آیا میتوان باوجود مشکلات در اندیشه دارای آرامش بود؟
مشکلات را میتوان به چند گروه تقسیم کرد مانند مسائل و مشکلاتی که در ارتباط با خانواده، دیگران، کار، تحصیل، ورزش و غیره داریم و گروه دیگری از مشکلات مربوط به تفکر، اندیشه و جهانبینی میباشد و همچنین طبق قانونی که جسم و روان تابعی از یکدیگرند، اگر ما ازنظر جسمی مشکل داشته باشیم، روانمان نیز تحت آسیب قرار میگیرد؛ برای مثال اگر ما دچار دنداندرد شویم، نقطهٔ تحمل در ما پایین میآید، خشمگین میشویم و احساس بدی پیدا میکنیم. مشکلات ما در نوع نگرش و جهانبینی را اینگونه میتوانیم مثال بزنیم: نوع نگاهمان به دیگران، طبیعت، پیرامون و خودمان و نسبت به خداوند. مشکلات همیشه وجود دارند و دستآویز نیروهای مکملاند، نیروهای مکمل همان نیروهای منفی هستند که ذاتاً در جهت تکامل عمل میکنند و بهعبارتدیگر میتوان گفت این نیروها همان بخش نا پالودهٔ نفس ما هستند و در حقیقت نقش معلم و آموزگار ما را ایفا میکنند چراکه اگر نیروهای منفی وجود نداشتند ما نمیتوانستیم نیروهای الهی را درک کنیم؛ مانند اینکه از دست رفتن اختیار و اعتبار در اثر مصرف مواد باید به وجود بیاید تا به دست آوردن فرِّ بربادرفتهٔ انسان را دوباره احساس کنیم. باید انسانهای کلاهبردار وجود داشته باشند تا بتوان امانتداری انسانهای دیگر را درک کرد.
بنابراین نیروهای منفی در عمیقترین معنی به دلایلی که ذکر کردیم، مفهوم نیروهای مکمل رادارند. به قول استاد سردار ضمن اینکه اضداد مأمورند از ابتدا تا انتها تخریب ایجاد کنند اما وجودشان لازمهٔ حیات است که اگر نباشند، دانش انسان پیشرفت نمیکند؛ بنابراین مشکلات معلم و استاد ما هستند و چون هیچ انسان بدون مشکلی وجود ندارد، آیا میتوانیم بگوییم که هیچ انسانی هم دارای آرامش نیست؟
در تعریف مشکلات میتوانیم بگوییم وجود مسائلی که آنها را به چند دسته میتوان تقسیم نمود: مانند مسئلهای که برای ما حکم مصیبت را دارد و یا مانند اینکه زمانی که قصد سفر با اتومبیل خود راداریم، باید روغن، تایر و موارد فنی اتومبیل را چک کنیم که این هم در نوع خود مسئلهای است که اگر حل نگردد، تبدیل به یک مشکل بزرگ و نرسیدن به مقصد خواهد شد؛ بنابراین مسائل و مشکلات گاهی کوچک و پیشپاافتاده هستند ولی در صورت عدم رسیدگی به آنها تبدیل به مسئلهای بزرگ و مشکلی بغرنج خواهند شد که اتفاقاً انسانهای مصرفکنندهٔ مواد مخدر در همین بخش دچار یک درگیری دائمی هستند. کولهبار مسائل حلنشده و مشکلاتی که هیچ اقدامی برایشان نشده و همیشه رسیدگی به آنها به زمانی که هرگز هم فرا نخواهد رسید موکول شده است؛ و همیشه یادآوریشان برابر با تشویش و نگرانی است؛ اما با شروع سفر اول و سر خط حرکت کردن، میتوان آرامش و تعادل نسبی را کسب کرد و این نیز شرطی دارد. برای گذر کردن از این مرحله و حل مشکلات قدیمی و مزمن که باگذشت زمان بغرنجتر نیز شدهاند، یکراه وجود دارد: حرکت از سخن به نقطهٔ عمل. بدین معنا که سخن عبارت است از فرامین و قوانین جاری در هستی، تعاریف درست و سرفصلهایی که شناخت راستین صور آشکار و پنهان انسان را تعریف میکند؛ و وقتیکه میفرماید بر شما واجب و ضروری است که از سخن ب نقطهٔ عمل حرکت بنمانید، قبل از هر چیز ما باید تشخیص دهیم که سخن درست چیست؟ و کار درست کدام است؟ و بعدازاین تشخیص است که بر ما لازم و ضروری است که به نقطهٔ عمل حرکت بنمایم.
کاربردی بودن دانش کنگره نیز از همینجا تعریف میشود و دانش کنگره ازاینجهت کاربردی است که فرامین به شکلی مطرح میشوند که انسان هم در صور آشکار و مقولهٔ جسم و هم در صور پنهان قادر به انجام است بهطوریکه در تواناییهایش خلل حاصل نگردد. سردار میفرماید: در ادامه کار و کوشش شما به نتایجی میرسد که در تواناییهای شما خلل حاصل نگردد؛ که میتوان گفت مفهوم این عبارت برابر مهر تأییدی است که بر اعمال و راه درست میتوان زد.
پایان گزارش مسافر شهاب رنجبران
منبع کنگره60: وبلاگ مسافر محسن زهرائی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3240