English Version
English

ناامیدی

ناامیدی

برای شروع بهتر است با معنی ناامیدی کمی آشنا شویم، ناامیدی از یأس گرفته شده و همانطور که کلمه ای سرد و منفی به نظر می رسد و حسی منفی در درون آن نهفته است، این حالت که یک نوع حس است در اکثر انسانها ممکن است پیش آمده باشد.

به طور عام زمانی که انسان فکر می کند که به هیچ دردی نمی خورد ناامیدی انسان را احاطه می کند و به طور خاص زمانی که انسان خواسته ای داشته باشد و برای رسیدن به آن راههای زیادی را امتحان کرده باشد ولی به آن خواسته نرسد و توان این که به آن خواسته برسد را در خود نیابد به این حس یعنی ناامیدی می رسد و در نهایت از حرکت می ایستد و دیگر قادر به ادامه نیست.

این مسئله در هر موضوعی ممکن است پیش بیاید، کار، تحصیل، عشق، ازدواج، شغل و چیزهای دیگر، این بستگی به خواست و علاقه هر شخص به موضوعات مختلف دارد، چیزی که مهم است اینست که وقتی انسان با این حس برخورد می کند مانند کسی است که باری را بر دوش دارد و آن را با خود حمل می کند ولی نه توان حرکت دارد و نه می تواند آن را زمین بگذارد.

یکی از محصولات ناامیدی تنهایی است، ناامیدی احساس را کور می کند و انسان از هیچ چیزی لذت نمی برد، ناامیدی انسان را از همه چیز و همه کس دور می کند، حوصله هیچ کس را نداریم، زندگی برایمان بی معنا و مفهوم است، دنیا تیره و تاریک است و فقط حسرت روزهای خوش گذشته را می خوریم و امیدی به آینده نداریم و فکر می کنیم که دیگر هیچ وقت به خواسته خود نمی رسیم، تمام درها را بسته می بینیم و خود را خیلی خسته، دیگر قادر به ادامه زندگی نیستیم و هیچ چیز برای ما در زندگی مهم نیست، جالب اینجاست که در این حالت ما از چیزهایی دفاع می کنیم که خود آنها بیشتر باعث پیشرفت این حالت می شوند، مثل گوش دادن آهنگهای غمگین، قطع معاشرت با دیگران، دور و برمان پر است از چیزهای اضافه که نه از آنها استفاده می کنیم و نه می توانیم رهایشان کنیم و هر چه بیشتر در ناامیدی فرو می رویم، تا زمانی که حرکت نکنیم از ناامیدی رها نمی شویم.

انسانها اصولأ به دو دسته تقسیم می شوند، یکی کسانی که در راه ارزشها تلاش می نمایند و دیگری کسانی که در ضدارزشها غرق هستند، درسته با هم کلی تفاوت دارند اما به هرحال هر دو گروه به دلیل تلاششان پیش نیروی مافوق و خداوند دارای جایگاه هستند فقط کسانی پیش خداوند هیچ ارزشی ندارند که در حالت سکون و ناامیدی باشند، به همین دلیل گفته می شود که ناامیدی کفر است، چرا که انسان هرچقدر هم که احساس ناامیدی و پوچی کند بازهم ارزش دارد اول برای خالق خود که او را آفریده است و دوم برای خلق خدا که خداوند هر موجودی را برای کاری خلق کرده است و ما در کنگره این را به خوبی آموخته ایم که …

هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

پس در اوج ناامیدی نیز بسی امید است حتی در بدترین شرایط هم انسان نباید امید خود را از دست بدهد فقط کافیست حرکت کند و بخواهد از این وضعیت خارج شود بداند که خدای مهربان هیچ وقت او را به حال خود رها نمی کند. اگر ما ایمان داشته باشیم هرگز ناامید نمی شویم شاید در یک مقطعی از زندگی به خاطر بروز بعضی مشکلات و پیدا نکردن راه حل مشکل این حالت در ما به وجود بیاید ولی با توکل به خدا و تلاش خودمان می توانیم از مشکلات عبور کنیم و به تکامل برسیم.

باید بدانیم ناامیدی یکی از قویترین ابزار شیطان است چرا که با یک انسان ناامید هر کاری می تواند بکند و او را با وعده های خود امیدوار کند، پس چه زیباست که به وعده های خدا امیدوار باشیم تا به دام شیطان رانده شده از درگاهش نیافتیم.

در ناامیدی، خداوند تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود.

تنها اوست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد.

با پای شکسته هم می توان سراغش رفت.

تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد.

تنها اوست که وقتی همه رفتند، می ماند، وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید، وقتی همه تنها گذاشتند محرمت می شود و تنها سلطانیست که دلش با بخشیدن آرام می گیرد.

ما برای همه آنهایی که ناامید هستند خدا را آرزو داریم.

 

نویسنده: یک همسفر

منبع: وبلاگ لژیون خانم عزیزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .