جلسه گذشته، چهاردهمین جلسه از دور شانزدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان پارک طالقانی با دستور جلسه «وادی هشتم و سی دی مَحرَم» با استادی و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری دکتر اعظم در روز جمعه مورخ 98/01/30 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر:
امیدوارم که حالتان خوب باشد، حال من هم خوب است، استاد جلسه خانم دکتر ندا بودند که برایشان کاری پیش آمد، نتوانستند در جلسه حاضر شوند. دستور جلسه امروز ما وادی هستم است؛ با حرکت راه نمایان میشود. میدانید که کنگره 60 معتقد هست که اعتیاد در سه قسمت فیزیولوژی همان جسم، روان و جهانبینی فرد اختلال ایجاد کرده است و معتقد هست که درمان باید در این سه قسمت انجام شود؛ یعنی هم باید در قسمت جسم درمان صورت گیرد، هم در قسمت روان و هم در قسمت جهانبینی، تفکر و اندیشه؛ موضوع حائز اهمیت این هست که برای تفکر و اندیشه که اسم آن جهانبینی است، کنگره 60، چهارده وادی را قائل شده که باید رهجو سیر و سلوک کند و اینها را آموزش ببیند. وادی اول آن: با تفکر ساختارها آغاز میشود، بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود، نهتنها برای مصرفکنندگان مواد مخدر بلکه این قانون برای تمام انسانها قابلاجرا است که هر کاری میخواهند انجام دهند حتماً باید در آن اندیشه کنند، چیزی که در فرد مصرفکننده خیلی ضعیف است، همان تفکر و اندیشه کردن است؛ چون دائماً در یک سیکلی میافتد، مصرف میکند، خمار است، مصرف میکند، دنبال مواد است و باید وضعیت فیزیولوژی خودش را بالانس نگه دارد، به همین دلیل تفکر خیلی زیاد قوی نیست؛ به همین دلیل در معتادان گمنام یا بینام، اولین قدم آنها این است که چون ما از سلامت عقل برخوردار نیستیم به این باور رسیدیم که خودمان را واگذار میکنیم به یک نیروی دیگری. اینجا مطرح میشود که ما از سلامت عقل برخوردار نیستیم؛ چرا از سلامت عقل برخوردار نیستیم؟ کنگره 60 میگوید، به این خاطر که ما تفکر نمیکنیم، اگر انسانها تفکر بکنند، همگی از سلامت عقل برخوردار هستند. بعد میآید وادی چهار را مطرح میکند. در وادی چهارم میگوید: که حتی در مسائل حیاتی، در مسائل زندگی، مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. در وادی پنجم میگوید این چهار وادی را که یاد گرفتی ازنظر تفکر و اندیشه، حالا باید وارد مرحله عمل بشوی، چون در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، توأم با رفتن و رسیدن آنها کامل مینماید، میگوید که تفکر و اندیشهات باید وارد مرحله عمل بشود، اگر وارد مرحله عمل نشود، ده شاهی ارزش ندارد.
چه تفاوتی میکند که شما بلد باشی اما وارد عمل نشوی؛ آنجا میگوید که اندیشهها باید وارد عمل بشود. بعد وادی بعد میگوید باید حکم عقل را بپذیری، در وادی هفتم میگوید، رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه، دوم آنچه برداشت مینماید؛ میگوید اگر حقیقتی را میخواهی کشف کنی، دوتا مسئله است، یکی باید راه آن را پیدا کنیم، ببینیم راه درمان اعتیاد چه هست؟ بعد که راه را پیدا کردیم آنچه برداشت میکنیم. وادی هشتم میگوید: با حرکت راه نمایان میشود؛ این کارها همه را انجام دادیم حالا نمیخواهد همه جزئیات را بررسی بکنیم، شما حرکت کنید در حرکت خود راه نمایان میشود. میخواهید بروید چالوس، راه را میدانیم، مسیر را میدانیم، طول و عرض را میدانیم، ولی لازم نیست، هر پیچی، هر خمی، هر سربالایی، هر سرازیری را ما مطالعه کنیم، اینها درحرکت خودش را نشان میدهد.
نکته بسیار مهمی که در اینجا مطرح است؛ درست است که در مثلث درمان، جهانبینی هم مطرح است اما به اعتقاد شخص خود من، تا زمانی که جسم بالانس نشود، هیچکدام اینها نمیتواند مؤثر واقع بشود؛ یعنی ما اگر فرد را بیاوریم، جسم او متعادل نباشد، بالانس نباشد، مخدرهای طبیعی بدن او کار نکند، بخواهیم به او جهانبینی بیاموزیم، حتی اگر حضرت مسیح را هم بیاوریم پایین بگوییم به اینها آموزش بدهید، تا زمانی که فیزیولوژی او بالانس نباشد، اینها هیچ اثری ندارد. تا زمانی که فیزیولوژی بالانس نباشد، گروه خانواده کنگره 60 هیچ حرکتی نمیتواند انجام دهد؛ تا زمانی که فیزیولوژی بالانس نباشد هیچ ورزشی را ما نمیتوانیم انجام دهیم. من امروز خیلی خوشحال هستم که پنج رهایی از کلینیکها آوردهاند و یک گام بسیار بسیار زیبایی است، اینها دیگر تولیدات کنگره 60 نیستند، اینها در کلینیکها بهوسیله پزشکان یا راهنما از کنگره، خود سیستم دارند مراحل درمانی خودشان را طی میکنند که دارند هر هفته، هفتتا ده نفر میشوند که باید یک فکری برایشان بکنیم؛ که اینها، مسئله فیزیولوژی مطرح است تا زمانی که مخدرهای طبیعی بدن بالانس نباشد، کار نکند؛ ما هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم.
در کنگره 60 اگر موفقیتی است، موفقیت اول قبل از هر چیزی، اول درمان D.S.T است و دوم درمان با شربت تریاک است. من شخصاً معتقد هستم هیچچیز نمیتواند سیستم عصبی شخص معتاد را بالانس کند، جز شربت تریاک؛ به دلیل اینکه خود تریاک؛ پایه و ستون پزشکی است، قویترین ضد درد برای تمام عملهای جراحی مورفین است، از مورفین چیزی بهتر و تمیزتر داریم؟ شما کدئین را نگاه کنید، یکی از مشتقات تریاک است، در اینترنت خواندم بیشترین داروی مصرفی قرص کدئین، شربت کدئین (مشتقات کدئین) است، پاپاوارین از مشتقات تریاک است، برای عملیات جراحی، مهمترین فاکتور قرار میگیرد، پاپاوارین از تریاک است، در پروتوپین؛ بیستوپنج تا پنجاهتا مشتق دارد. نگاه کنید همه آنها قویترین مسائل هستند. تریاک یکچیزی عجیبوغریب نیست که بعضیاوقات بگوییم نه معتاد میشوند. من با دکتر ابراهیم دریانی صحبت میکردم، متخصص گوارش هستند، یک بحث خاصی بود، گفت: اینها اگر O.Tبخورند معتاد میشوند، گفتم اینها معتاد هستند، گفت چطوری معتاد هستند آقای مهندس، گفتم به خاطر اینکه هرکس روزی هشت عدد مزالازین (Mesalazine) میخورد معتاد نیست؟ هرروز باید این هشت عدد مزالازین را بخورد؛ اگر یک روز نخورد حالش خراب میشود، هرروز باید مصرف کند، معتاد نیست؟! هنوز هیچ داروی مسکن و داروی ضد درد و داروی روانگردان را بشر نتوانسته تولید کند که اعتیادآور نباشد، در کوتاهمدت اعتیاد ندارد، اما در درازمدت هر چیزی که بخواهد سیستم عصبی را تغییر بدهد آنجا ماندگار میشود، بنابراین تریاک یکچیز عجیبوغریبی نیست؛ بنابراین منظور من این است که ما توانستیم با شربت تریاک درمان بکنیم. خواستم این را تأکید کنم که تصور نشود کنگره 60 اگر موفقیتهایی دارد، موفقیتهایش بر مبنای ورزش کردنش است، گروه خانوادهاش است، انسجام خوبی دارد، مهندس خوب است، جهانبینی خوبی دارد، نه، اگر مصرفکنندگان متعادل نبودند اصلاً با اینها حرف نمیشد زد. یک مصرفکننده که خمار باشد، متعادل نباشد اصلاً با او حرف نمیشود زد، اصلاً ورزش نمیکند، اگر اینها متعادل نبودند ما در زمین ورزش روزی سی تا دعوا داشتیم. الآن چهارده سال میگذرد، ما چهاردهتا دعوا نداشتیم در پارک طالقانی، سالی یک دعوا نداشتیم، شاید در کل نگاه کنیم در عرض اینهمه سال که دو، سه هزار نفر جمع میشوند، شاید یکی دوتا، سه تا در سینه هم زدند یا عصبانی شدهاند، وگرنه در هر پارکی شما بروید هفتهای دو بار چاقوکشی و کتک زنی و دعوا هست. معتاد تا زمانی که نشئه باشد؛ متعادل باشد، خیلی مرتب و منظم است، ما هم سعی کردیم با شربت تریاک اینها را نشئه نگهداریم، بنابراین هم چیز آرام و بهخوبی برگزار میشود.
تأکیدی که من کردم این است که: روش D.S.T و شربت O.T مثل یک زمینی است که شما زمین را شخم میزنید، آماده کشت میشود، در آن بذر بکارید؛ اگر این زمین موزاییک باشد، آسفالت باشد، سنگلاخ باشد، ماسه باشد، شما هر بذری را در آن بریزید هیچچیزی در آن رشد نمیکند، پس مهمترین مسئله؛ مسئله فیزیولوژی و مسئله پزشکی قضیه است و من دوست دارم پزشکان عزیز خیلی خوب متوجه این قضیه بشوند.
موضوع مهم این است که ما بدون در نظر گرفتن فیزیولوژی و سیستم پزشکی، با هیچ سیستمی نمیتوانیم یک مصرفکننده مواد مخدر را درمان کنیم. هر سیستمی که بگوید من بدون استفاده از دارو، میآیم یک معتاد را خوب میکنم، من میگویم امکانپذیر نیست. میگوید: سی سال است که نکشیده؛ میگویم سی سال آدم نبوده، سی سال از زندگی برخوردار نبوده است. چندین مریضی با خودش حمل میکند. پس اینکه ما بخواهیم با جهانبینی خالی، با مسائل روحانی خالی یا با کلاس خالی، با گروهدرمانی خالی، یا با دعای خالی، با ورزش، اعتیاد را درمان کنیم، با هیچکدام از اینها قادر به چنین کاری نیستیم و هیچکدام از اینها اهمیت و ارزش فیزیولوژی و جسم را ندارند؛ یعنی پایه و ریشه ندارند. اگر این کار را انجام دهیم به نتایج میرسیم. خوب تا اینجا من صحبت کردم، شما راجع به دستور جلسه و سی دی مَحرَم صحبت کنید. از اینکه به حرفهای من گوش کردید متشکرم.
سلام دوستان دکتر شیوا هستم یک همسفر:
ممنون از وقت مشارکت. یکی از مباحث کنگره 60 وادی هشتم هست که میگوید: با حرکت راه نمایان میشود. تمام مباحث کنگره 60 بر اساس یک دانایی خاصی که آقای مهندس چیدمان آن را قرار دادهاند، بناشده که به نتیجه نهایی میرسد، همان وادی چهاردهم که وادی عشق و محبت است که بنیان جهان، بنیان انسانها و اجتماع بر اساس محبت و عشق بناشده است. بعد از هفت وادی شخص بعد از تفکر، هدفها و خواستههایی را برای خودش قرار میدهد که آن اهداف باید با حرکت آغاز شود، ما اگر بزرگترین هدفها را داشته باشیم و ساکن باشیم، ما نمیتوانیم به هدف برسیم. یکی از مسائلی که ما در کلینیکها با آن مواجه هستیم، اینکه همان جلسه اول که شخص مراجعه میکند، از ما میخواهد که مسیر درمان را تا آخر برایش توضیح بدهیم، من فکر میکنم همه با آن مواجه هستیم، درصورتیکه ما میبینیم در کنگره 60 اینطور است که با حرکت راه نمایان میشود، شما اول کار را شروع کن، بهتدریج در مسیر راه، خود حرکت کردن باعث میشود که راه را پیدا کنی، نیازی نیست که به تمام دشواریها، پیچیدگیهایی که در مسیر وجود دارد، فکر کنی. ممنون از وقت مشارکت.
سلام دوستان دکتر مجید هستم یک مسافر:
در رابطه با وادی هشتم، نیوتن آن اوایل که مشکلاتی در ریاضی داشت و میخواست آنها را حل بکند، آمد و یک چالهای کند، به قول استاد امین دژاکام که میخواستند درخت خودشان را بکارند و با آبیاری درخت به محصول برسند، اما قوانین نیوتن آنچنان تغییری در جهان هستی به وجود آورد که منشأ بسیاری از تحولات جهان و معادلات ریاضی شد. در مقایسه با این مسئله بعد از چند قرن مسئله اعتیاد، بحث حرکت در کنگره 60 و ترسیم روش D.S.T و کشف این مسئله، ما در مسئله درمان اعتیاد؛ شاهد یک اتفاق بسیار عظیم و فرخندهای خواهیم بود. زمانی که آقای مهندس برای درمان تریاک خودشان از مسئله D.S.T و شربت O.T خوب، آن زمان شربت O.Tنبود، خود داروی اوپیوم استفاده کردند، ما اصلاً فکر نمیکردیم از داروی O.T، برای درمان شیشه، درمان کراک، درمان هروئین، درمان الکل حتی بشود استفاده کرد؛ این میشود همان چالهای که نیوتن آن زمان کند و بعد شد یک باغ عظیمی از علم و من با ذهنیتی که الآن دارم، مطمئن هستم که در ادامه، اول از روش D.S.T و دوم استفاده مفید، عاقلانه، از شربت O.T میتوانیم، باز شاهد درمانهای خیلی از بیماریهای اعصاب و روان باشیم. حتی درمانهای داخلی، بیماریهای گوارشی باشیم. در مورد خود وادی هشتم، با حرکت راه نمایان میشود. ما همیشه فکر میکنیم که حرکت، حرکت به سمت مثبتها است، فردی که در کنگره هست، خود را در تاریکی میدیده سعی میکند با اعمال و رفتارهای خوب، از ضد ارزشها فاصله بگیرد و به سمت ارزشها بیاید و قبلاً که با اشتباهات خود، تیر را زده بود به سمت ضد ارزشها و به همین شکلی که در مسیر ارزشها چراغها کمکم روشن میشود، در سقوط به سمت ضد ارزشها کمکم با تکرار عمل ضد ارزشی خود، درگیر شده بود، در زمانی که فرد به کنگره 60 میآید، خودش را مسافر میبیند، مسافری از تاریکی به روشنایی، از جهل به دانایی،... راه را ادامه میدهد و در ادامه راه نمایان میشود. به فرد توصیه میشود در وادی هشتم که جبران کند اول از خودش، قبول کند که به خودش ظلم کرده، بعد کمکم باید از خانواده و جامعه جبران خسارت کند. ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
سلام دوستان مینا هستم یک همسفر:
در مورد این وادی، یاد کلینیک خودمان افتادم که راهنما گرفته بودیم، چون تعداد کم بود ما فقط لژیون تشکیل دادیم و جلسه عمومی نداشتیم، یک سال زمان برد تا کارگاه را تشکیل بدهیم، سفر دومی نداشتیم که به آنها خدمت بدهیم و در ادامه واقعاً راه خودش را نمایان کرد بر ما که مرزبان گذاشتیم، راهنمای تازه واردین گذاشتیم و خدمتها را بین سفر دومیها پخش کردیم، در مورد سی دی «مَحرَم» از استاد امین؛ وادی هفتم را ایشان تحلیل میکنند و میگویند همه ما انسانها قدرت اختیار داریم و پیشنیاز این اختیار توان دانش و علمآموزی است و میگویند که برای کشف حقیقت باید رمز و راز آن را کشف کنیم، این رمز و راز که باید کشف بشود، بستگی به افراد دارد که آن میزان خلوص را داشته باشند، اگر ناخالصی یا حس خراب باشد، مطمئناً رمز خود را نشان نمیدهد و در ادامه باید تزکیه و پالایش انجام بدهند تا قلب صاف شود و درنهایت عقل هم به قلب میپیوندت و تصمیمگیری میکند. متشکرم.
سلام دوستان علی هستم یک مسافر:
وادی هشتم اهمیتش در به تعادل رسیدن ضلع جهانبینی در مسئله درمان خیلی مهم است، به نظر من وادیها اینقدر مهم هستند که این تغییر شخصیت که در درمان اتفاق میافتد، بخش عمدهاش به خاطر این وادیها است و خیلی مسئله مهمی است و وادی هشتم هم مثل بقیه وادیها در این مسیر خیلی کمک میکند، آقای مهندس بارها به ما یاد دادند که هیچ راهی را ما نمیتوانیم ابتدابهساکن اول تا آخر آن را برانداز کنیم و تجزیهوتحلیل کنیم، بهموازات حرکت، درواقع راه خودش را نشان میدهد، پیشرفت کنگره 60، متد درمانی D.S.T که تا به اینجا رسیده مدیون وادی هشتم هست که با حرکت راه نمایان شد و کنگره 60 توانست به اینجا برسد، متشکرم.
سلام دوستان دکتر مهدیه هستم یک همسفر:
در مورد وادی هشتم، در کنگره 60 به دنبال درمان اعتیاد و اجرای روش D.S.T ما تنها چیزی که داریم، بعدازآن روش، اصلاح جسم افراد و رسیدن به تعادل هست، درواقع یعنی روان و جهانبینی افراد هم باید اصلاح شود، دورهای که فرد مواد مصرف میکند و اعتیاد دارد معمولاً در این دوران جهانبینی فرد یک جهانبینی افیونی است ولی بعدازاینکه به تعادل میرسد، جهانبینی فرد نیز کمکم با آموزش، تجربه و تفکر تغییر میکند و لازمه آن حرکت است و با حرکت کردن راه نمایان و مسیر مشخص میشود. ممنون.
سلام دوستان دکتر مسعود هستم یک مسافر:
وادی هشتم را من خیلی دوست دارم، خداوند خلقت را ایجاد کرد و همه را ساخت، انسان، فرشتگان، شیطان و بالاخره شیطان سرکشی کرد و بعد مهلت خواست که فریب بدهد و توانست، آدم را فریب داد، حوا را فریب داد و بالاخره آدم هبوط کرد و آمد به زمین با قدرت اختیار، خوب همه ما همان انسان هستیم، آمدهایم، از روز الست، یک پیمانی با خداوند بستیم که: الست بربکم، قالو بلی؛ اما وقتی میآییم زمین با این قدرت اختیار، گاهی هوا برمان میدارد، خوب بعضیهایمان مثل من در جوانی راه غلط و کج را میروند، اشتباه میکنم، به خانواده و دیگران و بعد میرسم به جاییکه همان اختیار به من اجازه میدهد که مسیر خود را درست کنم، این تغییر مسیر سخت بهدستآمده، درعینحال اگر درست اجرا شود، یکروند بسیار قشنگی است که خودبهخود انجام میشود، مثلاً به حرف راهنما گوش دادن، سر ساعت مصرف دارو کردن، به دیگران محبت کردن و خیلی چیزهای دیگر که به ما کمک میکند به رهایی برسیم و به رهایی رسیدن تازه اول راه است، باید برگردیم و مشکلاتی را که درست کردیم، جبران کنیم. برای چه کسانی مشکل به وجود آوردهایم، اول برای خودمان، همه میدانید من بیست سال قهرمان آسیا بودم، تیم ملی، بعد بلایی سر خودم آوردم که روی دو پا نمیتوانستم درستوحسابی راه بروم، جسم را تخریب کردم، روان را تخریب کردم، من برای اینکه برگردم باید خیلی کارها انجام بدهم، باید دستور راهنما را، زندگی را، تغذیه را، ورزش درست را باید انجام بدهم که جسم خود را برگردانم، با رفتارم، کاری کنم که شخصیت خود را قابلاحترام کنم و بعد جبران خسارت از اطرافیان، خانواده، مادر، پدر، ما باید بدیها را با تغییر تدریجی، محبت کنیم با رفتار درست و جبران خسارت از جامعه، عمل سالم داشته باشم و تبدیل به یک نقطه امید برای دیگران شویم. تشکر.
سلام دوستان پروانه هستم یک همسفر:
در زندگی تا زمانی که ما حرکت نکنیم راه نمایان نمیشود، ولی گاهی اوقات راههایی که انتخاب میکنیم راههای نادرستی است و ما را به بیراهه میبرد و درنهایت با شکست مواجه میشویم، در درمان اعتیاد نیز همینطور است، هدف مشخص است، هدف درمان اعتیاد است ولی چون راههایی که انتخاب میکنیم برای درمان اعتیاد نادرست است، بنابراین ذرهذره توان خود را از دست میدهیم و با شکست مواجه میشویم؛ بنابراین برای حرکت؛ سه مقوله بسیار مهم است و باید مشخص بشود: هدف، راه و آنچه برداشت میکنیم. ممنون.
سلام دوستان دکتر جلیل هستم یک همسفر:
برای هر حرکتی، دانش، تجربه و تفکر را باید باهم داشته باشیم تا به هدف برسیم. بعضیها حاضر نمیشوند که از دانش و علم صحیح استفاده کنند و بر جهل خودشان پافشاری میکنند و در آن میمانند. ما در کلینیک خودمان داشتیم، قبل از اینکه ما با کنگره 60 کار کنیم، گروه N.A آمدند در کلینیک ما و گفتند ما دارو نمیدهیم، گفتم باشد، دو، سه سال ما با اینها کار کردیم، میآمدند مینشستند، میگفتند بیایید صحبت کنیم و مریضها نمیآمدند و میرفتند و ما عذر اینها را خواستیم و آنها بر این تجربه ناقص خودشان اصرار داشتند که ما باید این را ادامه بدهیم، اما از وقتیکه با کنگره 60 کار میکنیم، شلوغترین روز کلینیک یکشنبهها است و همه میآیند و در جلسات و لژیونها شرکت میکنند و نتیجه میگیرند که تجربه توأم شد با دانش و تفکر. ممنون.
سلام دوستان لیلی هستم یک همسفر:
ممنون از وقت مشارکت، میخواهم از تجربه خودم صحبت کنم در این زمینه، وقتی من وارد کلینیک شدم و شروع کردم به کار، ابتدا پزشک کلینیک به من گفتند، بیماران متادون را شما نمیتوانید به سمت O.T هدایت کنید و من این اجازه را نداشتم، همه میدانید فضایی که حاکم هست در کلینیک، بیماران خیلی تمایل ندارند که به مشاور مراجعه کنند و بخواهند رواندرمانی انجام شود و من مینشستم میدیدم که کسی به من مراجعه نمیکند، من هم که نمیتوانم کاری انجام دهم، کلینیک ما هم O.T نداشت، من فقط با متادون و بوپره مواجه بودم، که درنهایت یکی از بیماران به من مراجعه کرد، گفت من دوست دارم تیپر کنم، دکتر به من گفته دو سال باید ادامه بدهی، دوز بالای متادون بودند، خوب در ابتدا پذیرفتم که D.S.T را روی ایشان کار کنم، اما اصلاً مطمئن نبودم که بشود این کار را کرد، همیشه در ذهن من این بود که بهترین دارویی که میشود روی آن کار کرد، شربت تریاک است، فکر نمیکردم که حال ایشان خوب شود، شروع کردم به کار کردن و بعد از چند ماه واقعاً تغییرات اساسی را روی ایشان دیدم که آن ذهنیت من تغییر کرد، آن حرکتی که من انجام دادم و در مسیر قرار گرفتم، یک سری چیزها در طول مسیر برمن نمایان شد، مهمترین مسئله، اولویت با روش درمان هست و بعد داروی مناسب، همیشه فکر میکردم، اول باید دارو غنی باشد که روشی را روی آن اجرا کرد تا بیمار جواب بگیرد، من این کار را کردم و بیمار من در سن چهلودوسالگی یائسه شده بود، الآن چهلوهشت سالشان هست و عادت ماهیانه ایشان برگشته و خیلی خوشحال بودند، خیلی به آرامش رسیدن، خواب ایشان تنظیم شده و خیلی خیلی تغییرات روی ایشان اتفاق افتاده، قطعاً اگر میتوانست داروی ایشان شربت تریاک باشد، حتماً خیلی بهتر میشد و تغییرات اساسیتری در ایشان اتفاق میافتاد، اما با امکاناتی که من داشتم، این حرکت را انجام دادم و این مسیر بر من مشخص شد.
مسئله دیگر اینکه فضایی در کلینیکها هست که روانشناسان خیلی نمیتوانند در حیطه خودشان کار کنند؛ رواندرمانی و مشاوره بدهند، بیشتر بحث دارو هست در کلینیک، شاید یک روانشناسی که بخواهد کار کند، بگوید من چرا نمیتوانم، بیمار یکبار، دو بار میآید و دیگر نمیآید، همان بحث جسم هست، وقتی جسم بیمار تخریبشده است، کار نمیکند، بحث روانشناسی خیلی نمیتواند روی او جواب بدهد، وقتی شخص مراجعه میکند، با دوز بالای متادون، حدود، 60 سیسی، 50 سیسی، 20 سیسی در روز متادون مصرف میکند، نامحدود و به او گفته میشود دو سال، پنج سال تا آخر عمر؛ حالا من بخواهم روشهای رواندرمانی را روی آن کار کنم یا بخواهم روشهای حل مسئله، آموزش بدهم، یا بخواهم سی بی تی کار کنم، یا هر چیز دیگری، آن فرد نمیفهمد، انگیزهای ندارد و اصلاً مشاعیرش کار نمیکند که من بخواهم کار روی او انجام بدهم. پس اولویت این است که یک متد درست روی او کار بشود و ازنظر جسمی به یک حد تعادل نصبی برسد که در مرحله بعد وارد مسئله رواندرمانی و مشاوره شود. ممنون از وقت مشارکت.
