جلسه چهارم از دوره شصت و ششم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60؛ ویژه مسافران و همسفران سفردوم، با دستورجلسه آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی در روز چهارشنبه 1398/04/05 با استادی و نگهبانی آقای مهندس و دبیری مسافر محمد راس ساعت 9:30 آغاز به کار نمود.
سلام دوستان حسین هستم مسافر
امیدوارم حال همه تان خوب باشد حال من هم خوب است. امروز پنجم مرداد 98 روز جهانی مبارزه با مواد مخدر یا روز جهانی مواد مخدر است هر دو تا را میتوانیم بگوییم. جشن و پایکوبی و شادی و تقدیرنامه دادن و گرفتن در سراسر گیتی برقرار است و خیلی خوب است که حداقل از طرف سازمان ملل چنین روزی انتخابشده و یادآوری میشود که اعتیاد هم وجود دارد.
هفته دیدهبان را تقریباً بهخوبی انجام دادند هفته بسیار خوبی بود دیدهبانها به همه شهرها رفتند مثل سفر مارکوپولو به همهجا سرکشی کردند و بچهها هم آنها را دیدند. من جلسه قبل گفته بودم دیدهبانها برای این هستند که زمانی که من نباشم سیستم پابرجا باشد خیلیها فکر کردن قرار است من بروم و زنگ زدن گریه کردند که مهندس میخواهد برود. نه بابا من فعلاً رفتنی نیستم. این را گفتم که از روز اول چنین تصمیمی گرفتم باید یک سیستمی که کار میکند تکلیفش روشن باشد و افرادی که الآن هستند اگر نبودند چه اتفاقی میافتد و چه تصمیمی میگیرند.
کنگره 60 خوبی که دارد همه آن را میچرخانند من از آن مدیرانی نبودم که در جزئیات هر کاری بخواهم دخالت کنم آن موقع ما به نقطه امروزی نمیرسیدیم مسئولیتها همه واگذارشده کلی راهنماها دارند کار میکنند و خدمت میکنند و در برنامه خودشان تا میزان مشخص آزادی و استقلال دارند مرزبانها دارند کار میکنند و تصمیمگیری میکنند در OT و نشریات تصمیمگیری میکنند. بچههای سایت و ایجنت ها دارند کارهایشان را انجام میدهند و تصمیمگیری میکنند. اسیستانت ها و دیدهبانها دارند کارهایشان را میکنند. پس ببینید همه دارند کار میکنند و تصمیمگیری میکنند. من حتی بعضی شعبهها تعطیلشده نرفتم و سر نزدم ولی سیستم دارد کارش را انجام میدهد و این هفته بسیار بسیار قشنگی بود و خوشحالم که دیدهبانها رفتند و شما با آنها آشنا شدید همهجا الحمدالله شادی بود شرایط بسیار بسیار خوبی بود.
دستور جلسه این هفته ما ادب و بیادبی یا تعادل و بیتعادلی است که در این مورد حتماً سی دی را گوش کردند و نکاتی است که من آنها را مطرح میکنم.
یکی اینکه امتحانات بهخوبی برگزار شد. سؤالات بهصورت تستی بود و یکسری بچهها قبلاً مشکل داشتند و میدانستند که چی میخواهند، چه بنویسند؛ اما نمیتوانستند و دستبهقلم نبودند که بتوانند پاسخ بدهند و تستی خیلی راحت بود. گرچه فرقی نمیکند سؤالات سخت باشد یا آسان چون برای همه یکسان است بنابراین زیاد در امتحان نقشی بازی نمیکند؛ اما ازنظر فکر باعث آرامش اعصاب خیلیها شد که سؤالات خوب بود. مطمئن باشید که حساب خانه تا بازار دوتاست حواستان باشد که ممکن است از هر 10 نفر یک یا دو نفر قبول بشوند نگوییم که بقیه رد شدند نه بقیه بیشتر خوانده بودند حالا آنها را اعلام میکنیم.
بعد مسئله خدمت است یعنی فرق کسی که راهنما میشود اگر درجاهای مختلف خدمت کرده باشد به کمک نمره امتحانیاش میآید مثلاً مرزبان پارک مبصر کلینیک در قسمت OT یا ورزشبان بوده هر کاری که کرده یک پوئنی حتماً دارد البته باید یک سال از رهاییاش بگذرد و مسئله دیگر این است که یک نفر ممکن است در امتحان قبول بشود و بعد از گذشت یک سال در کنگره نه مرزبان نه دبیر نه راهنما نه در OT خدمت کرده و هیچ جا خدمتی نکرده است و آن را هم ما قبولش نمیکنیم و پذیرفته نمیشود و به درد راهنمایی نمیخورد کسی که خدمتی نکرده است. چون هیچ کمکی به کنگره و دیگران نکرده است.
تجربه دبیری و نگهبانی و انتشارات و OT ندارد؛ فقط آمده کنگره و خوانده، پس بنابراین آنهم باید 2 نمره خدمتی داشته باشد. ما یک معیاری داریم که باید یکسری خدمتها را حتماً انجام داده باشد. راهنما باید اگر نگهبان نشده حتماً دبیر شده باشد و در قسمتهای دیگر خدمت کرده باشد چون یکسری چیزها فقط در عمل و باتجربه به دست میآید. این هم مسئلهای است که گفتم. در گزارشی که دبیر خواند آنجا گفت که بعضی فکر میکنند که اینجا رایگان است، اینجا واقعاً رایگان است ولی فکر نکنند که یکچیزی همدستی باید بهشان بدهیم. وقتیکه قدردانی نشود کمکم به این فکر میافتند که چرا به ما کوپن یا سهمیه نمیدهید. پس برای اینکه از این صحبتها مطرح نشود به خاطر اینهاست.
مسئله بعدی قبل از اینکه برویم سراغ دستور جلسه یک سؤال هوش در امتحان بود که دایره در کهکشانها چند مرکز دارد و جوابش هم یک مرکز بود؛ یعنی میخواستم بگویم که دنیا و آخرت زیاد توفیقی باهم ندارد و هر چه اینجا است آنجا هم است. اینجا گریه کنی آنجا هم گریه میکنی فرق زیادی نمیکند مگر اینکه خردهحسابهای دیگری هم در آن است. چون یک راهنما باید باهوش باشد چون در کنگره کار راهنما بسیار حساس است و فرقی نمیکند؛ چه در گروه خانواده و چه مسافران باید فرد خیلی باهوش و سریعالانتقال باشد. چون میخواهد یک شخصیتی را که در یک سیستم دیگر است آن را خرد و خاکشیر کند و از نو بسازدش و درستش کند. این است که باید زود تصمیم بگیرد و ویژگیهای بسیاری میخواهد به خاطر همین است که سؤالات هوش میگذارم.
در رابطه باادب و بیادبی از یکی از بزرگان میگویند که ادب فرد شخص یا انسان "به ز دولت اوست" و برای ما خیلی مهم است و در کنگره 60 خیلی این را رعایت کردیم حتی راجع به آداب و معاشرت همصحبت کردیم چون خیلی چیزها را به ما آموزش ندادند. آن صحبتی که من با بچهها کرده بودم که زمانی که در ادارهای یا پیش قاضی که میروید شما ننشینید تا مسئول آن اتاق بگوید بفرمائید بنشینید.
من بعضی وقتها در اتاقم نشستم خیلی از مسافرها یا همسفرها فوری میآیند مینشینند روی صندلی؛ میگویم" «کی گفت بنشینی بلند شو و اقعاً بلندشان میکنم.» میگویم من به شما نگفتم بنشینید و شما با اجازه کی روی صندلی نشستید و پیش قاضی هم همینطور و جالب این است که خیلی از بچهها که یک پرونده حقوقی داشتند و رفتند پیش قاضی و ادب را بهجا آوردند قاضی به نفع آنها حکم داد باور میکنید. چون قاضی قبل از اینکه میخواهد حکم را بدهد بعد از رعایت عدل و انصاف در ناخودآگاه و ته دلش دوست ندارد آنکه بیادب است برنده بشود و دوست دارد به آنیکی که باادب است رأی بدهد. یک ادارهای که میروید و یک کاری دارید سلام که بکنید به شما پاسخ میدهند.
