من وقتی وارد کنگره شدم هدفم ترک مواد بود. با حضور در چند جلسه به این نتیجه رسیدم که باید اعتیادم را درمان کنم و من این را یک موفقیت میدانستم که فهمیدم درمان فوق ترک است. اما برای رسیدن به درمان و رهایی از چنگال اعتیاد , باید 11 ماه سفر میکردم و در طول سفر برای به دست آوردن دانش رهایی از اعتیاد و سایر ضد ارزشها باید در جلسات کنگره و لژیون حاضر میشدم. من هم به قدر بضاعت خودم تلاش کردم و خلاصه به اولین و مهمترین هدفم که رهایی از اعتیاد بود با کمک , راهنمای خودم دست یافتم.و اما آیا این پایان کار است؟...
رهایی از اعتیاد اولین حرکت من در تبدیل شدن به چشمه جوشان و رود خروشان و در نهایت رسیدن به اقیانوس بود. ولی بعد از رهایی من کمی برای فراگیری آموزشهای کنگره کوتاهی کردم تا جایی که میخواستم سوت شوم. و حتی لژیون خودم را نیز عوض کردم تا به قول خودم حالم خوب شود اما همه اینها سرپوش گذاشتن روی نقاط ضعف خودم بود من زحمت گوش دادن سی دی را به خودم نمیدادم و فکر میکردم که دیگر نیازی ندارم.
با راهنمای خودم آقای ابراهیمی که صحبت کردم ایشان راهنماییهایی کردند , که باعث شد من کمی به خودم بیایم.
ایشان به من گفتند: که رمز ماندگاری در کنگره خدمت کردن است. و راه صحیح خدمت کردن را به من نشان دادند. من هم با این راهنماییها حرکتی هرچند آرام را شروع کردم , جایگاههای خدمتی را تجربه کردم تا بعد از مدتی بفهمم که ایراد کار من در چیست.من مانند چشمهای بودم که جوشش لازم را نداشتم و تبدیل به یک باتلاق شده بودم و وقتی فهمیدم که برای روان شدن و تبدیل شدن به یک چشمه جوشان باید این چشمه وجودی خود را با فراگیری دانش جوشان کنم.چون ما در این جهان باید مداوم به دنبال کسب دانش باشیم و در غیر این صورت راکد خواهیم ماند.
ما ناگزیریم برای بالا بردن سطح دانش و آگاهی خودمان تلاش کنیم و این امر در کنگره برای ما فراهم است و میدانیم که اگر در کنگره بمانیم و آگاهی خود را بالا ببرم , ما هم با رودخانه خروشان کنگره به اقیانوس میرسیم که همان نفس مطمئنه است.
منبع : وبلاگ نمایندگی سمنان
- تعداد بازدید از این مطلب :
13859