English Version
English

قوانینِ بازی: مطالعه - قسمت سوم

قوانینِ بازی: مطالعه - قسمت سوم

 

همان طوری که در جزوه جهان‌بینی 2 آمده است برای اینکه وارد یک بازی شویم گام اول فراگیری قوانین آن بازی است.

پس بنابراین نتیجه می‌گیریم شناخت قوانین هر چیزی ما را به آن موضوع علاقه‌مند می‌کند.

برای مثال: من هیچ‌گاه از تماشای بازی تنیس لذت نمی‌بردم، فقط به خاطر این بود که از قانون شمارش امتیازها دران آگاهی نداشتم به همین دلیل تماشای این ورزش زیبا برایم لذت بخش نبود.

یکی از موارد بسیار مهم که معمولاً در مطالعه نادیده گرفته می‌شود قانون و روش مطالعه است.

اگر ما ندانیم قانون بازی والیبال چیست، نمی‌توانیم آن را به‌درستی بازی کنیم. در مطالعه هم همین‌طور است. پس ابتدا باید روش مطالعه را یاد گرفت. مطالبی که بار هیجانی بیشتری دارند بیشتر در حافظه می‌ماند و بهتر به خاطر آورده می‌شوند. چرا که هیجان و علاقه موجب می‌شود مطالب به حافظه راه پیدا کند.

برای مثال: من به شما می‌گویم سعید را یادتان می‌آید، شما می‌گویید به خاطر نمی‌آورم؛ میگویم همان که ماشین پراید داشت. باز به خاطر نمی‌آورید، می‌گویم همان سعید که کمک راهنما شد.

یک مرتبه همه چیز در ذهنتان زنده می‌شود؛ چرا که در کنگره راهنما جایگاه خاصی دارد و بار هیجانی بسیاری را با خود به یدک می‌کشد و همین بار هیجانی باعث شده بود که شما خاطره آن را به‌خوبی به یاد بسپارید.

 پس برای شروع سعی می‌کنیم از موضوع‌هایی که بار هیجانی زیادی دارند شروع کنیم. مثل تصاویر کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر که بار هیجانی بسیاری دارند.

مسئله بعدی نقش حالت مطالعه در یادگیری است.

برای هر رفتار از لحاظ جسمی و روانی باید حالت‌های خاص داشته باشد که با رفتارها هماهنگ باشد.

یک جنگجو اگر بخواهد بجنگد، ابتدا باید حالت جنگیدن را به خود بگیرد. اگر می‌خواهم شاد باشم ابتدا باید حالت شاد بودن به خود بگیرم.

اگر می‌خواهم مصمم و با اعتماد به نفس باشم باید حالت‌های اعتماد به نفس را در خود ایجاد کنم.

حالت‌ها و رفتارها از همدیگر به وجود می‌آیند.

یک بادی‌گارد باید حالت آماده داشته باشد؛ نمی‌تواند شوخی کند، هنگام محافظت لبخند به لب ندارد، این حالت‌ها هماهنگ وظیفه اوست.

یعنی اینکه همان‌طور که وقتی من شاد باشم ناخودآگاه حالت شاد بودن در من پدیدار می‌گردد.

برای مطالعه هم باید حالت جذب و یادگیری را در خود ایجاد کنم. با حالت خمیده و درازکش و

خواب آلود نباید انتظار تمرکز و دقت زیاد را از خودم داشته باشم.

در وضعیت‌هایی که مناسب نیست حواس پرتی به حداکثر خود می‌رسد و نباید انتظار داشته باشیم که حواسم جمع باشد.

زمانی که ترس دارم، زمانی که عصبانی هستم، زمانی که خشم دارم و کلاً هنگام هیجان‌های عصبی کینه، اضطراب، ناراحتی، ناامیدی نمی‌توان انتظار داشت که تمرکز بالایی داشته باشم، جون در این حالت‌ها ذهن ما پیشاپیش متوجه به آن مسئله است که نمی‌گذارد حواسمان جمع شود.

در این بابت در جزوه جهان‌بینی کاملاً به این اشاره شده است.

«کسی که حواسش پرت است می‌خواهد بداند اما ناخالصی‌های او نمی‌گذارد حواسش جمع شود»

پس اول باید یک نگاه کوچکی به درون خودم بیندازم و اگر از این ناخالصی‌ها هنوز در من وجود دارد حداقل در هنگام مطالعه آن‌ها را از خودم دور کنم.

البته ابتدا باید مسائل خود را تا حدودی حل کنیم، استراحت کنیم، آرام شویم و پس از ایجاد حالت یادگیری مطالعه را شروع کنیم.

ورزش ورزش، شادی شادی، خواب خواب و مطالعه هم مطالعه

همان‌طوری که برای خوابیدن پتو و بالش تهیه کرده و چراغ‌ها را خاموش می‌کنیم برای مطالعه هم باید کارهای مربوطه را انجام داد.

مطالعه باید قبل از غذا باشد.

انسان به هیچ وجه در هنگام خواب وقت تلف نمی‌کند، بلکه ذهن نا خود آگاه او به تثبیت آموخته‌های روز می‌پردازد؛ یعنی اینکه در حال پردازش امور قبلی خود می‌باشد.

 [شرح این موضوع در آغازنامه آقای علی صداقت آمده است]

مطالعه بلافاصله پس از خوردن غذا باعث عدم یادگیری می‌شود.

مغز برای فعالیت‌های ذهنی بیشتر از هر چیز به اکسیژن نیاز دارد و این اکسیژن را از خون می‌گیرد و جریان خون پس از غذا خوردن تا حدود 1,5 ساعت بیشتر متوجه اندام‌های گوارشی می‌شود تا مغز.