از آداب و معاشرت این است که شما وارد هر مکانی که میشوید حتی اگر 70 سالتان است و یک بچه 5 ساله در اتاق یا منزل است شما باید اول سلام کنید و این از قانونهای آداب و معاشرت است. قبل از اینکه وارد مکانی بشویم باید در بزنیم و یا الله بگوییم. من در اتاقم دارم کار میکنم میبینیم یک نفر سرپنجه و یواش آمده بالای سر من میگوید سلام، میگویم برای چی آمدی تو اتاق من اول باید در بزنی آنجا و از دور بلند یا الله بگویی و سلام کنی و بعد بیایی اینها یک مسائل جزئی است که ما رعایت نمیکنیم. یکی از مسائل ادب و بیادبی این است که انسان در کارهایی که بهش ربطی ندارد مداخله نکند امروز جدیداً میخواهم بهتان بگویم.دو نفر دارند راجع به ساختمان صحبت میکنند و تو هیچ نظری راجع به ساختمان نداری و از شما هم هیچ سؤالی نکنند شما وارد بحث بشوید بیادبی است و به تو ربطی ندارد. من دارم با یک نفر صحبت میکنم که مثلاً کابل برق را از کجا بکشیم یکی میپرد و میگوید نه آقا ازآنجا بهتر است و این حکم بیادبی را دارد.
من اصلاً از طبابت اطلاعی ندارم و یکجا دارند بحث میکنند نمیتوانم وارد بحث بشوم و اظهارنظر بکنم همینطور راجع به سیاست. یکی از خصوصیاتی که من دارم در دو مسئله دخالت نکرده و نمیکنم یکی مسئله فقه است چون بلد نیستم نمیتوانم دخالت کنم. شخصی میآید به من میگوید آقا پدرم گفته که ما 20 میلیون تومان برای خواندن نماز و روزهاش بدهیم میتوانم به کنگره بدهم میگویم نه برو از عالم یا فقیه یا مرجع تقلیدت بپرس و به من ربطی ندارد. بعضی پشت سر من درآورند که مهندس میگوید خانمها وقتی میخواهند نماز بخوانند اصلاً روسری هم نداشته باشند مهم نیست و میتوانند با شلوارک هم نماز بخوانند! من کی یک چنین حرفی زدم؟ من در این کارها دخالت نمیکنم اگر یک موقع از من یک فتوایی دادند بدانید من اصلاً در این کارها دخالتی نمیکنم و بدانید این همان بیادبی میشود چون تخصصش را ندارم؛ بنابراین این باز یک مسئله خیلی حساسی است و بدانید من دخالت نمیکنم. عیسی به دین خود موسی به دین خود هر کس هر جوری دوست دارد انجام بدهد.
من را در ماه مبارک رمضان مرجع تقلید روزه نگارها کردند ولی توی این کار دخالت نکردم و نمیکنم و فضولی میشود. منفعتی برایم ندارد توی سیاست هم همینطور من از روزی که آمدم در سیاست دخالت نکردم و نمیکنم هر وقت بخواهم در سیاست دخالت کنم میروم یک حزب با عنوان سیاسی میگیرم که نماینده مجلس یا شورای شهر هم بشوم. از این کارها بخواهم بکنم میروم آنجا و چرا به اینجا بیایم؛ بنابراین این را میخواهم بگویم: مطالبی که به انسان مربوط نیست ادب حکم میکند که وارد آنها نشویم اگر شدیم صدمه میبینیم و ضربه میخوریم. کنگره 60 کارش و دستور جلسهاش اعتیاد است و اگر در مسائل دیگری برود و دخالت کند سیستم ضربه میخورد نهتنها در ایران و در هرکجای دنیا ما وارد آن مسائلی که به ما ارتباطی ندارد بشویم هم فضولی اطلاق میشود و فضولی عین بیادبی است. وقتیکه پشت سر دیگران صحبت میکنیم باز این عین بیادب است. یک دستور جلسه فضولی هم داشتیم و یک انسان باادب هیچوقت از آن کارها نمیکند. پس یکسری مسائلی است که ما باید رعایت کنیم و این خوشبختانه در کنگره بسیار خوب دارد اجرا میشود و یکی از مسائل بارز بودن این آرامش و حداقل اصطکاک بر مبنای ادب و بیادبی است.
افراد به راهنمایشان کاملاً احترام میگذارند؛ وقتی یک قدیمی و پیشکسوت وارد میشود بقیه جلوی پایش میایستند و بلند میشوند. وقتی راهنما میآید شاگردها جلوی پایش میایستند. شاگردها باادب باراهنمایشان صحبت میکنند و در لژیونها و در جلسه بدون اجازه صحبت نمیکنند و در جلسه حرفهای نامربوط و زشت نمیزنند بین خودشان حرفهای رکیک استفاده نمیکنند. به اینها وقتی نگاه کنیم میبینیم تمام سیستم کنگره بر مبنای ادب و بیادبی نهفته شده است. من از روز اول یک مطلبی را برای استاد جلسه گنجاندهام اینکه میگوییم به احترام استاد جلسه میایستیم همانجا داریم ادب را یاد میدهیم. ما کار نداریم استاد کی است آیا واقعاً استاد است یا جلسه را میچرخاند ولی چون اسم استاد روش است وارد که میشود پشت این میز مینشیند ما میگوییم به احترامش بایستید همانجا دارد به ما یاد میدهد.
چون در جلسات بیرون دیدم که استاد را تحویل نمیگیرند و ناسزا هم بهش میگویند. پس ببینید از همانجا که شروع میشود ادب و بیادبی را نشان میدهد و یاد میگیرند که استاد در لژیون که میآید شاگردها باید جلوی پایش بایستند و این گفته نشده ولی من فکر میکنم که این کار را در کنگره در تمام سطوح میکنند. اینها مطالبی است که ما میتوانیم کنگره را به نحو مطلوبی پیش ببریم. آقایان در کنگره با خانمها با احترام صحبت میکنند و حریمها را نگه میدارند و در مسائل مختلف دخالت نمیکنند همینها است که توانستیم کنگره را به اینجا برسانیم. بیش از 60 مرکز است 14 نفر دیدهبان بیش از 5 شعبه را در هر شهر ویزیت کردند. اینها بر مبنای ادب و بیادبی است بقیه توی سی دی موردنظر است میتوانید بگیرید و از آنها استفاده کنید. چون وقت کم است و در سی دی همبارها صحبت کردهام کفایت مذاکرات را انجام میدهم.
مسئله چاقی و لاغری و اضافهوزن مسئله جدی است باید به عرض آقایان برسانم و من سفت پشت قضیه را گرفتهام. من خودم بیشتر از یک ماه قبل از ماه رمضان شروع کردهام و تقریباً 8 کیلو کم کردم؛ پس بدانید برای شما هم حسابی برنامه دارم و حواستان جمع باشد. نه اینکه بخواهم گرسنگی بکشم و برنج و شیرینی و شکر نخورم؛ صبحانهام را کامل میخورم و به شما میگویم چطوری فقط اینکه ترازو بگیرید و خودتان را روزی سه بار وزن کنید و ببینید چقدر است و میخواهیم بر مبنای اطلاعات و آگاهی عمل کنیم نه مثل یک کوری که در انبار کاه دنبال سوزن میگردد. باید ببینیم هر غذایی چه خاصیتی دارد و چگونه وزن کم میشود تا بهراحتی بتوانیم این کار را انجام بدهیم و زجر نکشیم و بدانید که یادم نرفته است.
از اینکه به حرفهایم گوش کردید از همه شما متشکرم و ممنون.
نگارنده: مسافر محمد
نام فایل
|
تاریخ
|
لینک
|
فایل صوتی سخنان مهندس
|
98/04/05
|
دانلود
|
- تعداد بازدید از این مطلب :
3437