به نام خدا
خاطرات آقای علی یگانه از اولین سالهای شعبه کرج
در فرم پذیرش تازهواردان قسمتی است تحت عنوان چگونگی آشنایی با کنگره؟
من حدود هفت سال پیش درحالیکه مواد زیادی مصرف کرده بودم، یکی از دوستان که کنگرهای نبود و در NGO دیگری مصرف مواد مخدر را قطع کرده بود با من تماس گرفت و آن روز به سمت فرهنگسرای کوثر حرکت کردم تا حرکت از نو اعلام کنم اما از روی بیهوشی و عدم هوشیاری به اشتباه وارد سالن آمفیتئاتر شدم که آن زمان جلسات کنگره آنجا برگزار میشد و در عین بیهوشی نقطهای در وجودم این راه را تأیید نمود و این محیط زیبا و بسیار تمیز با صندلیهای راحت سینمایی و سالنی تمیز و چشمگیر باعث شد که به همه دوستان آدرس آنجا را بدهم، اما خودم نمیآمدم. بعد از گذشت هفت یا هشت ماه که همه درها را به روی خود بسته دیدم دوباره به این مجموعه مراجعه کردم اما دیری نپایید که سالن را از ما گرفتند و در فضای باز فرهنگسرا فقط لژیون برگزار میکردیم. هر لژیون یک زیرانداز تهیه کرده بود؛ سقفمان آسمان خدا و فرشمان زمین خدا؛ صندلیهای راحت سالن گرم کجا و زمین سفت و هوای سرد طبیعت کجا. اما جداً یاد آن روزهای باصفا به خیر، همان روزها تولد آقای شیخ حسنی را با حضور آقای اشکذری به همراه خانوادهها برگزار کردیم. بعد از تولد آقا محمود به همت پیشکسوتها مکانی در فرهنگسرا که در گذشته استخر بود و بارها تصمیم گرفته بودند پرش کنند را باهم فضاسازی کردیم تا تبدیل به یک سالن شد.
در تابستان سال بعد حدود هشت ماه در فضای باز جلسه برگزار میکردیم، عدهای رفتند و عدهای هم در همان روزها به ما پیوستند. دو سالی گذشت و دوباره به همت بچههایی که ظرفشان تهی نبود بازسازی و رنگآمیزی سالن انجام شد و هرگز فراموش نمیکنم که اولین جلسه بعد از راهاندازی سالن مصادف با تولد اولین سال رهایی من شد و چنان برفی بارید که لژیون برگزار نشد و تمام جلسه به مدت سه ساعت داخل سالن برگزار شد.
یاد همه در آن روز های گذشته و همه آنهایی که رفتند و حضور دارند در قلبم ماندگار است.
در خاتمه برداشت من از ورق زدن این خاطرات این است که:
مهم نیست که شرایط فصلی تکرار میشود و آنچه هر لحظه مزهاش تغییر میکند و ماندگار است تنها محبت است یعنی آنچه برداشت میکنم و همه را مدیون آقای شیخ حسنی هستم که یک روز مشغول شستن سرویس بهداشتی بودند و من با دیدن این صحنه خجالت کشیدم ولی هرچه تلاش کردم باز هم به کارش ادامه داد و گفت: چرا دوست داری این لذت را به تنهایی تجربه کنی.
آری هرکس برای وصل شدن به این راه تلاش میکند ظرفش خالی نمیماند.
درود بر خداوند و نعمت بیپایانش (محبت)
نویسنده: علی یگانه
تنظیم و نگارش: عارف
منبع : وبلاگ نمایندگی کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
3207