English Version
English

خلاصه ای از سی دی قیاس ( آقای امین)

خلاصه ای از  سی دی قیاس ( آقای امین)

یک مسئله مهم درسفردوم با آن مواجه می‌شویم و برای اینکه ازسفردوم عبور کنیم باید با آن روبرو شویم و آن مسئله تسخیر است این مسئله اجتناب‌ناپذیر است یعنی کسی که به درجه بالای سفر دوم می‌رسد تسخیر برایش اتفاق می‌افتد و باید آگاه و هوشیار باشد و بتواند از این مرحله رد شود ، کاری که تسخیر می‌کند همان کاری است که مواد با انسان می‌کند یعنی همانطورکه مواد پرده روی چشم‌های انسان و روی احساس انسان می‌کشد و باعث می‌شود چیزهای پیرامون خود را نبینیم.

باعث می‌شود هر حرفی و کاری از کسی سرمی زند حتی از کسانی که ما را دوست دارند نبینیم مثلاً: میگویند کارت اشتباه است ناراحت می‌شویم و فکر می‌کنیم با ما دشمنی داردوحس های دیگر ما تعطیل می‌شود ولی وقتی مواد مصرف می‌کنیم و جلوی آینه می‌ایستیم می‌گوییم چقدر زیبا شده‌ام و خوب شده‌ام ودرسفردوم هم همین اتفاق می‌افتد ولی در اینجا دیگر مواد نیست که ما مصرف کنیم.

قبلاً مواد که وارد ساختار بدن می‌شد ما می‌توانستیم اثرات آن را ببینیم اما دیگر قابل رویت نیست به همین خاطر است که سفر دوم سخت است چون غیرقابل رویت است.حالا می‌خواهیم بدانیم چه نیروهایی است که باعث می‌شود انسان درسفر دوم متوقف شود،ما در مورد خیلی موارد ترس،منیت،ناامیدی صحبت کردیم این‌ها درسفردوم همه به شکل‌های مختلف است اما در سفر دوم باید از سنت‌های الهی که لایتغیر هستند استفاده کنیم و آن‌ها را بشناسیم.

داستان‌هایی که در قران کریم آمده مانند داستان‌های حضرت یوسف،حضرت ابراهیم،قوم لوط،ایوب،یعقوب که این‌ها همان سنت‌های الهی هستند.مثلاً قران داستان ایوب را در مورد صبر گفته است که دارایی و مالش را گرفتیم و مریض شد و او نسبت به این مصائب به خدامی گوید:خداوندا به من رنج رسیده به تو پناه می‌آورم این رنج را از من بردار.

در واقع آزمایش ایمانش بود که در آن دشواری‌ها و دوراهی سخت چون به خدا پناه برد و از آن مرحله سخت عبور کرد.خداوند در قران به کرات از این داستان‌ها نقل کرده است در واقع هر کدام از این پیامبران نمونه‌ای از سنت‌های الهی هستند که در جریان است و اتفاق می‌افتد.مثلاً حضرت یونس وقتی که بر او سختی وارد می‌شود خشمگین می‌شود و از ستمگران می‌شود پیامبران خصلت‌های ویژه‌ای دارند و پیامبران انسان‌هایی هستند که در بعضی مسائل به توانایی‌هایی رسیده‌اند ، مثلاً یکی علم زیاد یکی صبر زیاد و یکی خلق‌وخوی خوب دارد.بنابراین پیامبران انسان‌هایی خاص هستند که به درجه‌ای می‌رسند و امتحانی برایشان طراحی می‌شود.

حال مخاطب پیامبران نبوده مخاطب ما هستیم یعنی اینکه شما حواستان باشد اگر به این درجات رسیدید همچنین آزمایشاتی برای شما اتفاق می‌افتد حال اگر ما سنت‌های الهی را بشناسیم به خوبی می‌توانیم از پس امتحان‌هایش برآییم هرچند به سختی ما باید در مورد خشم و تعامل آن با ترس وقدرت صحبت کنیم.درمورد قدرت بسیار باید صحبت کنیم چون بیشتر جوامع هنگامی که به قدرت رسیدند تخریب وفاسد شدند ما هم به عنوان یک سیستم باید قدرت را خوب بشناسیم تا بتوانیم خود را ارتقاء بدهیم.

در ادامه داستانی است که واقعیت دارد در مورد شخصی بود که در یکی از استعدادهای خود به درجه بالا رسیده بود و ثروتمند بود که خودکشی کرده بود بعد کشیش از او پرسید چرا اینکاررا کردی و این فرد یک نوازنده قهار بود او برای کشیش چند نت را زد که کشیش نمی‌شناخت نوازنده گفت مشکل من همین جا است که همه آهنگ‌های مرا گوش می‌دهند ولی نمی‌دانند که مال من است .پدر من با نوازندگی مخالف بود روزی که من با پدرم به کلیسا رفته بودم من آرزو کردم که یک نوازنده قهارش شوم و فردای آن روز پدرم مرد و من توانستم با سختی فراوان یک نوازنده قهار شوم به طوری که نوازنده پادشاه شدم و روزی یک نوازنده دیگر وارد قصر شد و آهنگی نواخت که باعث شد پیش پادشاه از من برتر شود و این مرا خیلی ناراحت کرد و خشمگین شدم و کارهای زیادی انجام دادم که او را از قصر بیرون کردند.

نگذاشتم هیچ کس از نظر مالی به خانواده‌اش کمک کند خلاصه با وضع فلاکت باری مرد و فکر می‌کردم با این کار من اسم این شخص از بین می رود و من راحت می شوم ، در اینجا در این شخص قیاس به وجود آمده و ظاهر را می دیده که چرا این نوازنده که یک روزه آمده باید این قدر محبوب شود و این اطلاعات غلط بوده و کار نفس اماره می‌باشد و ظاهری بوده او نمی دانسته که نوازنده چه زحماتی کشیده تابه این درجه رسیده و قیاس کرده و خشمگین شده و در نهایت انتقام گرفته است .

قیاس‌ها باعث می‌شود یا از مردم بیزار شویم یا از خودمان تنفر پیدا کنیم یا از خدا طلب کار شویم و هر کدام از این سه کافی است تا پدر انسان در بیاید و به تاریکی‌ها برود این قیاس‌ها فرصتی هست تا نفس اماره کار خودش را به خوبی انجام دهد در تمام نقاطی که انسان توسط نفس اماره بایکوت می‌شود و دوراهی انتخاب پیش‌آمده که معمولاً انسان قدرت را انتخاب می‌کند و به تاریکی می رود.

منبع : وبلاگ لژیون همسفر الناز رک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .