از نشریات کنگره 60 چگونه استفاده میکنم؟
اصولاً نشریات هر مجموعهای ابزار بیان و انتقال تولیدات، تفکرات، اندیشهها و نظرات آن مجموعه است. نوشتارها، کتابها، مجلات، لوحهای فشرده صوتی و تصویری، همه و همه تولیدات، دستاوردهای علمی، اندیشهها و نظرات مربوط به یک فرد یا گروه را ارائه میکنند. به قول سقراط که در مورد عقل یا تفکر میگوید؛ مانند کیسه پول میباشد که به میزانی که در کیسه پول باشد از آن میتوانیم برداشت کنیم. مثلاینکه اگر به فرد یا مجموعهای بگویی حرف حسابت چیست؟ یا چه چیز در چنته داری؟ دست در کیسه خود میکند و نشریاتش را نشان میدهد. گویی نشریات شاخصی برای بضاعت علمی یک مجموعه است. از سوی دیگر به گمانم علم بدون انتشار عقیم میشود، چراکه در محدوده خاصی محصور و منحصر میماند. از قلم است که گامهای بلندش در سراسر گیتی روان و جاری میشود...
نشریات کنگره 60 هم بهصورت کتابها، جزوات و سیدیهای آموزشی، حاوی تولیدات علمی کنگره در راستای اهداف این مجموعه است، اهدافی که به نظرم در یک جمله اعجازانگیز در عنوان این مجموعه خلاصهشده است؛ جمعیت احیای انسانی. شاید معنی این عبارت در نگاه اول تنها به درمان اعتیاد تقلیل پیدا کند، اما حقیقت این است که کنگره 60 بادید کلیتر و فراتری از درمان اعتیاد به احیای انسان مینگرد.
شاید حیاتیترین سؤالی که انسان با آن میتواند مواجه شود، شاید حتی حیاتیتر از اینکه خداوند کیست و کجاست، این است که من کیستم و روی این کره خاکی کجا ایستادهام؟ سرنوشتم چیست و به کجا میخواهم بروم؟ به گمانم اگر کسی در پاسخ این سؤال خود جواب قانعکنندهای نداشته باشد، اگر هم مصرفکننده مواد مخدر نشود، احتمالاً به بندها، بیراههها، مشکلات و بلاهای مشابهی مبتلا خواهد شد. آنوقت باید علاوه بر پاسخ اینکه من کیستم، پاسخ سؤالهای دیگری را هم بیابد، مثلاینکه، این بیراهه چیست و کجاست و من کجای آن قرار دارم؟ چه بلایی دارد سر من میآید؟ چگونه از این بیراهه و مشکل خارج شوم؟ و... و مواد مخدر تنها یکی از این بندها و بیراههها است.
تمامی آموزشهای کنگره به یک نفر مثل من کمک میکند تا ساختار و راهی برای پاسخ به این سؤالات پیدا کنم. درواقع اینیک علم است، علم مهندسی انسان و بیراههها، شناخت هندسه انسان در ارتباط با بندهای نیروهای مخرب و بازدارنده. کنگره 60 یک مرکز علمی تحقیقاتی است که در جهت رشد علمی و معنوی خود به تولید علم میپردازد، علم شناخت انسان، علم زندگی کردن، بهگونهای «که دیگر مسئلهای آنگونه بهعنوان مشکل مطرح نشود.» و نشریات، محصول نهایی این علم را در اختیار من قرار میدهد. شاید گام اول فراگیری این علم، مشخصاً در نسبت من و مواد مخدر باشد، اما در ادامه کاملاً با نگرشی کلی، نسبت من با تمامی مسائل زندگی را در برمیگیرد. شاید صاحبنظران، فیلسوفان و پزشکان مختلف، پیرامون انسان، مواد مخدر، بزهها و ضد ارزشها، درستها و غلطها، بسیار موشکافانه و بهتفصیل از هر دری سخن رانده باشند، اما به گمان من و در حد شعاع اطلاعات من، هیچکجا این موضوعات در ارتباط باهم اینگونه ساده، هدفمند، قابلفهم برای عموم و از همه مهمتر جامع و علمی و ساختاریافته کالبدشکافی نشدهاند.
در ابتدای ورود به کنگره، یک تازهوارد برای شروع سفر و درمان خود، ملزم به تهیه بستهای میشود که در آن جزوه چهارمقاله، جزوات جهانبینی و کتاب 60 درجه و چند سی دی آموزشی قرار دارد. بامطالعه جزوه چهارمقاله هم بیمار و هم اطرافیان وی، بدون اینکه در شاخ و برگ جزئیات تخصصی گموگور شوند، خیلی ساده و روشن به وضعیت خود و حلقه مفقوده درمان بیماری اعتیاد پی میبرند. این آگاهی به آنها داده میشود که برای درمان بایستی انسان، مواد مخدر و تأثیر متقابل این دو را بشناسند. در جزوههای جهانبینی مسافر و همراهانش با تعاریفی بسیار روشن و ساده، با خشتهای اولیه بنای «انسان» آشنا شده و به دیدی کلی دست پیدا میکنند و همچنین میتوانند در ادامه با آموزشهای کنگره بهتر ارتباط برقرار کنند. در ادامه مجموعهای از سیدیهای آموزشی جهانبینی در اختیار مسافر قرار دارند که هرروز مبحث و درس گفتار جدیدی از استادان کنگره، آقای مهندس دژاکام، آقای امین دژاکام و ... به آن افزوده میشود تا جایی که تجربه من شهادت میدهد؛ تقریباً برای هر مسئلهای که در زندگی روزمره مطرح باشد و یا در هر سطحی برای من سؤال یا مشکلی وجود داشته باشد، پاسخ و انگشت اشارهای بهسوی یافتن راه در بین سیدیهای آموزشی و مکتوبات کنگره وجود دارد. در ابتدا و انتهای کاروان نشریات کنگره، کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر که گویا معدن مادر همه نشریات کنگره است، قرار دارد. کتابی که بنا به خودش، روشی الگویی برای عبور از گذرگاههای تاریک زندگی طرح میکند، بهگونهای که هر بار میتوان با آن سفر کرد، سفری از یخبندان مشکات تا اسکیبازی روی یخهای آن، سفری از درخت پوسیده رنجها و بندها به کشتزارهای سرسبز آرامش و رهایی؛ و اینها شعار نیست، بلکه ادعاهایی است که هرروز با سند تجربه بارها و بارها حقانیتش به اثبات میرسد.
نشریات کنگره از مؤلفههای نور و صوت و حس ممزوج شده است، «چگونه میتوانند جلو نور و صوت و حس را مسدود کنند، این کلام اوست که بامحبت آغشته میشود و از مرزهای مختلف عبور میکند و خود را به آنانی که خواهان آن هستند میرساند.» اینکه من چگونه از نشریات استفاده میکنم به نظر من به میزان طلب و خواست من مربوط است. کسی به دنبال درمان میرود که درد دارد، یا به قول دیگرکسی از درد شفا مییابد که به دنبال درمان میرود. اینکه آتش من برای سیراب شدن چقدر است و در این جهت چقدر حرکت میکنم مهم است، راه نوشیدن آب در خود نوشتارها و در طول زمان فراگرفته و تکمیل خواهد شد.
آموزشهای کنگره از جنس حکمت است و یادآور داستانی از سقراط که روزی در کنار دریا راه میرفت، فردی نزد او آمد و پرسید: «استاد! میشود در یک جمله به من بگویید حکمت چیست» سقراط با حرکتی سریع، سر وی را زیرآب برد و همانجا نگه داشت، طوری که شروع به دستوپا زدن کرد. سقراط سر او را مدتی زیرآب نگه داشت و سپس رهایش کرد. آن شخص وحشتزده از آب بیرون آمد و با تمام قدرتش نفس کشید. سقراط دستی به نوازش به سر او کشید و گفت: «حکمت همان نفس عمیقی است که کشیدی تازنده بمانی.»به تمثیلی نشریات کنگره مانند هوایی است که من تنفس میکنم، یا به زبانی دیگر؛ هرچه ازنظر کمی و کیفی بیشتر و بهتر از نشریات استفاده کنم تازه میفهمم نفس کشیدن یعنی چه؟!
با احترام مسافر امین حمله داری
منبع کنگره60
- تعداد بازدید از این مطلب :
4081