English Version
English

اعتیاد و تخریب مواد مخدر روی من

اعتیاد و تخریب مواد مخدر روی من

با سلام من جواد هستم یک مسافر با 21 سال مصرف انواع مخدرها، آخرین مصرف روزانه 1/5 گرم تریاک یا شیره خوراکی و حدود 1/5 گرم تدخینی البته به‌صورت تفریحی

من هم مانند بسیاری از مصرف‌کننده‌های دیگر با مشروب شروع کردم و کم‌کم مشروب و حشیش وارد بازی شد بعد از 4 سال حشیش دیگر جوابگوی من نبود در ضمن کار هم می‌کردم پس تریاک گزینه بعدی من شد تا مدتی به اعتیاد خود اعتقادی نداشتم و همیشه می‌گفتم من که معتاد نیستم هر وقت نخواستم دیگر نمی‌کشم،

از وقتی‌که متوجه اعتیاد خودم شدم به هر دری زدم که از مصرف مواد خلاص شوم اما نشد و از طرفی می‌خواستم خانواده‌ام متوجه اعتیادم نشود، غافل از اینکه همه می‌دانند و فقط خودم را گول می‌زنم و وقتی راهی برای نجات پیدا نکردم خودم را راضی کردم که باید تا آخر عمرم را با مواد سر کنم و دم برنیاورم، چراکه خودکرده را تدبیر نیست.

تا اینکه حدود 3 سال پیش با کنگره 60 آشنا شدم اما هیچ اعتقادی به درمان اعتیاد نداشتم چند تن از آشنایان ازجمله برادرم را یاری کردم که به کنگره 60 بروند و وقتی حال آنها و خوبی و خوشی آنها را بدون مصرف مواد دیدم تازه به کار کنگره ایمان پیدا کردم و در رمضان 92 خودم نیز سفر تدریجی را آغاز کردم سفر خوبی داشتم چون خواسته‌ای قوی داشتم هیچ مشکلی باعث نشد از سفرم عقب بمانم و در تاریخ 93/3/23 با کمک راهنمای خوبم آقای سوقندی و لطف خداوند و یاری همسفرانم از دام اعتیاد رهایی پیدا کردم تا اینجا خلاصه‌ای از شروع و خاتمه مصرف موادم بود، اما تخریب مواد از کجا شروع شد و به کجا انجامید.

تخریب مواد را وقتی فهمیدم که از کارم و درآمدم افتادم به صورتی که حتی قادر نبودم روزی 4 ساعت هم کارکنم، راستی من شغل خوبی داشتم و درآمدم هم عالی بود رفوگر فرش بودم از سال 67 در عرض چند سال خانه مغازه و زمین خریدم در سال 77 بعد از ازدواج اولم به دلیل مصرف مواد همسرم تقاضای طلاق کرد وزندگی را بعد از 2 سال خاتمه دادم آن‌هم به خاطر مواد، با از دست دادن تمام زحمات 10 ساله‌ام در سال 80 دوباره ازدواج کردم و تا به امروز لنگان‌لنگان زندگی‌ام را اداره می‌کردم تابه‌حال فکر می‌کردم چون اجاره خانه و مخارج دیگر زندگی را می‌دهم همه وظایف پدری و همسریم را انجام می‌دهم و حق همیشه با من است تا جایی پیش رفتم که بر سر یک دعوای ساده همسرم را زدم که سرش 18 بخیه خورد هرچند الآن از نوشتن این حرکات شرمنده‌ام اما امیدوارم باعث شود کسانی را به فکر فروببرد که چه می‌کند این مواد مخدر با درون ما، حتی زندگی دومم هم تا پای طلاق پیش رفت و ازآنجاکه خداوند هیچ‌گاه بندگانش را تنها نمی‌گذارد دست مرا نیز گرفت و راهی را پیش پایم گذاشت که اکنون حدود 2 ماه است بدون مصرف هیچ موادی زندگی می‌کنم و حالی دارم که از وصف خوشی‌های آن عاجز و ناتوانم و این حال را مدیون راهنما و مرشدم جناب آقای مهندس دژاکام هستم امیدوارم خداوند توفیق روزافزون او را رقم بزند.

 

منبع کنگره60: وبلاگ لژیون امیر هوشنگ سوقندی

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .