خدمتگزار صادق؛ گفت و گو با مسافر عباس

در مورد سفر سیگارتان توضیح بدهید چه عاملی باعث شد تا این سفر را شروع کنید؟

بنده بالای 30 سال بود که سیگار مصرف می‌کردم شب‌ها که می‌خواستم بخوابم با مشکل روبرو بودم، اکسیژن کافی به خونم نمی‌رسید و دچار آزار و اذیت خانواده‌ام می‌شدم و واقعاً بند محکمی بود که نمی‌توانستم از دستش خلاصی پیدا کنم اما در کنگره 60 و با روش DST به‌راحتی این مسئله را درمان کردم.

لطفاً به ما بگویید تاکنون در چه جایگاه‌هایی خدمت نموده‌اید؟

بنده از چیدن صندلی در سالن شروع کردم و این کار بسیار برایم لذت‌بخش بود و همیشه نیم ساعت زودتر به کنگره می‌آمدم و به بچه‌ها کمک می‌کردم و این کار حالم را بسیار خوب می‌کرد، در مورد جایگاه‌های دیگر مهماندار بوده‌ام، یک‌بار جایگاه استادی جلسه را تجربه کردم و یک دوره دبیر بوده‌ام که خیلی تجربه‌ها و آموزش‌های خوبی برایم به همراه داشت و همچنین دوست دارم بعدازاین خدمت‌ها ابتدا جایگاه نگهبانی را تجربه کنم.

لطفاً به ما بگویید که خدمت کردن در زندگی مسافران چه تأثیری می‌گذارد؟

خدمت کردن برای بنده که انسان تنبلی بودم و حتی در خانه خودم هم کار نمی‌کردم این آموزش را به همراه داشت که فهمیدم خدمت کردن باعث می‌شود تا حال خودم خوب شود و اگر صادقانه برای دل خودم باشد به من انرژی زیادی می‌دهد.

چه پیامی برای تازه واردین و سفر اولی‌ها دارید؟

پیامم این است که این راه، راه روشنایی‌هاست و اگر کسی با خواسته‌ی قلبی خودش به اینجا بیابد و خواستار رهایی از بند اعتیاد باشد و به‌اجبار دیگران به اینجا نیامده باشد، راه را پیداکرده است چون اینجا آموزش‌هایی وجود دارد که باعث تغییر انسان می‌شود چه در مورد اعتیاد چه در مورد بقیه ضد ارزش‌ها.

از تجربه‌های ناموفق خود قبل از کنگره برایمان بگویید؟

چون مدت‌زمان تخریب بنده بالای 30 سال بود بعد از گذشت 5 سال متوجه اجبار به مصرف خود شده بودم، تصمیم به ترک گرفتم و به‌عنوان اولین روش سقوط آزاد را انتخاب کردم، بعدازآن پیش دکتر رفتم با دارو ترک کردم، بعد از چند سال سازمان‌های مردم‌نهاد در ایران شکل گرفت که به آن‌ها مراجعه کردم و چندین بار از طریق کمپ اقدام به ترک کردم ولی درنهایت بعد از چند ماه با وسوسه‌های شدید روبرو می‌شدم و دوباره شروع به مصرف می‌کردم و دست‌آخر به این نتیجه رسیدم که راهی برای حل این مسئله وجود ندارد و باور بنده این مثال شده بود، لبی که خورد به وافور شسته میشه با کافور، اما در اعماق وجودم به این هم‌فکر می‌کردم که یک روز هم که شده از بند مواد آزاد شوم و لطف خدا بود که با کنگره 60 آشنا شدم و اینجا به رهایی رسیدم و این تجربه‌ی خوبی برایم بود .

به نظر شما مهم‌ترین مسئله‌ای که روش کنگره را از دیگر روش‌ها متمایز می‌کند چیست؟

خب اولین مسئله این است که کنگره بیماری‌ام را تشخیص داده است و درمان از درون اتفاق می‌افتد و داروی مناسب بیماری‌ام را در مدت‌زمان مناسب در اختیارم قرار داده‌اند و به‌صورت کلی مثلث درمان که در کنگره 60 هست، که شامل جسم و روان و جهان‌بینی است، خود یک پروسه‌ی کامل است، درجاهای دیگر روی جسم و روان به شکل‌های دیگر کار می‌کنند اما آن نقطه‌ی کور و اصلی همین جهان‌بینی است که بی‌توجه مانده و زمانی که روی این مسئله کار نشود یک فرد معتاد نمی‌تواند از دنیای افیون بیرون بیاید ولی در کنگره دیدگاه بنده به دنیا، زندگی، حتی خودم عوض شد و این تغییر نگرش باعث می‌شود تا درمان کامل صورت گیرد.

لطفاً در خصوص دستور جلسه‌ی از کنگره 60 چگونه قدردانی می‌کنیم برایمان توضیح دهید؟

قدردانی ابتدا به‌صورت شفاهی است و من باید از کسی که به هر نحوی کمک کرده است در پروسه‌ی درمانم تشکر کنم ولی با توجه به این‌که کنگره یک سازمان مردم‌نهاد است و به دولت وابسته نیست پس باید این مسئله را بدانم که کمک بنده در کنگره به‌صورت نقدی است، هرچقدر که در حد توانم هست و باید دانست این کمک به خود بنده برمی‌گردد.

به نظر شما یک سفر دومی بعد از رهایی چه‌کارهایی را باید انجام دهد؟

خب بعد سفر اول رهایی از مواد 5 در صد درمان اتفاق افتاده است و مابقی مسیر درمان و آموزش‌ها باید ادامه پیدا کند تا جهان‌بینی و نگرش تغییر پیدا کند و به آن خودشناسی نسبی مدنظر در سفر دوم برسیم و این مستلزم شرکت در جلسات و تجربه کردن جایگاه‌های خدمتی است.

لطفاً حس خود را در مورد کلمات زیر بیان کنید.

بنیان‌گذار کنگره 60: نماینده‌ای از طرف خداوند برای نجات انسان‌هایی که دربند مواد مخدر هستند.

مرزبانان کنگره 60: زحمتکشانی که صادقانه خدمت می‌کنند و ستون‌های نمایندگی‌های کنگره 60 هستند.

کمک راهنمایان کنگره 60: شاخه‌های درخت میوه‌ای هستند که شکوفه‌های این درخت را تبدیل به میوه می‌کنند.

خدمت گذاران کنگره 60: کسانی که برای حال دل خودشان خدمت می‌کنند و زحمت می‌کشند تا حال دیگران خوب شود.

در صورت تمایل اگر می‌خواهید مطلبی اضافه کنید یا از کسی تشکر کنید بفرمایید؟

خب اول از آقای مهندس دژاکام، استاد امین و خانواده‌ی محترمشان تشکر می‌کنم، از راهنمای خودم آقای علیرضا فدایی که آموزش‌های بزرگان را از طریق مختلف به بنده انتقال داد و توانستم به درمان برسم، همین‌طور از تمامی خدمت گذاران کنگره 60 نمایندگی کرج و همین‌طور از هم‌سفرم که خیلی در طول سفرم به بنده کمک کرد کمال تشکر را دارم.