English Version
English

مصاحبه با همسفران رها یافته

مصاحبه با همسفران رها یافته

1.لطفاً خودتان را معرفي كنيد.( اعلام سفر)

سلام دوستان معصومه هستم همسفر رضا

آخرین آنتی ایکس مصرفی مسافرم تریاک ، روش درمان dst، داروی درمان ot،رشته ورزشی والیبال

به راهنمای آقای محمد محمدی پور و سرکار خانم سمیرا خلیلی ،امروز در تاریخ 18/12/1392، 16روز هست که آزاد و رها شدیم.

2.همسفر بودن چطور بود از خوبي و بدی‌های سفر برايمان بگویید.

همسفر بودن مثل این است که روی یک پل چوبی لغزان که روی یک دره عمیق نصب شده راه بروی که با تمام تکان‌های پل راه برگشت نداری و باید به جلو بروی، حالا چگونه؟این با خود توست . می‌توانی به جلو نگاه کنی که دشت سرسبزی است که آرزوی رسیدن به آن را داری .سخت است خیلی سخت .تازه وقتی سفر تمام می‌شود یاد می‌گیری چگونه همسفر باشی.

3.لحظه‌ای كه گل رهايي را از آقاي مهندس گرفتيد چه احساسي داشتيد؟

خوشحال و امیدوار.احساس می‌کردم به دشت سرسبز رسیدم ولی می‌دانستم که اول راه است و باید در این دشت با خیلی چیزها روبرو شد تا بتوان کلبه‌ای فراهم کرد.

4.راجع به اين چند كلمه هر چه به ذهنتان می‌رسد بگویید

آقاي مهندس دژاكام:اعتیاد داستان غم انگیزی است که همه بازیگران آن می‌میرند فقط قهرمانان زنده می‌مانند آقای مهندس قهرمان کنگره 60 هستند که همیشه ماندگارند

شربت ترياك:راز جاودانگی که همیشه اساطیر به دنبال آن بودند.

روش DST:معجزه مسیح ، زنده کردن مردگان

5.تأثیر جهان‌بینی در سفرتان را چگونه ديديد؟

سفر بدون جهان‌بینی امکان‌پذیر نیست .جهان‌بینی مختص مسافر نیست همسفر هم نیاز شدید به جهان‌بینی دارد کما اینکه من در اینجا و توسط جهان‌بینی ،تازه متوجه شدم که برای چه پا به دنیا گذاشتم و جایگاهم را یافتم

6.راهنما و لژيون و خدمت كردن هر كدام چه نقشي در سفر شما داشت؟

توشه‌ای بود که من در سفر همراه داشتم ،که در شرایط مختلف هر کدام به نوعی به کمک من می‌آمدند .هرکجا که تاریک بود و راه را پیدا نمی‌کردم راهنما چراغی بود که راه را نشان می‌داد و می‌گفت حرکت از تو

7.حرف آخر و آرزوي شما

حرف آخرم باز تشکر از خدا و سپس آقای مهندس و خانواده محترمشان و تشکر از راهنمای بسیار خوبم و خواهرلژیونی های مهربان و همین طور راهنمای مسافرم 

آرزویم : من همیشه وقتی کنار خیابان و کوچه‌ها مصرف‌کننده‌ها را می‌بینم که در وضعیت بدی هستند بدو داشتن نسبت با آن‌ها اشک تو چشمام حلقه می‌زند و من آرزو می‌کنم همه مصرف‌کننده‌ها که در تاریکی به سر می‌برند بتواند این مکان مقدس که مثل فانوس دریایی می‌درخشد تا راه را نمایان کند ببیند و بیابند و بیایند ، به اذن خدا.

منبع : نمایندگی افسریه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .