بوي عيد میآید، شميم خوش «فطر»، جانها را بهاري میکند و دیدهها را «نوراني»، تا از اين پس نگاهها «روحاني» شود و بايد هم روحاني و روحاني تر شود نگاهها و رفتارها و حتي پندارها و گفتارها، که مشق عشق و معنويت در ماه رمضان بايد سرانجامي چنين داشته باشد اما اگر نه اين باشد، از رمضان جز خستگي و فرسودگي حاصل نمیشود. رمضان، ماه خدا بود و تکليف بنده، اين که در اين ماه به رازگشايي بپردازد و در بندگي به مقام بالاتر برسد.
براي اين بود که يک ماه قرار ملاقات با خداوند و سفره نشيني رحمت دوست جان او را چنان فربه کند که يک سال- لااقل- جان به سلامت برد. رمضان، يک ماه بود با ۳۰ روز نو و ۳۰ نوروز و بايد جان از نويي چنان سرشار شده باشد که براي «کهنه» جايي نماند. رمضان يک ماه بود و شب قدري داشت که «خير من الف شهر» بود، برتر از هزار ماه و رندان و نظربازان آن را چنان قدر میدانستند که قدر مییافتند چنان قدر مییافتند که همه چيز و همه کس را براي خدا قدر مینهادند که در هر چيز که مینگریستند، نشان دوست میدیدند و ياد او در دل افزون میکردند.
۳۰ روز رمضان، براي خیلیها، به پرواز «سي مرغ» میمانست به سوي قاف که سرانجام «سيمرغ» به مقصد میرسید و قاف نشين میشد. حالا از مرغان جاني که پرواز آغاز کردند، در فطر «سيمرغ» عشق و ايمان به مقصد رسيد و به قاف عبوديت و ...
رمضان يک فصل بود براي بهتر شدن، يک بهار براي رويش، يک تابستان براي رسيدن، يک پاييز براي نوازش نسيم و يک زمستان براي باران، يک فصل بود براي تمشيت يک عمر.
يک عمر براي بندگي خداوند؛ بندگي که تنها به دعا و عبادت خلاصه نمیشود بلکه در حوزه خدمت به مردم و گرهگشایی از مشکلات آحاد جامعه بسط مییابد و مؤمن رمضاني، پس از رمضان بايد همه خوبیها را در خويش بيشتر بارور کند و روي از نازیباییها بگرداند و هر روز از آن بکاهد. مو من رمضاني میداند بايد «خدايي» شود و براي اين «بايد» خصلتهای نازيبا را از خويش بزدايد و چنان مظهر شئون خداوند میشود که هر کار که به دعا از خداوند میخواهد، خود نيز براي انجامش در حق مردم، آستين همت بالا بزند. اهل رمضان میداند پس از اين ماه بايد بهتر ببيند، بهتر بگويد و بهتر هم بينديشد.
میداند پس از اين نبايد چشم بر دیدنیها بپوشاند و يا بر نادیدنیها بگشايد میداند «بايد» براي اصلاح جامعه در بستر امر به معروف و نهي از منکر تلاش کند. «بايد» اول خود را چنان بسازد که هر کس او را ديد به شکوه سازندگي ايمان بياورد و سپس مصداق «کونوادعاة الناس بغيرالسنتکم» باشد و مردمان را نه به زبان که به عمل به سوي زیباییها بخواند.
اهل رمضان بايد بهترين باشند در کار، در تحصيل، در روابط انساني و در همه چيز و ... اینها رازهايي است که میشود در رمضان آموخت و پس از آن به کار بست و اينک که رمضان دارد به پايان میآید و در آستانه فطريم، بايد توشه خويش را از رمضان برگيريم و توان خويش را براي فردا و فرداها مضاعف کنيم...
منبع : وبلاگ نمایندگی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
3924