یازدهمین جلسه از دوره هفتادویکم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 ویژه آقایان مسافر و همسفر، در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه " هفته دیده بان " با استادی دیده بان محترم سرکار خانم آنی و نگهبانی ایجنت محترم آقای کوروش آذرپور و دبیری مسافر حسین در روز شنبه مورخ 98/04/01 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان آنی هستم یک مسافر
سلام من هم بر حضار محترم امیدوارم جلسه خوبی داشته باشیم.
تقریباً 21-22 سال پیش وقتی ما این قدم را برداشتیم 7-8 نفر بیشتر نبودیم جایمان هم اینجا نبود و در انقلاب بودیم و بهسختی گذران میکردیم. حتی پول ناهار برای همان چند نفر هم نبود. اما جستهوگریخته من میشنیدم که زیاد امیدوار نبودند و حق هم داشتند چون افرادی که از بیرون میآمدند و پیش خودشان میگفتند اینجا هم چیزی نیست که ما دلمان خوش باشد. ولی بااراده کسانی که میخواستند این قدم را به یک گام بزرگ تبدیل کنند مصمم شدند که بیایند و با این مسائل روبرو بشوند شاید به نظرشان میآمد که کار بیهودهای است. اما همیشه کسانی موفق میشوند که در کار خودشان استمرار داشته باشند و هیچوقت صحنه را ترک نکنند خوشبختانه امروز آنیک جای کوچک به چندین شعبه کوچک و بزرگ تقسیمشده است از تهران بگیر تا تمام شهرستانها.
هر چیزی اولش سخت است حتی درس خواندن و نوشتن و کتاب خواندن، اما وقتی آدم برای خداوند شروع میکند و به خودش ایمان دارد راه برایش باز میشود. مهندس چندین بار ترک ناموفق داشت ولی کار را رها نکرد من هم در کنارش بودم تا ناامید نشود. NGO هایی هم بودند ولی ما دنبال پاک شدن یا نشدن نیامدیم ما آمدیم درمان بشویم و خیلی ها آمدند نتیجه گرفتند و درمان شدند رفتند خارج ادامه تحصیل دادند و همینطور روزبهروز بچهها زیاد شدند.
امروز که من اینجا نشستم بالغبر 21 سال است که ما این راه را آمدیم و رفتیم و هرروز مشکلی داشتیم رفع کردیم و مشکلات و نواقص را رفع کردیم و بچهها دیدند این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست و این ساختار آرام شکل گرفت. هر چیزی حتی یک ساختمان کوچک بخواهید درست کنید بایستی استوار و محکم قدم برداری و هیچوقت ناامید نشوی. ما در ادامه متوجه شدیم که چه کمبودهایی داریم و هیچوقت از پا ننشستیم و سروسامان دادیم. بچههایی که علاقهمند بود الآن هرکدام به یک کاری مشغولاند. ما برحسب نیاز آمدیم این ساختار را درست کردیم. 14 دیده بان که مثل پایهها و ستونهای تخت جمشید هستند که 2500 سال دوام آوردند. انشاءالله ما هم به آن مرحله برسیم هر کاری را به کاردانش سپردیم، از نوشتارها و قوانین در هر زمینهای سعی کردیم آن کار را درست انجام دهیم. 14 نفر دیدهبان داریم ازجمله ورزش آقایان و خانمها، امور مالی و حسابداری و انضباطی و دیدهبان شهرستانها. ما روی خودمان خیلی کارکردیم و خیلیهایمان مسافتهای طولانی رفتند و آمدند تا به نتیجه برسند. خوشبختانه کسانی ماندند و نتیجه گرفتند و شما امروز نتیجه زحمات آنها را میبینید. ما خیلی کمک راهنما اینجا پرورش دادیم (دو روز پیش هم امتحان بود امیدوارم امتحانتان هم خوب داده باشید) و راهنما تربیت کردیم همینطور مرزبان و کمک راهنما. هرجایی که دیدیم نیاز به چیزی داریم انجام عمل کردیم. در قسمت موسیقی و ورزش همه اینها فعالیت داریم و نگذاشتیم بچهها بیکار بمانند. به گرایشهایی که داشتند توجه کردیم و هرکدام درزمینهٔ استعدادشان فعالیت کردند. شما الآن بیرون برای آموزش موسیقی کلی پول میگیرند تازه چیز اصولی هم یادتان نمیدهد همینطور در ورزش. انشاءالله در آینده هم کاری خواهیم کرد که متکیبهخودمان باشیم نه دیگران و دیگران از ما الگو بگیرند.
نمیدانم شما چه حسی دارید ولی من اگر یک روز یا دو روز نیایم کنگره حس میکنم یک گمکرده دارم و یکچیزی کم است نمیدانم شما هم اینطوری هستید یا نه؟ از هرجایی که میگذرم حس میکنم اینجا خانه من است. یک روز خانه نروم ناراحت نمیشوم ولی اینجا نیایم ناراحت میشوم. ببینید ما چه انسانهایی هستیم و شما عزیزانی که روی خودتان کارکردید و درمان شدید و چیزهای دیگری یاد گرفتید و در آینده کارهای دیگری خواهید کرد انشاءالله که میبینیم. آنهایی که قدیمی هستند میدانند که از هر کاری که داشتیم گذشتیم و سر ساعت اینجا بودیم و خوشبختانه کسانی که نتیجه میگیرند عاشق کنگره میشوند و همه باهم یک حس رادارند و احساس میکنند قوموخویش همدیگرند و هر جا یک کنگرهای میبینید فکر میکنید که فامیلتان را دیدید و شما هم همین حس رادارید و چه خانوادهای بهتر از اینکه بهموقع کمک میکنیم و به هر طریقی هر مشکلی دارد حلش میکنیم. ممکن است درگذشته خلافکار هم بودیم ولی الآن عوض شدیم و یک شخص دیگری شدیم. الآن کسانی که بیرون ازاینجا هستند حتی افراد سالم خجالت میکشند ازبسکه بچههای کنگره پاستوریزه هستند ببینید چقدر شما مهم هستید. من امیدوارم تا 20 سال دیگر این کنگره اینقدر بزرگ شود و از مرزها بیرون برود و آدمهای بیشتری که در این کره خاکی زندگی کنند استفاده کنند که این مهم را بذرش را شماها کاشتید. رفتار شما گفتار شما، ما حتی لباس تمیز پوشیدن را بلد نبودیم و در اینجا ادب و نزاکت و احترام گذاشتن را یاد گرفتیم و ببینید چقدر این مسائل باارزش است. شاید یک روزی آنهایی که متوجه نشدند بشوند و اینیک یادآوری است که اینجا احساس میکنم همه شما برادر و فرزندان من هستید. اینها خیلی باارزش است که کنگره 60 چه خانواده بزرگی تشکیل داده است.
اینجا ما همهچیز یاد گرفتیم آنهایی که سیکل بودند و در اینجا دیپلم گرفتند و دیپلمهها لیسانس گرفتند و پزشک شدند. به عقیده من اینجا بزرگترین دانشگاه دنیاست. اگر نگویید از خودشان تعریف میکنند. انشاءالله که این دانشگاه جهانی بشود و همه شما زندگیهای خوبی داشته باشید و بچههای خوب تربیت بکنید و نسل بعدی آلوده این مسائل نشود همه به هم کمک کنیم و از راه نادرست خارج شویم و به راه درست برسیم و آنچه یاد گرفتیم ارائه بدهیم و همه بشویم یک خانواده بزرگ.
عکاس و تنظیم کننده وبلاگ: محمدرضا (لژیون نهم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
1149