شیوه غلبه نفس بر هر شخصی مختلف است نوشتی از همسفر فاطمه

  انسانها برای پیشرفت باید آموخته های خود را از قوه به فعل درآورند . از حرف و سخن به تنهایی کاری ساخته نیست . آموزش در کنار تجربه و تفکر به دانایی تبدیل می شود .

 تا زمانی که انسان به مرحله ی دانایی نرسد و قدرت تشخیص نداشته باشد نمی تواند به نیرویی چون نفس اماره در وجود خود پی ببرد نفس اماره خواستار فوری هوسها و خواسته های نا معقول خود بوده تا با قدرت تمام بر شخص تحمیل کند و مرتباً با رهنمودهای عقل مبارزه و مخالفت می کند . 

 یکی از ویژگی های نفس اماره استفاده از ترفندهای مختلف برای تسلط بر عقل است که با وارونه کردن مفاهیم و دادن اطلاعات و داده های اشتباه و ناقص  به گونه ای قضاوت عقل و یا ادراکش را مختل می نماید . عقل هم بر اساس اطلاعات نا قص مسائل را تجزیه و تحلیل کرده و فرمان اشتباه صادر می کند . 

نفس معمولاً تمام قدرت خود را از طریق هوی و هوس و انواع و اقسام وعده های فریبنده و نمایش فیلمهای هوس انگیز و تحریک کننده ( کاری که توسط ذهن انجام می شود ) تصویر سازی و مجسم می کند و گاهی با دغل ، لباس عقل می پوشد و با صدای عقل سخن می گوید . در این حال شخص اگر آگاه نباشد و دانایی نداشته باشد ( قدرت تشخیص ماهیت خواسته ها در هر شکل و در هر لباسی ) با دست خویش خود را فریب می دهد . و خواسته های نا معقول را با استدلال منطقی یا به طریق کلاه شرعی توجیه می کند . این منتهای درجه ی گمراهی است ؛ چرا که شخص با دلیل تراشی های خود  نفس اماره اش را یاری می دهد تا خواسته های نا معقولش را به صورت موجهی جلوه دهد و برای تسلیم شدن در مقابل این وسوسه ها دلیل بتراشد و کلاه شرعی درست کند . مثلاً کسی که بدون مجوز از برق دولتی انشعاب می گیرد در توجیه عمل خود می گوید احقاق حق کرده چون بیش از اندازه به دولت مالیات  پرداخته است  یا کسی که در باز پرداخت بدهی کوتاهی کرده فوراً دلیل می آورد که من قصد ندارم  نپردازم . 

شیوه غلبه نفس بر هر شخصی مختلف است . در حقیقت از نقاط ضعف ، احساسات ، حس تأثیر پذیری ، حس حسادت ، انتقام جویی ، غرور و قدرت طلبی وارد می شود . بدین ترتیب اکثر اتفاقاتی که در زندگی  روز مره روی می دهد حتی اتفاقات کوچک در واقع صحنه سازی هایی است برای آزمودن و خالص کردن شخص و اینکه هر بار گوشه تازه ای از وجود خود را کشف کند و خود را بهتر بشناسد .

اصولاً انسان وقتی به تاریکی دچار می شود یعنی در آن مسئله در نفس اماره قرار دارد و زمانی که انسان در نفس اماره است این نفس است که به او فرمان می دهد که این کار را انجام بده یا انجام نده ، باید است ، پیشنهاد نیست . حال برای اینکه بتواند از اسارت نفس خارج شود باید یک چیزی بیاید تا چیز دیگر برود . یعنی اطاعت از یک منبع دیگر ( عقل ) را بپذیرد تا از اطاعت نفس خارج شود و این میسر نمی شود مگربا رسیدن به دانایی ؛ مانند یک مصرف کننده که برای خلاصی از مواد باید سیستهای شبه افیونی بدنش به طور طبیعی اندورفین , انکفالین , دینورفین ...  ترشح کنند تا مواد بیرونی هروئین ، تریاک و ...بروند که آن هم با درمان به صورت تدریجی امکان پذیر است. 

نویسنده همسفر فاطمه

منبع کنگره60 :وبلاگ لژیون همسفر یعقوبی