همانطور که میدانیم که همهی عالم از انرژی ساختهشده و همهچیز بر اساس تبادل انرژی در کائنات رخ میدهد...میتوان این انرژیها را به سه دستهی کلی تقسیم کرد:
انرژیهای مثبت، انرژیهای منفی و انرژیهای خنثی.
این بر مبنای قدرتی است که مغز انسان در ارسال امواج دارد و مانند یک فرستندهی رادیویی یا مخابراتی عمل میکند. همینطور سلولهایی در مغز وجود دارد که دارای توانایی دریافت امواج رسیده از محیط است و بهصورت یک گیرنده رادیویی یا مخابراتی عمل میکند. میتوان این قدرت مغز را در حیوانات نیز مشاهده کرد. حتماً شنیدهاید که بعضی از حیوانات قبل از وقوع زلزله واکنش نشان میدهند، درواقع امواج حاصله از واکنشهای ژئوفیزیکی را خیلی سریعتر از انسان دریافت میکنند و نسبت به آن واکنش نشان میدهند. این مسئله به این دلیل است که سلولهای گیرندهی مغزشان حساستر از انسانهاست؛ بنابراین چنین توانایی در مغز انکارناپذیر است. حال به اصل موضوع برمیگردیم. ازآنجاکه انرژی در حالات گوناگون بهصورت امواج منتقل میشود، میتوان در ادامهی بحث بستههای انرژی را به امواج محدود کنیم، بنابراین بحث این مقاله پیرامون امواج منفی است که قطعاً همهی ما بهنوعی با آن برخورد داشتهایم.
روح و فطرت انسان ذاتاً تمایل به بخش مثبت کائنات دارد مثلاً تمایل به زیبا بودن، برتری، موفقیت، ثروتمند بودن، سلامتی و... در عمل هیچ انسانی تمایل به منفی بودن ندارد و بالفطره هر عامل منفی روح او را میآزارد و حس بدی بر جان انسان مینشاند. یکی از حقایقی که بهشدت باعث آزار فرد است، دریافت امواج منفی است. اما این امواج چگونه و از کجا ناشی میشوند. بهطورکلی میتوان عوامل ایجاد امواج منفی را به دودستهی کلی تقسیم کرد:
عوامل درونی و عوامل محیطی که در ابتدا به بررسی عوامل محیطی این پدیده میپردازیم .عوامل محیطی عواملی هستند که در بیرون از وجود شخص قرار دارند و توسط دیگران به وجود آمده و در فرد احساس میشود که البته در این حالت خود شخص میتواند بهطور غیرمستقیم در به وجود آمدن این امواج دخالت داشته باشد.
باید گفت که هر نوع فکر منفی توسط اشخاص میتواند بزرگترین عامل به وجود آورندهی امواج منفی باشد. بهعنوانمثال کینهتوزی یکی از بزرگترین عوامل سازندهی این پدیده است. مثلاً اگر شخصی نسبت به ما کینهای به دل داشته باشد، حتی اگر در ظاهرش چنین حسی نسبت به ما دیده نشود به دلیل نوع افکارش سیگنالهای منفی را توسط فرستندهی مغزش در محیط ساطع میکند و ازآنجاییکه در مورد ما فکر میکند گیرندههای مغز ما آن را بهصورت یک حس بد دریافت میکند. مثال دیگری که میتوان برای عوامل سازندهی چنین امواجی ذکر کرد حسادت است. در کتاب مقدسمان بهدفعات دیدهشده که از حسادت بهعنوان امری زشت و نکوهیده نامبرده شده، همینطور تجسس و دخالت در امور شخصی دیگران و یا سوءظن نسبت به دیگران، غیبت و دادن القاب زشت به یکدیگر و کتاب مقدس ما را از چنین اعمالی منع کرده است. همهی ما میدانیم که چنین اعمالی دیده نمیشود پس چطور میتواند باعث کینه و کدورت، دشمنی و رنجش خاطر گردد؟
همهی این موارد به یک دلیل است، قدرت فکر انسان در ایجاد سیگنالهایی که میتواند به دیگران رسیده و عامل بددلی و کدورت شود و جالب است که در اکثر مواقع، اشخاص حتی نمیدانند چرا نسبت به کسی حس بدی پیداکردهاند
قرآن ميفرمايد:
ای کسانی که ایمان آوردهاید از گمانهای بد دربارهی دیگران بپرهیزید چراکه پارهای از گمانها گناه است و درصدد کشف عیوب دیگران برنیایید و غیبت نکنید زیراکسی که غیبت میکند مانند کسی است که گوشت برادر مردهی خود را میخورد. آیا دوست دارید که یکی از شما گوشت برادر مردهی خود را بخورد و تقواپیشه کنید همان خداوند توبه پذیر و مهربان است.
همینطور در قران کریم آمده که دعای قلبی کسانی که ایمان آوردهاند آن است که از کینهورزی و عداوت دور باشند. زيرا کينه و عداوت دلها را تيره و تباه میسازد عاطفه و مودت و صميميت را از بين میبرد علاقه و نزديکي را زایل میسازد و تنفر و انزجار را جايگزين مینماید. آرام و قرار را میگیرد و نگراني و بدبيني را به وجود میآورد.
بررسیهای گوناگونی برای چگونگی دفع و مبارزه با این امواج منفی صورت گرفته است. مثلاً به همراه داشتن گل، قرار دادن دستها در آب جاری، دود کردن اسپند و...اما این روشهای جالب در یک مورد اثربخش نیست و آن زمانی است که این امواج عللی درونی داشته باشد.
لازم به ذکر است که عامل سازندهی امواج درونی هم مغز انسان است. در این حالت کل عالم در نقش یک آینه یا بازتابکننده است که سیگنالهای تابیده از مغز انسان را به خودش بازمیتاباند. در مثل میتوان گفت افرادی که نسبت به دیگران بدبین هستند یا اعتمادبهنفس کافی ندارند، یا نمیتوانند ارتباط درستی با جامعه برقرار کنند و بیشتر وقتشان در تنهایی میگذرد و یا حس حسادت در وجودشان شعلهور است با این افکار منفی ناخواسته روی محیط خود اثر گذاشته و این امواج منفی و زشت به خودشان بازمیگردد. مثال دیگری که میتوان برای این امواج درونی ذکر کرد حالتی است که فرد در برابر شخصی مرتکب خطایی شده و ازآنجاییکه نتوانسته است خود را ببخشد حتی اگر شخص مذبور وی را بخشیده باشد، بازهم این امواج منفی را برای خود تولید کرده و باعث آزار خود میشود؛ بنابراین در چنین شرایطی تنها چیزی که به ما کمک میکند آن است با خوددوست باشیم و اولازهمه خود را ببخشیم.
باید سعی کنیم که در مورد دیگران خوب فکر کنیم تا نتیجهی امواج مثبت ذهنمان به خودمان بازگردد. باید حس حسادت را در وجودمان ریشهکن کرده و بهجای آن بهترین آرزوها را برای اطرافیانمان جایگزین کنیم تا این آرزوها و خواستههای مثبت به خودمان بازتابیده شود. باید یاد بگیریم نگاهمان بهگونهای باشد که گویی هیچ زشتی و پلیدی در دنیا وجود ندارد، فقط زیبایی مطلق را ببینیم و از همهچیز به نفع خودمان لذت ببریم. اینگونه هالهای از انرژیهای مثبت را در اطرافمان به وجود آورده و به انرژیهای منفی اجازهی ورود نمیدهیم. کلماتی که به کار میبریم میتواند یکی دیگر از عوامل سازندهی امواج منفی باشد باید بدانیم که در کلمات روحی نهفته است که میتواند بر محیط و شنوندهاش بهراحتی تأثیر گذارد. بنابراین باید دقت بالایی در انتخاب کلماتی که بکار میبریم داشته باشیم؛ و اگر خواهان دریافت امواج مثبت از دیگران هستیم باید از کلمات مثبت و جذاب بهتناسب محیطی که در آن هستیم، استفاده کنیم. بدین ترتیب با ایجاد امواج مثبت در اطرافمان مانع از کسالت و دریافت امواج منفی از دیگران میشویم. در کتاب مقدسمان بهدفعات به خوشرویی و لبخند سفارش شدهایم ...دلیلش آن است که با لبخند و چهرهای بشاش حس مثبت را در دیگران القا کرده و بهجای حس بد شادی را از دیگران هدیه میگیریم.
در پایان میتوان گفت که اگر همیشه مثبت بیندیشیم، همین افکار مثبت در قالب کلمات از زبانمان جاریشده و مانع از دریافت امواج منفی خواهد شد و همیشه شادی را احساس خواهیم کرد.
منبع : وبلاگ همسفر ترانه حیدری
- تعداد بازدید از این مطلب :
4517