سلام؛ صحبت را با معرفی شما شروع میکنیم، بفرمایید.
به نام خدا پریسا بابایی هستم، همسفر حبیب، مسافرم 12 سال تخریب داشتند آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک و شیره با مصرف روزانه 1/5 گرم وارد کنگره شدیم و 8 ماه ونیم است که مسافرم سفر خود را با روش درمان DST و داروی OT و با راهنماییهای خوب جناب آقای عرب آغاز کرده است و در حال حاضر میزان داروی مصرفیاش 0.4 TDS میباشد. راهنمای خوب خودم سرکار خانم جمالی هستند.
از چه زمانی از مصرف مسافرتان اطلاع پیدا کردید؟
وقتی یک هفته از عقدمان گذشته بود متوجه اعتیاد مسافرم شدم، بوی تریاک را میشناختم، قبلاً جایی بوی تریاک به مشامم خورده بود وقتی یک روز به منزلشان رفتم متوجه شدم که از طبقه بالا که همسرم آنجا بود، بوی تریاک میآید و او در را باز نکرد و من آنجا متوجه پنهان کاری مسافرم شدم، خیلی ناراحت شدم و خیلی هم گریه کردم و به هیچ کس چیزی نگفتم. بعد از یک ماه سیگار را رو کرد. قبلاً میگفت که من سیگار هم نمیکشم مسافرم خیلی زیرک بود خیلی خوب آثار همه چیز را با آدامس و ادوکلن و... از بین میبرد و همیشه کارهایش را انکار میکرد. من هم هر کاری کردم نتوانستم از او اقرار بگیرم.
چرا به کسی چیزی نگفتید فکر نکردید که شاید بهتر باشد که از همین اول مسیر زندگیتان را جدا کنید؟
من هیچ وقت به فکر طلاق نبودم و حتی قبل از ازدواج هم همیشه در ذهنم بود که اگر در مقابل یک مصرف کننده قرار بگیرم حتماً کمکش خواهم کرد. همیشه ته دلم میگفتم که من این موضوع را درست میکنم.
آیا مسافر شما سابقه ترک داشتهاند؟
ترک نه به آن صورت؛ اما سال 88-89 به یک کلینیک رفتیم و 70 هزار تومان پرداخت کردیم و یک قرص زیر زبانی به مسافرم داد که میگفت خیلی اذیت میشوم. یک هفته بیشتر تاب نیاورد و دوباره برگشت خورد به مواد.
چطور کنگره را پیدا کردید؟
مسافرم برای رفتن به یک شرکتی باید آزمایش عدم اعتیاد میداد و آنجا میخواست که با استفاده از جوهر لیمو جواب آزمایشش درست دربیاید اما دستش رو شد. در آنجا ما از آن آقا پرسیدیم که چطور برای ترک اقدام کنیم و بالاخره پرسان پرسان به کنگره رسیدیم. با آقای عرب و آقای زارع مشاوره شدیم، اما مسافرم فقط یک روز آمد تا راه حل درست شدن جواب آزمایش را پیدا کند و اصلاً در آن زمان خواستهی درمان در او نبود. که البته به اون کار هم دست نیافت.
نظرتان در مورد روش درمان DST و داروی OT چیست؟
خیلی عالی است. من خودم همیشه فکر میکردم که هر چیزی را به راحتی میتوانی بگذاری کنار در صورتی که اینطور نبود. آقای مهندس مثال زیبایی میزنند و میگویند که یک دانه گندم را که میکارید نمیتوانید فردای آن روز برداشت کنید و نیاز به زمان مشخصی دارد. یا برای مادر شدن حتماً باید 9 ماه زمان سپری شود. من در آنجا تازه پذیرفتم که باید مؤلفه زمان را در نظر بگیرم. مهندس واقعاً بهترین راه و روش درمان را برای همه ما در نظر گرفتهاند و واقعاً برای ما خدمتی بزرگ انجام دادهاند، انشا الله خداوند عمر با برکت به ایشان عطا کند و سالیان سال زنده باشند. شربت OT هم واقعاً بهترین داروست و استفادهی آن در هر جایی بسیار راحت است. هرلحظه که مسافرم میخواست اوپیوم را تهیه کند من استرس داشتم اما شربت OT در کلینیکها و به راحتی تهیه میشود. من میبینم که در طول سفر که مسافرم موادش تیپر میشود حالش روز بهروز بهتر میشود، مسافرم روی هیچ پلهای شکوه و شکایت از خماری و... نداشت.
تا چه اندازه به عنوان یک سفر اولی موفق بودهاید، چه تغییراتی در درون خودتان رخ داده، آیا به تعادل رسیدهاید؟
من هنوز به تعادل نرسیدهام، اما در زمان تخریب همیشه ذهنم درگیر بود، همیشه دیگران را در اعتیاد همسرم مقصر میدانستم. اما الآن نگاه دیگری دارم. حتی اگر ببینم مصرف کنندهای نیاز به کمک داشته باشد، حتی کمک مالی کمکش میکنم. چون خودم درد کشیدهام دردش را احساس میکنم و تا آنجا که ممکن است آدرس کنگره را میدهم. من دیدم نسبت به اعتیاد عوض شد. امیدوارم بتوانم روزی در کنگره خدمت کنم و دست هم نوعان خودم را بگیرم.
چند درصد دانایی کسب کردهاید؟ و چند درصد آن دانایی مؤثر است؟
نسبت به آموزشهایی که گرفتهام فکر میکنم 10 درصد، من چند ماه اول واقعاً با حال خراب وارد کنگره شدم و واقعاً تو در و دیوار بودم.
نظرتان در مورد نشریات کنگره چیست؟ چقدر از آنها استفاده میکنید؟
نشریات کنگره بسیار عالی است و بار آموزشی خیلی زیادی برای من دارد. و هر بار که سی دیها را گوش میدهم خیلی چیزها هست که برایم جدید است. مسافرم با مصرف مواد شهر وجودی خود را خراب کرده بود و من در کنارش بسیار آسیب دیده بودم، اما نشریات باعث شد که من گرههای خودم را پیدا کنم و بسیار کمکم کردهاند.
در پیام سفر اول داریم:
"همسفر تو بر مرکبی نشستهای که گرچه دیر به مقصد میرسی اما بدان که سالم و کامیاب خواهی رسید." وقتی این جمله را میشنوید چه حسی و یا چه دیدگاهی دارید؟
در ذهنم این تداعی میشود که درست است که این سفر 11 ماه طول میکشد اما من نباید در صبرم بیصبری کنم و شاید دیر برسم اما حتماً به آن هدفی که باید برسم خواهم رسید و باید زمان را برایش در نظر بگیرم.
کنگره 60 را چطور میبینید؟ چه چیز آن برایتان جذابتر است؟
وقتی از جلسات و لژیون باهم و در کنار هم استفاده میکنم خیلی بهتر آموزش میگیرم، خیلی چیزها در کنگره نصیبم شده، دستور جلسات هفتگی، مشارکتهای عزیزان و صحبتهای استاد جلسه و همچنین از صحبتهای راهنمای عزیزم در لژیون خیلی انرژی میگیرم، روزی که من به کنگره نمیآیم آن روز حالم خراب است.
تا اینجای سفر آیا حال خوش را تجربه کردهاید؟ حال خوش از نظر شما چیست؟
حال خوش این است که به مسافرم گیر ندهم و با او یکی به دو نکنم. گوش بهفرمان راهنما باشم و ذهنم را درگیر نکنم. از وقتی که به کنگره آمدهام اگر کسی حرفی هم به من بزند من خیلی ناراحت نمیشوم و با این دید که او حالش خوب نبوده خودم را آرام میکنم.
ترس و ناامیدی را تجربه کردهاید؟
ترس را بله. اما ناامیدی را آنطور که ناامید ناامید باشم نه. همیشه گویی یک روزنه امیدی برایم وجود داشته است و همیشه توکل به خدا کردهام.
چه پیامی برای همسفرانی که مثل خودت در سفر اول هستند دارید؟
اینکه در سفر فقط بر روی خودشان کار کنند و در کنار مسافرشان باشند و به او گیر ندهند. گیر دادن به مسافر باعث میشود که حال هر دو خراب شود. مسافرانی که تازه اول راه هستند تا خوب جذب کنگره شوند یک مقدار زمان میخواهند و ما نباید به آنها فشار بیاوریم. شاید دعوا و درگیری من باعث بشود که سفرشان خراب شود. با گذشت زمان خودشان مسئولیتها را به عهده میگیرند و ما باید به آنها زمان بدهیم.
حرف آخر همسفر خانم پریسا.....؟
انشالله همه آنهایی که درگیر اعتیاد هستند راه درمان را پیدا کنند و زندگیشان به آرامش برسد. و در اینجا جا دارد که از راهنمای خوب خودم سرکار خانم جمالی و همچنین از خانم منصوری بهپاس همه زحمتهایی که برایم کشیدهاند سپاسگزاری کنم.
"انشالله، بهزودی گل رهایی را در دستان شما و مسافرتان ببینیم. از اینکه وقتتان را در اختیارمان قرار دادید سپاسگزارم. "
خبرنگار کنگره 60:همسفر عاطفه
- تعداد بازدید از این مطلب :
4468