سومین سال رهایی اولین کمک راهنمای نمایندگی تبریز آقای محمد علی شفیق

سخنان استاد در مورد سومین سال رهایی آقای محمد علی 

امروز خیلی خوشحالم که در اینجا هستم .زمانیکه محمد علی به کنگره60 آمد من کاملا شاهد بودم که با چه حال خرابی و سختی آمد و تصور آن حال خرابی برای بشتر افراد غیر تصور است شاید خودش انتظار نداست به رهایی برسد ولی با تلاش و تحمل سختی به رهایی رسید و او بود که پس از رهایی تلاش نمود و به همراهی آقای امانی شعبه کنگره60 در تبریز را دایر نمود به یاد حرف آقای مهندس افتادم که می گوید دانایان محیط را تحت تاثیر قرار می دهند و نادانان تحت تاثیر محیط قرار می گیرند من از صمیم قلب به آقای مهندس و محمد علی و خانواده محترمش مخصوصا به خواهرش که همیشه پا به پای محمد علی آمد و هیچ موقع کم نیاورد تبریک می گویم  امید وارم که حرکت محمدعلی یک فکر تازه ای باشد و بتوانیم کنگره 60 را در این منطقه گسترش دهیم تا به انسانهای دردمند و اسیر غول اعتیاد کمک کنیم تا به رهایی برسند.

«اعلام سفر مسافر محمدعلی »

10 سال تخریب – آنتی ایکس مصرفی : کراک ، شیشه ، حشیش ، قرص – روش درمانDST   داروی درمان اپیوم – مدت سفر اول 13 ماه – کمک راهنمای بسیار عزیزم آقای حمید احمد خانی – رهایی از بند اعتیاد 3 سال و دو روز

« اهداء نشان برنز سه سال رهایی آقای محمد علی از دستان پر مهر کمک راهنمایش »

« آرزوی مسافر محمد علی » 

من آرزو می کنم تا سال آینده زمین کنگره 60 نمایندگی تبریز متعلق به خود کنگره 60 باشد و دیگر اجاره نشین نباشیم تا در آنجا تولد بگیریم.

 « سخنان مسافر محمد علی »

خداوند را شاکرم که توانستم در این جایگاه باشم در مورد اینکه چه حس و حالی دارم نمیتوانم چیزی بیان کنم چون این حس وحال چیزی است که شخص باید به آن موقعیت برسد تا این حس و حال را درک کند من از راهنمای عزیزم تشکر می کنم که به من کمک کرد تا از زمین برخیزم و اعتیاد خود را درمان کرده و به زندگی بر گردم از ایجنت محترم شعبه تبریز آقای رضا فاضلی تشکر می کنم آرزو دارم شعبه تبریز به یکی از شعبه های با قدرت کنگره 60 تبدیل شود از همسفران خودم که مرا در این راه یاری کردند و به هیچ عنوان نمی توانم جزعی از زحمات آنها را جبران کنم تشکر می کنم یادم نمی رود در زمان اعتیادم پدرم سکته کرد و او را به بیمارستان بردند و من که شیشه مصرف می کردم بی خیال در خانه نشستم و شیشه مصرف کردم هر موقع آن خاطره یادم می آید واقعا شرمنده می شوم از خداوند می خواهم به من قدرت دهد از این به بعد آن شوم که پدرم انتظار دارد ودر اینجا در پیش همه از پدرم معذرت می خواهم.

« سخنان خانم فاطمه کمک راهنمای همسفر »

خیلی خوشحالم که در جمع پر شور شما حضور پیدا کرده ام سومین سال رهایی آقای محمد علی را تبریک عرض می کنم و مسلما پشت یک مسافر موفق یک همسفر موفقی است که دست در دست دادند تا تونستند آن سختی ها را تحمل کنند تا محمد علی به رهایی برسد و خانواده اش را خوشحال کند به آقای مهندس وخانواده اش وبه آقای رضا فاضلی تبریک می گویم به آقای علی امانی که با محمدعلی مانند یک بردر مهربان توانستند شعبه تبریز را ایجاد کنند به خانم پریسا همسفر محمد علی که حق خواهری را در مورد ایشان تمام کردند تبریک می گویم به مادر ارجمندش تبریک گفته از خداوند متعال شفای او را خواستارم.

« سخنان مادر محترم محمدعلی »

خیلی خوشحال هستم ابتدا به آقای مهندس تبریک عرض می کنم از آقا حمید راهنمای پسرم که زحمات زیادی در رهایی او داشت و از همه عزیزانی که از هیدج آمده اند تشکر می کنم حال محمد علی در زمان تخریب خیلی خراب بود وقتی به او نگاه می کردم و می دیدم که مثل شمع آب می شود گریه می کردم مادران بهتر حال مرا درک می کنند حالا خیلی خوشحالم که محمد علی با درمان خود سرمان را بلند کرد در آخر ارزو می کنم که تمامی رهجویان به رهایی برسند.

« سخنان همسفر (خواهر) محمد علی »

 من ابتدا از تمامی مهمانان که از راه دور و نزدیک تشریف آورده و خانواده ما را سربلند کرده اند تشکر می کنم خدوندا به خاطر این عمل عظیم شکر از اینکه سومین سال رهایی را در شعبه خودمان تجربه می کنیم خوشحال هستم از خداوند شاکرم که راه کنگره60 را به ما نشان داد از آقای حمید تشکر می کنم که با راهنمایی خردمندانه برادرم را جذب کنگره کرد و امیدوارم که همیشه موفق باشد از اکرم خانم و از خانم بهرامی که همیشه مشوق و راهنمای من و خانواده ام بودند تشکر می کنم از آقای رضا فاضلی و تمامی کسانی که در برگزاری این جشن همکاری کردند تشکر می کنم .

تهیه و تنظیم گزارش : مسافر محمدرضا