English Version
English

مثلث درمان!

مثلث درمان!


این‌قدر گفتیم مثلث درمان (جسم، روان، جهان‌بینی) که برای ما عادی شده، ولی نمی‌دانیم که تمام شاه‌کلید مطلب کنگره همین است، مثل وقتی‌که می‌گوییم معما چو حل گشت، آسان شود. اعتیاد این نیست که فقط جسم را تحت تأثير قرار دهد؛ جسم را تحت تأثیر قرار می‌دهد، روان را به هم می‌ریزد و دیدگاه ما را نسبت به همه‌چیز عوض می‌کند.   اصلاً ما را به يك آدم ديگر تبديل می‌کند. براي همين است وقتي می‌خواهیم از اين دنيا بيرون بياييم یعنی كسي كه يك گرم سی‌ روز است، يا لحظه‌ی رهایی‌اش نزديك می‌شود، بايد يك آدم ديگر شده باشد؛  این‌جوری  فقط  و  فقط می‌تواند از دنیای اعتیاد بیرون بیاید،  ممکن است بتواند زورکی مواد نزند ولی خودش را  نمی‌تواند گول بزند. تا روی خودش کار نکند و یک آدم دیگر نشود محال است بتواند بیرون بیاید. مثل یک‌خانه می‌ماند که جارو بزنیم اما آشغال‌هایش را زیر فرش بریزیم، ظاهرش قشنگ است ولی هنوز از آلودگی عاری نشده تا اینکه آشغال‌ها را برداریم و بیرون بریزیم تا درست بشود. کاری که در روش‌های ترک اعتیاد انجام می‌شود همین است، درواقع ظاهر را درست می‌کنند؛ درصورتی‌که این خانه از پای‌بست ویران است.
در بخش سیستم ایکس؛ این را یاد گرفتیم که هر کس هر چیزی که مصرف می‌کرده  ترکشی بوده که به سیستم ایکس واردشده، درواقع سیستم ایکس همان تأسیسات زیر بنایی بدن هستند  که  با مواد مخدر  غیرطبیعی  خراب‌شده  و  حالا در کنگره با متد  DST  می‌خواهیم  تأسیسات  زیر بنایی  را درست کنیم  که اگر درست بشود کار ما خیلی جلو می‌افتد.  اگر  مواد مخدر  در بدن  خودبه‌خود تولید بشود خیلی از مشکلات ما حل می‌شود، به‌شرط اینکه بدن خودش  مواد  را تولید بکند مثل چشمه که باید خودش بجوشد؛ راهش هم این است که:

  • سر ساعت دارو مصرف کنیم
  • همان اندازه که داخل دفترچه نوشته‌شده مصرف کنیم
  • سر کلاس حضور منظم داشته باشیم
  • همه آن چیزهایی که  بلدیم  این‌ها  همه ابزارهایی هستند که ما داریم برای اینکه  آن  مواد مخدر طبیعی  دوباره  درست  و تولید بشود.


در بخش روان؛  یک ارتباط  تنگاتنگی بین بخش جسم و روان وجود دارد، یکی از دلایل بروز خشم این است که  آدم نسبت به توانایی‌های خودش یک حسی دارد ولی به آن نمی‌رسد، اینجاست که احساس خشم در لایه‌های پایین درونش به وجود می‌آید؛ مثلاً من می‌خواهم دانشگاه قبول بشوم اما نمی‌شود این خشم در لایه‌های پایین درون من به وجود می‌آید، یکجایی به یک‌شکلی بروز می‌کند. مثلاً مادرم به من یک‌چیزی می‌گوید یک‌مرتبه من می‌ترکم و دلیلش حرف مادرم نیست، دلیلش خود من هستم، خشمی که در درون من مانده دقیقاً مثل یک آتش‌فشان  یک‌دفعه   یک روزنه پیدا می‌کند و منفجر می‌شود و اتفاقاً سر کسی که  مظلوم‌تر است خالی می‌شود. ولی مشکل اصلاً آن‌طرف مقابل نیست مشکل فقط  و فقط درون من است. من آن را باید حلش بکنم و حل کردنش هم راه دارد :

  • تصمیم را قد خودم بگیرم از خودم توقع بیش‌ازحد نداشته باشم
  • روی جهان‌بینی‌ام کارکنم
  • تصمیمی که می‌گیرم عملی کنم

این‌ها  همه و همه دلیل این است که می‌گوییم   درمان اعتیاد   فراتر  از این  حرف‌هاست  و  ما باید یک آدم دیگری  بشویم و اصلاً آمدیم کنگره که یک آدم دیگر بشویم و این نیست که فقط مواد مخدر را بگذاریم کنار.  به قول  جناب مهندس که می‌گویند: اگر قرار بود من کنگره را  دایر کنم   که   کلینیک ترک اعتیاد بشود و فقط مواد کنار برود،  هیچ‌وقت  این کار را  نمی‌کردم . ما اینجا قرار است بخش انسانی‌مان  را احیا کنیم (جمعیت احیای انسانی).قرار است آن قسمت از وجودمان که به اسم انسانیت است دوباره بازسازی شود و به یک انسان کامل تبدیل شود و این هم زحمت دارد و باید روی خودم و جهان‌بینی خودم کارکنم و روی خودم پیاده کنم تا بتوانم به نتیجه برسم.
 

منبع : وبلاگ لژیون مسافر میثم حاتمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .