جلسه اول از دوره سیام کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی حر به نگهبانی مسافر مهدی و استادی مسافر منوچهر و دبیری مسافر فرید با دستور جلسه ( وادی نهم و تاثیر آن روی من ) روز شنبه مورخ 1398/02/28 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان منوچهر هستم یک مسافر.
خدا را شکر میکنم که در این ماه عزیز میتوانم در این جایگاه خدمت کنم. دستور جلسه وادی نهم یکی از وادیهای خوب در کنگره ۶۰ میباشد و مانند تمام وادیهای دیگر کلید راه ماست. وادی نهم راجع به نقطه تحمل صحبت میکند و میگوید نیرویی از درجه کم شروع میشود و آرامآرام به درجه بالاتر میرسد و نقطه تحمل پیدا میکند. ما باید بدانیم که چرا باید نقطه تحمل پیدا کنیم و نقش آن در سفر اول ما چیست. البته این نکته در تمام ابعاد زندگی نقش دارد و یک سفر اولی باید آن را یاد بگیرد.
وقتی که صحبت از نیرو و آستانه تحمل میشود همه ما به خاطر داریم که در زمان مصرف نسبت به کوچکترین مسائل واکنش منفی نشان میدادیم و حال خود و اطرافیانمان را خراب میکردیم. به چه دلیل این اتفاق میافتاد. وقتی شخصی از سطح انرژی پایینی برخوردار باشد از حالت طبیعی خارج میشود. مواد مخدر و مصرف آن باعث برهم ریختن سطح آلکالوئیدها یا همان مواد شبه افیونی در بدن انسان میشود و ما نمیتوانیم به صورت طبیعی از آنها بهرهمند شویم. و نتیجه آن عدم تعادل در رفتار و خلقوخو میباشد؛ که حتی در خانواده افراد مصرفکننده مواد نیز تنش و کشمکش میان افراد خانواده به خاطر نبود سطح انرژی کافی به وجود میآید. حالا اگر بخواهیم این سطح انرژی را افزایش دهیم تنها با افزایش میزان دانایی امکانپذیر است. شاید کسی بتواند مقدار مصرف مواد خود را که مثلاً زمان اولین مصرف صد میلیگرم بوده را در عرض چند ماه به چند گرم برساند و تخریب زیادی را در خود به وجود بیاورد چون در مسائل منفی پیشرفت کردن بسیار راحت میباشد و احتیاج به دانایی خاصی ندارد؛ اما برای کسب انرژی مثبت و حرکت در این مسیر باید سطح دانایی افزایش پیدا کند؛ که چگونگی آن در کنگره به ما آموزش داده میشود. ما برای تغییر دادن یک جایگاه به دو پارامتر احتیاج داریم یکی زمان و دیگری تکرار منظم یک موضوع. یعنی اگر قرار است من کارهای منفی مانند دروغ گفتن سرزنش کردن امثال اینها را انجام ندهم باید در ابتدا آنها را بشناسم چون همه ما میدانیم که جهان جمع اضداد است و خوب و بد مکمل هم هستند و در کنار هم معنا پیدا میکنند؛ و همه آنها از طرف خداوند مأمور به تکامل رساندن انسانها میباشند.
ما نمیتوانیم بدون درک ترس معنای شجاعت را درک کنیم یا بدون فهمیدن تاریکی روشنایی را بفهمیم. مثلاً یک ورزشکار در یک باشگاه ورزشی در ابتدا میتواند یک وزنه پنج کیلویی را جابجا کند اما همین شخص باگذشت چند ماه و تکرار منظم تمرینات ورزشی قادر به جابجا کردن یک وزنه صد کیلویی میشود؛ و این دقیقاً همان نقطه تحمل است که به آهستگی شکل گرفته است. ما هم در سفر اول باکم کردن تدریجی دارو به بدن فرصت میدهیم تا خودش مواد شبه افیونی مورد نیاز بدن را تولید کندو تفاوت در اینجاست که این موادی که در خود بدن تولید میشود از لحاظ قدرت و کیفیت صدها برابر بهتر و قویتر از موادی است که از خارج وارد بدن میکنیم. به این دلیل است که افرادی که داروی کمتری مصرف میکنند از سطح انرژی بالاتری نسبت به افرادی که داروی بیشتری مصرف میکنند برخوردارند. دقیقاً در اینجا باگذشت زمان و تکرار منظم مصرف دارو و گوش کردن به دستورات راهنما نقطه تحمل ایجاد میشود ولی در جهت مثبت.
جدای از مسائل جسمانی در مسائل روانی نیز نقطه تحمل وجود دارد. هر چیزی در این دنیا یک نقطه تحمل دارد و وقتی بیشتر از تحمل آن نیرویی وارد شود میشکند و از بین میرود. پس خانوادهها باید بدانند وقتی که مسافر در حال انجام سفر است نباید بیشتر از ظرفیتش از او انتظار داشته باشند و فشار وارد کنند چون احتمالاً میشکند و به نقطه آشوب میرسد؛ و همه چیز را برهم میزند؛ و این نقطه تحمل در انسانهای مختلف متفاوت است. مثلاً بعضی از ما تا دو دقیقه میتوانند زیر آب بمانند و بعضی نیز چند ثانیه هم برایشان مشکل است. این مسئله زیاد مهم نیست مهم این است که ما نقطه تحمل خودمان را بشناسیم و آن را افزایش دهیم. نکته دیگر بحث ظرفیت افراد است که این رابطه مستقیم با داناییفرد دارد. مثلاً یک گالن آب ظرفیت مشخص و محدودی دارد ولی ظرفیت ذهن انسان بسیار نامحدود است.
ظرفیت ما بسته به دانایی ما تغییر میکند و هر چقدر دانایی بیشتر میشود ظرف ما از گنجایش بیشتری برخوردار میشود. اگر بخواهیم خارج از گنجایش یک ظرف آب به داخل آن بریزیم حتماً سرریز میشود. در مورد حسهای انسان هم همینطور است؛ که ما در کنگره این مسئله را به عنوان انفجار حس میشناسیم. مثلاً در بدن یک فرد مصرفکننده شیشه حدود ۲۰۰ برابر بیشتر از یک فرد معمولی دوپامین آزاد میشود و این امر باعث بالا رفتن ظرفیت بدنی این فرد میشود و بهطور مثال میتوانی صد عدد بارفیکس برود یا وزنههای بسیار سنگینی را جابجا کند ولی در عوض صدمات جبرانناپذیری به جسمش وارد میشود که این همان انفجار حس میباشد؛ که در اکثر موارد با آسیبهای جدی همراه است. پس انسان باید با داشتن دانایی بهاندازه توان خودش هر کاری را انجام دهد. در آخر هم یک جمله میگویم که اگر قرار است که انسانی باشیم که تا امروز نبودیم باید کارهایی را انجام دهیم که تابهحال انجام نمیدادیم اگر قرار است من به اینجا بیایم و میزان دانایی من فرق نکند کاری انجام ندادهام چون تغییر جایگاه بدون بالا رفتن میزان دانایی امکانپذیر نیست. این کار امروز در کنگره هم نسبت به قبل آسانتر شده چون الآن مطالب و سیدیهای آموزشی بسیار زیادتری نسبت به سالهای گذشته در اختیار ما قرار دارد.
ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
488