سالها بود که از یکچیزی عذاب میکشیدم که خود هم خبر نداشتم ولی سالها درگیر اعتیاد بودم یا خواسته و یا ناخواسته صبح تا شبکارم شده بود مصرف مواد و یکسره پای گاز بودم و همیشه از ترک کردن ترس داشتم اعتیاد و مصرف مواد ازنظر رفتار و گفتار و اخلاق روز من تأثیر گذاشته بود البته برای دیگران هیچ آزار و اذیتی نداشتم ولی همیشه به خودم میگفتم بالاخره یکراهی برای درمان اعتیادم پیدا میکنم و همیشه به دنبال این بودم که از طرف یک نفر یک جرقه به من زده شود و احساس میکردم که جو خانه دارد به هم میخورد. یک روز وسط روزآمدم به منزل دیدم علیرضا پسرم گفت بابا دارم یک نامه برایت مینویسم، گفتم پسر، بابا متن نامه چی است؟
گفت میدهم به مادر تا به شما بدهد.
مدتها منتظر این بودم که از طرف همسرم نامهٔ علیرضا به دستم برسد. این موضوع و نرسیدن نامه به دستم، حالم را دگرگون نمود. یک روز در منزل باهمسرم تنها بودیم که همسر گفت آقا عزتالله، علیرضا یک نامه داده که به شما بدهم. ناگهان نگرانی تمام وجودم را فراگرفت.
همسرم نتوانست نامه را بخواند، خودم نامه را گرفتم و زمانی که شروع کردم به خواندن، بغض تمام وجودم را فراگرفت. در متن نامه نوشته بود که من بابای سیگاری و بابای معتاد و بیکار و ... نمیخواهم. دوست ندارم زمانی که پدرم میآید در مدرسه، قیافهاش خراب و تابلو باشد و دوست ندارم پدرم به بیاحترامی کند، دوست ندارم پدرم بازیچهٔ دست دیگران باشد.
با خواندن این نامه از هوش رفتم و بعد از چندساعتی که حالم خوب شد علیرضا را صدا کردم و باهم به پارک رفتیم و باهم درد و دل کردیم و علیرضا گفت بابا نامهٔ من را خواندی؟
گفتم بله. علیرضا رو کرد به من و گفت که من بابایی میخواهم که از همه نظر خوب باشد، دوست ندارم معتاد باشد ...
و طی سفر در کنگره 60 اعتیادم را درمان کردم و با آموزش دیدن و جهانبینی کنگره 60، توانستم روی پندار و گفتار و کردارم کارکنم و مهمترین مسئله در کنگره این بود که با موضوع جهانبینی توانستم حداقل هم برای خودم و هم برای خانوادهام الگویی مناسب باشم.
اعلام سفر: 12 سال تخریب تریاک، شیره، قرص، الکل و حشیش- راهنما آقای احمد حکیمی- 19 ماه سفر ایکس – رهایی 10 سال و 7 ماه
24 سال تخریب مصرف سیگار – 10 ماه سفر نیکوتین باراهنمایی آقای سعید نمکی – رهایی 17 ماه
- تعداد بازدید از این مطلب :
5966