیز لازم را میداند.
همچنین تعداد رهاییها تجربیات فرد را بالا میبرد. خیلی خوب است که ما روز اول ورود به کنگره را فراموش نکنیم که چگونه بودیم درواقع باید بدانیم چه مسیری را طی میکنیم که روزبهروز این مسیر هموارتر میشود.
درگذشته طبیعتاً سختتر بود ولی شدنی شد تا راه برای دیگران هم هموار شود و خیلی چیزها هم مثل لژیون نبود. در آخر امیدوار مجتبی عزیز که فرازوفرودهایی زیادی درراه هدف خوبش داشت و همین بس که الآن در جایگاهی هستند که نشانگر راه درستشان میباشد همیشه موفق باشند .
اعلام سفر مسافـــر:
آقای: مجتبی نام راهنما: آقای احمد حکیمی آنتیایکس: تریاک، شیره مدت سفر اول: 10 ماه و 10 روز داروی درمان: OT رهایی: 5 سال و 3 ماه و 23 روز
خلاصه سخنان مسافر:
طبق رسم کنگره هر کس دو آرزو میکند یکی را در دلم نگه میدارم و دیگری اینکه امیدوارم تمامی سفر اولیها در همه شعبهها به آرامش و رهایی برسند.
من قلبا از اینکه در این جایگاه قرار گرفتم و در جمع شما هستم که در خیالم هم نمیگنجید بسیار خوشحالم.
درواقع تعریفهایی که کردید را در خودم نمیبینم و این نظر لطف شما بود.
اگر امروز اینجا هستم تازه طعم زندگی را چشیدهام و آن چیزی که الآن دارم اول از لطف خدا و وجود کنگره و راهنمای خوبم که راهنمای زندگی من بودهاند که تمام دردهای زندگیام را به جان میخریدند دارم و سپاسگزار هستم.
درواقع آقای حکیمی فداکارانه از زندگی خودشان میزنند و به کار کنگره میرسند تا افراد به رهایی برسند.
همچنین من مدیون همسرم هستم که همواره من را تحمل کردند که زندگی با من بسیار سخت بود و اگر اینجا هستم عمده زحمات من را همسرم کشیدند.
همچنین از دو خواهرم که بیش از خواهر و بهعنوان همدم با من بودهاند تشکر میکنم
ممنون همگی شما هستم.
تهیه و تنظیم : مسافـــرعلیرضا
عکاس: مسافر محسن
منبع کنگره60: وبلاگ نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
3940