به همین علت است که خیلی‌ها پس از غذا خوردن بیشتر تمایل دارند که استراحت کنند تا اینکه فعالیت‌های فکری انجام دهند.

پس نتیجه می‌گیریم دست کم تا یک ساعت پس از صرف غذا باید از مطالعه کردن اجتناب کرد.

مسئله دیگر در زمان مطالعه، مطالعه مرتب است.

مطالعه مرتب در زمان‌های خاص ضمن اینکه شما را از فرصت‌های خود برای مطالعه بیشترین استفاده را می‌کنید خودتان را هم به مطالعه در ساعت‌های خاص هم شرطی می‌کنید.

برای مثال: صبح‌ها به‌محض بیدار شدن از خواب بعد از ظهرها در ساعتی مشخص و یا ساعات اولیه شب زمان خاصی را برای مطالعه در نظر می‌گیریم.

«در قسمت اول در این باره توضیح داده شده، مشارطه، مراقبه، مکاشفه»

در فاصله زمانی 11:30 شب تا 5 صبح مطالعه مطلقاً ممنوع؛ زیرا در این ساعات انسان حتماً باید بخواند. «رجوع شود به آغاز نامه آقای علی صداقت»

دست کم یک ساعت پس از صرف غذا مطالعه ممنوع

باید یاد بگیریم خودمان را به مطالعه در زمان‌های خاص شرطی کنیم، شاید اوایل کمی خسته کننده باشد اما رفته‌رفته این حالت به لذت تبدیل می‌شود که این لذت فقط و فقط با تکرارها به دست می‌آید.

 در یادگیری به دو موضوع کاملاً اشاره می‌شود:

1-   خواندن مطالب جدید

2- مرور مطالب خوانده شده

نگاه اجمالی به مطالب از قبل خوانده شده کمک می‌کند تا درک بهتری از مطالب جدید را داشته باشیم. این تقریباً مثل گرم کردن یک ورزشکار قبل از مسابقه است. من اگر به دنبال افزایش ساعت مطالعه خودم هستم باید در هفته 15 الی 20 دقیقه در ساعت مطالعه روزانه خودم را اضافه کنم و مطمئن باشم پس از چند ماه مطالعه‌ی من تا چند ساعت اضافه خواهد شد.

البته باید بگویم که نباید این برنامه‌ها را برای همه یکسان طراحی نمود.

یعنی یک دارو برای همه جواب نمی‌دهد؛ همچنان که یک دارو برای یک بیماری خاص است و هر کسی یک داروی مناسب برای بیماری نیاز دارد.

هر کس هم با توجه به شرایط و توانایی‌های خود باید برنامه شخصی خود را تنظیم کند، یعنی باید نقشه‌ای بکشیم که قابل اجرا باشد و راه به عقب نداشته باشد.

پس اولین کاری که باید انجام دهیم این است که شروع کنیم و باید قبول کرد که قطعاً مهم‌ترین قسمت کار شروع آن است.

«سفر هزار فرسنگی با قدم اول شروع می‌شود»

البته ممکن است ابتدای مطالعه یک موضوع به نظر مشکل بیاید ولی پس از شروع راهکارهای زیادی برای مطالعه قسمت‌های آن خواهید یافت.

«با حرکت راه نمایان می‌شود»

برای مثال: وقتی که می‌خواهیم یک پیتزا را بخوریم آیا آن را درسته قورت می‌دهیم؟

قطعاً این کار را نمی‌توانیم انجام دهیم.

ولی تکه‌تکه کلان را می‌شود نوش جان کرد. مهم این است که کار را شروع کنیم؛ هیچ کس با کنار آب ایستادن شنا یاد نمی‌گیرد. کسی که می‌خواهد شنا یاد بگیرد بهر حال باید خود را در جریان آب بیندازد.

حتماً تابه‌حال توجه کرده‌اید که دوستان و اطرافیان شما در علاقه‌ها، توانایی‌ها و بیان مطلب مثل هم نیستند؛ بعضی‌ها خیلی خوب صحبت می‌کنند، بعضی‌ها هم استعداد فوق‌العاده‌ای در کارهای فنی دارند یا یک ورزش را خیلی سریع یاد می‌گیرند؛ بعضی در نوشتن قوی هستند، خودشان شعر می‌گویند یا بدون زحمت هر شعر و آهنگی را حفظ می‌کنند و خیلی چیزها و یا استعدادهای مختلف دیگر.

خود شما هم حتماً در زمینه‌ای بهتر از بقیه هستید.

همان طور که همه افراد در صفات مختلف با هم تفاوت دارند در یادگیری هم مثل هم نیستند.

هر کس با توجه به ویژگی‌هایش در یادگیری یک جور عمل می‌کند یعنی هر کس برای خود سبکی دارد.

آشنایی با سبک‌های مختلف یادگیری به ما کمک می‌کند تا خودمان را بهتر بشناسیم و در یادگیری هم پیشرفت کنیم و آن نتیجه‌ای که می‌خواهیم بگیریم.

در قسمت بعدی حتماً آشنایی با سبک‌های مختلف یادگیری را دنبال خواهیم کرد.

با ژرف‌ترین سپاس‌ها:

-        از لطف بی‌پایان یزدان پاک که مرا توفیق حضور در کنگره 60 عطا کرد و هدایت گر درونم را شوق نوشتن هدیه نمود.

-        از قلب پاک بنیان کنگره 60 برای همه محبت‌ها، فرزانگی‌ها و تشویق‌هایشان

-        از سر دبیر محترم سایت کنگره 60 که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم تا دانش و آگاهی‌ام افزوده گردد.

 

 

نویسنده : هادی پناهی

نگارنده: مسافر سید مهدی محمدی

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .