English Version
English

توجه، ساماندهی و به خاطر آوردن؛ قسمت ششم

توجه، ساماندهی و به خاطر آوردن؛ قسمت ششم

برای اینکه مطلبی را به‌درستی حفظ کنیم سه فعالیت مهم باید انجام شود:

توجه – سازماندهی – به خاطر آوردن

 

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که مثلاً در یک میهمانی یکی از نزدیکان شما شخصی را به شما معرفی می‌کنند. چند لحظه بعد هر کاری می‌کنید نام او را به یاد نمی‌آورید و مجبور می‌شوید نام او را دوباره به خاطر بسپارید.

اما فکر می‌کنید چرا نام او را فراموش کرده‌اید.

واقعیت این است که شما در آن موقع چیزی را فراموش نکرده‌اید چون اصلاً نام آن شخص در حافظه شما ثبت نشده است.

برای حفظ نام آن شخص لازم بود که شما به‌دقت گوش کنید «یعنی توجه اولیه»

و بعد به‌آرامی «به قصد یادآوردن نام او را چند بار پیش خودتان تکرار می‌کردید»

در این صورت نام او در حافظه شما ثبت می‌شود و بعد به‌راحتی آن را به یاد می‌آورید. خیلی وقت‌ها چنین اتفاقی هم در درس خواندن اتفاق می‌افتد یعنی هر چه سر کلاس و چه موقع درس خواندن در منزل به آنچه می‌شنوید یا می‌خوانید توجه کاملی نداریم. بعد پیش خودمان فکر می‌کنیم چرا با این همه گوش دادن یا خواندن مطالب یادم نمی‌آید. مهم‌ترین عاملی که باعث می‌شود در قدم اول مطلبی وارد حافظه ما می‌شود توجه است. توجه ما برای حفظ کردن یک مطلب با چند چیز تعیین می‌شود که مهم‌ترین آن‌ها اهمیت مطلب و علاقه است.

  • اهمیت مطلب:

 هر چه مطلبی بیشتر برای ما اهمیت داشته باشد توجه ما به آن بیشتر می‌شود. اهمیت مطلب هم به نظر ما بستگی دارد. برای مثال آزمون‌های داخلی که در نمایندگی‌ها برگزار می‌شود و یا آزمون‌های داخلی که در لژیون‌ها برگزار می‌گردد.

این‌ها برای بعضی‌ها ممکن است خیلی مهم باشد و یا بر عکس برای بعضی‌ها اصلاً اهمیتی نداشته باشد ولی وقتی که استاد یا راهنما توضیح می‌دهد که مثلاً ممکن است این مطلب در امتحان بیاید خواه‌ناخواه این مطالب برای شما مهم می‌شود و توجه شما به آن بیشتر می‌شود.

من خودم هر وقت راهنمای ارجمندم درباره موضوعی تأکید می‌کرد توجهم بیشتر می‌شد.

می‌رفتم و یک بار دیگر آن موضوع را دوباره باز خوانی و بررسی می‌کردم درست مثل این است که مثلاً در آموزش رانندگی وقتی برای شما توضیح می‌دهد که اگر ترمزها درست کار نکنند ممکن است اتفاقات خطرناکی بیافتد توجه شما بیشتر جلب می‌شود.

  • علاقه:

وقتی فیلم سینمائی یا بازی فوتبال مورد علاقه‌تان را می‌بینید بدون زحمت و خستگی به‌دقت صحنه‌ها را تماشا می‌کنید و کمتر چیزی می‌تواند حواس شما را پرت کند در این موقع آن قدر صحنه‌ها را دقیق می‌بینید که روزها و یا سال‌های بعد هم می‌توانید خیلی از جزئیات آن را تعریف کنید.

علاقه داشتن تا حدی طبیعی است اما تا حد زیادی هم می‌توانیم علاقه‌مان را به چیزی زیاد کنیم.

راه‌های زیادی برای ایجاد و علاقه وجود دارد خود شما حتماً به یک سری چیزهایی بیشتر از بقیه علاقه دارید؛ آیا می‌توانید علت علاقه‌تان را بگوئید.

  • سازماندهی:

پیدا کردن مثلاً صفحه 20 یک کتاب برای شما راحت است و یا پیدا کردن معنی کلمه YOU در لغت نامه انگلیسی هم برای شما خیلی راحت است که چرا صفحات هر کتاب و کلمات مختلف هر لغت نامه به ترتیب خاصی چیده شده است.

همین طور قرار گرفتن صفحات کتاب در کنار هم یا کلمه در یک لغت نامه نوعی سازماندهی است که باعث می‌شود هر موقع بخواهید بتوانید به آن‌ها دسترسی پیدا کنید.

تمرین اول: به این حروف چند ثانیه نگاه کنید.

 

ن چ آ ه و ر ب ا س م ب ح س ت

 

حالا چشم‌هایتان را ببندید و سعی کنید همه آن‌ها را به خاطر بیاورید، چیزی را جا نگذارید.

حتماً اول کار خیلی سخت است، البته اگر وقت بگذارید می‌توانید این حروف را حفظ کنید.

تمرین دوم:

حالا به این کلمات نگاه کنید سپس چشم‌هایتان را ببندید و سعی کنید بعد از چند ثانیه آن‌ها را به خاطر بیاورید.

محبت باور آنچه هست

به نظر شما حفظ یا یادآوری این کلمه‌ها راحت‌تر نیست.

همان طور که متوجه شدید این کلمات همان حروف‌های به هم ریخته بالاست اما چرا حفظ کردن دوم راحت‌تر است.

تمرین سوم:

حالا اگر چند بار چهار کلمه بالا را بخوانید خود به خود ذهن شما دنبال ترتیبی در کلمات می‌گردد که معنی دارتر است و ذهن شما با آن آشناتر است.

احتمال زیاد دارد که ذهن شما به این ترکیب آشنا برسد.

آنچه باور است محبت است.

هر تمرین راحت‌تر از تمرین قبلی بود و علت آن سازماندهی است که به آن معنی می‌دهد یعنی ذهن شما در هر مرحله با این حروف آشناتر می‌شود.

یکی از مهم‌ترین کارهای ذهن سازمان دادن به اطلاعاتی است که وارد آن می‌شود.

ذهن ما مانند یک کتابدار خیلی با تجربه هر کتابی را که وارد آن می‌شود ابتدا تشخیص می‌دهد که درباره چه موضوعی است، بعد آن را در قفسه مربوطه می‌گذارد.

اگر اطلاعاتی وارد ذهن شود که بی‌معنی باشد درست مثل همان است که مثلاً چند برگ مطلب متفرقه که ربطی به هم ندارد بر یک کتابدار داده شود.

کتابدار هم چون نمی‌تواند موضوعی برای آن‌ها تعیین کند مدت کمی کاغذها را نگه می‌دارد و بعد دور می‌ریزد.

دور ریختن یعنی فراموشی ذهن ما هم شبیه همان عمل را انجام می‌دهد

توضیح اینکه:

هر چه بهتر بتوانیم مطلبی را به زمان خود برای خودمان توضیح دهیم و از خودمان درباره آن مطالب سؤال کنیم نشانه‌ای است که توانسته‌ایم آن را بفهمیم و در ذهنمان سازماندهی کنیم.

کسی که در موقع مطالعه هر قسمت از مطالب از خود می‌پرسد و به خود جواب می‌دهد بسیار بهتر از کسی که مطلبی را چند بار می‌خواند و تکرار می‌کند آن را به یاد می‌آورد.

خلاصه کردن مطالب هم همین خاصیت را دارد.

خلاصه نویسی و یادداشت برداری یکی از بهترین روش‌ها برای حفظ کردن مطالب است. خلاصه نویسی و یادداشت نویسی یعنی فهمیدن مطالب و نوشتن نکات مهم آن به زبان خودمان؛ این کار یک نوع سازماندهی و معنی دار کردن مطلب است.

1- یادداشت برداری کار و مرور کردن را آسان می‌کند

2- در خلاصه نویسی و یادداشت برداری از علائم نمودارها و شکل‌های ساده استفاده کنیم. این کار باعث می‌شود مطالب از نظر تصویری هم در ذهن شما ثبت شود.

3- در خلاصه نویسی به ذهن کمک می‌کنیم یا آن را وادار می‌کنیم که سازماندهی شود.

به همین جهت است که بعضی‌ها می‌گویید اگر نتوانید مطلبی را خلاصه نویسی کنید و به زبان خودتان بیان کنید. به این معنی است که آن را متوجه شده‌اید یعنی نتوانسته‌ایم آن را معنی دار کنیم یا سازمان بدهیم.

مغازه دارها و فروشنده‌ها جنس‌هایی را که زیاد فروش دارند راحت‌تر از جنس‌هایی که خریدار کمی دارند پیدا می‌کنند.

ذهن ما هم به همین ترتیب عمل می‌کند هر چه مطلب بیشتر مورد مراجعه باشد ذهن راحت‌تر است و راحت‌تر به یاد می‌آورد.

اما مطالبی که کمتر به آن‌ها مراجعه می‌شود را با تأخیر و یا با زحمت به یاد می‌آوریم.

مرور کردن یکی از مهم‌ترین نکات برای آمادگی ذهنی است، سپس سعی می‌کنیم تمام چیزهایی را که به خاطر می‌سپاریم را حتی‌الامکان در جایی و مکانی مثل لژیون مرور کنیم.

تا هم خود از آن بهره بیشتری ببریم و هم این که هدیه‌ای ناقابل برای عزیزانی که می‌خواهند بدانند باشد.

 

آرشیو مطلب

شروع کن به نوشتن - قسمت اول

 

نویسنده: هادی پناهی

نگارنده: مسافر سید مهدی محمدی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .