در کنگره و با مطالعه جزوات جهان بینی و همچنین سی دیهای مربوطه متوجه شدم همه اینها و اگر شرط انصاف را رعایت کنیم میتوان گفت اکثریت این صحبتها بهانهگیری و شانه خالی کردن است، آنچه درون انسانهاست و به عبارتی نیروی درونی من هست که اجازه پیشرفت و یا عدم رشد را به من میدهد، نیروی درون انسانها بسیار قوی است بنابراین امروز
تا جایی که یادم میآید همیشه در گرفتاریها و مشکلات نگاهم به اطراف بود و دائم به این فکر میکردم که دیگران هستند که باعث شکست من شدند، رفتار و کوتاهیهایی که داشتهاند باعث عدم دسترسی من به خواستههایم شدند و در ادامه در ذهنم سؤالاتی مبنی بر اینکه چه چیزی است که باعث عدم رشد افراد میشود؟
و چرا افراد این دوره مثل من، ذهنشان مملو از چنین تفکراتی است و باورشان این است که :دیگری نگذاشت آنها به هدفشان برسند، و یا معتقدند دیگری پارتی داشت و به خواستهاش رسید و افکاری از این قبیل که امروزه کم هم دیده و شنیده نمیشود، تا اینکه در کنگره و با مطالعه جزوات جهان بینی و همچنین سی دیهای مربوطه متوجه شدم همه اینها و اگر شرط انصاف را رعایت کنیم میتوان گفت اکثریت این صحبتها بهانهگیری و شانه خالی کردن است.
آنچه درون انسانهاست و به عبارتی نیروی درونی من هست که اجازه پیشرفت و یا عدم رشد را به من میدهد، نیروی درون انسانها بسیار قوی است بنابراین امروز به طور کامل میدانم که این من هستم که میتوانم حرکت کنم و با حرکتهای نو و تازه به سمت دریا و اقیانوس بروم یا اینکه در سکون و بیحرکتی به باتلاق برسم، زندگی ما بیشتر از اینکه تابع تغییرات و اتفاقات در دنیای بیرون باشد تابع تغییرات و حالات درونی ما است.
در همین راستا توجه شما عزیزان را به مطالعه متنی که همسفر مینو برای ما ارسال کردهاند جلب میکنم:
یک روز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:
دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این شرکت بود درگذشت....شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مىشود دعوت مىکنیم.
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مىشدند امّا پس از مدتى، کنجکاو مىشدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آنها در اداره مىشده چه کسی بوده است.
این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند رفتهرفته که جمعیت زیاد مىشد هیجان هم بالا مىرفت همه پیش خود فکر مىکردند: این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟
به هر حال خوب شد که مرد!
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکییکی نزدیک تابوت مىرفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مىکردند ناگهان خشکشان مىزد و زبانشان بند مىآمد. آینهاى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مىکرد، تصویر خود را مىدید.
نوشتهاى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
تنها یک نفر وجود دارد که مىتواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود شما.
شما تنها کسى هستید که مىتوانید زندگىتان را متحوّل کنید.
شما تنها کسى هستید که مىتوانید بر روى شادىها، تصورات و موفقیتهایتان اثرگذار باشید.
شما تنها کسى هستید که مىتوانید به خودتان کمک کنید…
زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدینتان، شریک زندگىتان تغییر کنند تغییر نمیکند زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مىکند که شما تغییر کنید، باورهاى محدودکننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مىباشید.جهان هر کس به اندازهی وسعت فکر اوست.
پس زیبا بیندیش
منبع : وبلاگ نمایندگی کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
1042