سلام دوستان دکتر جهانفر هستم یک همسفر:
بحث وادی هشتم که با حرکت راه نمایان میشود، یک قانون هست در فیزیک؛ قانون اینرسی که شما یک مهره را میغلتانید بعد از یک مدت ایست میکند، یعنی قانون طبیعت میرود به سمت سکون، بیماران معتاد هم این مسئله را دارند، آقای مهندس هم در کتاب خودشان نوشتهاند که معتادان کاملاً در سرمای 60 درجه زیر صفر هستند، یخ میزنند، یک سکون وحشتناکی حاکم است، تفکر وجود ندارد، بیتعادلی مطلق است و ما اگر بخواهیم بیمار را حرکت بدهیم کار بسیار دشواری است. بارها والدین بیماران یا همسران ایشان میآیند میگویند، ما هر کاری میکنیم اینها نمیآیند برای خوب شدن، در بیماران روانی هم همینطور است، آن بینشی که باید در مورد بیماری وجود داشته باشد ندارد و درنتیجه اینرسی حاکم است، درنتیجه درمان کار بسیار مشکلی است. خوشبختانه در کنگره 60 سه چیز باعث میشود بیماران در کنگره 60 حرکت کند، یکی امید است و دیگری تشویق است که اجازه میدهد فرد به آن تغییر دست پیدا کند. ممنون.
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم مسافر:
خیلی ممنون از مشارکتها، امروز چند رهایی داریم، باید به رهاییها هم برسیم ولی اگر بخواهم یک کلام اضافه کنم به بحث امروز؛ اگر مواد شبه افیونی بدن خوب کار نکند، آدم عشق را هم متوجه نمیشود، محبت هم نمیفهمد چی هست، دوست داشتن را هم نمیفهمد، یعنی همهچیز ما بستگی به بالانس مخدرهای طبیعی بدن دارد، یعنی اگر بدنی انکفالینش خوب کار کند، دینورفینش خوب کار کند، دوپامینش خوب کار کند، سروتونین او خوب کار کند، اینها خوب کار کنند، فقیر باشد، گرسنه باشد، بدهکار باشد، حالش خوب است، حالا اگر دوپامین او خوب کار نکند، سروتونین او خوب کار نکند، رئیس کل باشد، مدیرکل باشد، وزیر باشد، وکیل باشد، همه امکانات باشد، باور کنید اصلاً حال خوبی ندارد، افراد هم میروند معتاد میشوند، برای چی میروند معتاد میشوند؟ به خاطر آن مخدرهای طبیعی بدنی که دارند خوب است، میخواهند با هروئین، گراس با ... زیاد کنند، برای همان میگویند، حال ما خوب است، نشئگی یعنی چه؟ نشئگی یعنی بالا بودن مواد مخدر بدن، مواد مخدر درون دارد، یک مقدار هم از بیرون میگیرد، دوتایی دوبل میشود، نشئه میشود؛ بنابراین خیلی مسئله مهمی است که اگر مخدرهای طبیعی بدن، خوب کار نکند، نهتنها فرد گرفتار بیماریهای روانی میشوند، آن بهجای خود، دوست داشتن و محبت و هیچچیز را نمیفهمند.
خوب برویم سراغ رهاییها:
کلینیک یزدان پاک پونک: نام پزشک: خانم دکتر شیوا، نام روانشناس: خانم سمیه، نام راهنما: آقای حامد، نام مسافر: آقای مصطفی، نام همسفر: خانم آزیتا
سلام دوستان دکتر شیوا هستم یک همسفر: خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم، به آقای مصطفی این روز عزیز را تبریک میگویم.
سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر: من هم بهنوبه خودم خوشحال هستم که اینجا حضور دارم، به ایشان و همسفر ایشان تبریک میگویم.
سلام دوستان حامد هستم یک مسافر: خدا را شکر میکنم که بار دیگر این جایگاه را تجربه میکنم، از آقای مهندس سپاسگزار هستم. در کلینیک هم بچهها در کلینیک تغییر میکنند. آقا مصطفی یک سری بیماری داشتند که در طی سفر خوب شدند. ممنون.
سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر:
با سی سال تخریب وارد کنگره شدم، آنتی ایکس مصرفی: تریاک، به روش D.S.T با شربت O.T درمان شدم، یازده ماه سفر کردم، مشکلات ریوی داشتم و گرفتگی عروق قلب داشتم و الآن که به درمان رسیدم خیلی خوشحال هستم که از هیچ قرصی استفاده نمیکنم.
سلام دوستان آزیتا هستم یک همسفر: خیلی خوشحال هستم، به همسرم افتخار میکنم، احساس میکنم زندگیام تازه شروع شده و از آقای حامد خیلی تشکر میکنم.
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
کلینیک بهشتآئین اصفهان: نام پزشک: آقای دکتر عرب زاده، نام راهنمای همسفر: خانم معصومه، نام راهنمای مسافر: آقای منصور، نام مسافر: آقای علی، نام همسفر: خانم وجیهه و مسافر دیگر: آقای علی.
سلام دوستان منصور هستم کمک راهنمای یک مسافر: خیلی خوشحال هستم، ما در سال 97، 19 رهایی داشتیم انشاءالله خیلی بیشتر شوند، در طول این سفر ما از رهنمودهای جناب حکیمی بسیار استفاده کردیم. ممنون از آقای مهندس.
سلام دوستان علی هستم یک مسافر: مدت تخریب: 25 سال آنتی ایکس مصرفی: شیره و تریاک به روش D.S.T با شربت O.T به کمک راهنمای آقای منصور.
سلام دوستان علی هستم یک مسافر: مدت تخریب: 18 سال آنتی ایکس مصرفی: تریاک و متادون به روش D.S.T با شربت O.T به کمک راهنمای آقای منصور.
سلام دوستان معصومه هستم کمک راهنمای یک همسفر: ورود آقای علی و خانم وجیهه را به سفر دوم خیلی تبریک عرض میکنم.
سلام دوستان وجیهه هستم یک همسفر: خیلی خوشحال هستم که رهایی همسرم را میبینم. از همه شما تشکر میکنم.
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
کلینیک دانشگاه آزاد اسلامشهر
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر: من خیلی خوشحال هستم، از همه تشکر میکنم. مکان و مجوز کلینیک ما را در دانشگاه سرکار خانم دکتر سهرابی فراهم کردند، هم داریم کار تحقیقاتی انجام میدهیم هم کاردرمانی. تشکر میکنم.
سلام دوستان دکترسهرابی هستم: دانشگاه آزاد واحد اسلامشهر 20 هزار دانشجو دارد که از این بیست هزار دانشجو، حدود هفتصد نفر کارمند ما هستند، در این سالهای اخیر توانستیم با آقای دکتر مرکز تحقیقاتی را تأسیس کنیم، امیدوارم که بتوانیم خدمات بهتری را ارائه کنیم.
سلام دوستان مسعود هستم کمک راهنمای یک مسافر:
از آقای مهندس سپاسگزارم؛ و تشکر میکنم از مسئولین دانشگاه، من یک کار پژوهشی را پارسال شروع کردم، روی وضعیت جسمانی افراد، روی وضعیت اضطراب و اختلال خواب ایشان و روی وضعیت افسردگی و کارکرد اجتماعی که پرسشنامهای دارد تحت عنوان سلامت عمومی، افراد که وارد میشدند، بعدازاینکه کارهای ایشان انجام میشد، این پرسشنامه را پر میکردند، علائم فوقالعاده شدید، در وضع وخیم، اختلال قرار داشتند، افراد چه ازنظر جسمانی، وضعیت اضطراب و اختلال خواب و کارکرد اجتماعی بعد از شش ماه که روش D.S.T را کار میکردیم روی ایشان و جهانبینی را پرسشنامه را که میدادیم پر میکردند و به صفر نزدیک میشد، انشاءالله بتوانیم با کمک اساتید و آقای مهندس بتوانیم این را مقاله کنیم. این رهایی را به این دو عزیز تبریک عرض میکنم. ممنون.
سلام دوستان فرمهر هستم یک همسفر: این روز را به آقا عبدالله و آقا مهدی تبریک عرض میکنم. همسفرانشان هم همیشه کنارشان بودند.
سلام دوستان عبدالله هستم یک مسافر: مدت تخریب: 5 سال آنتی ایکس مصرفی: قرص متادون به روش D.S.T با شربت O.Tمدت سفر: یازده ماه به کمک راهنمای عزیز: آقای مسعود، من خیلی افسرده و ناامید شده بودم اما با ورود به کنگره خیلی خوب شدم. ممنون.
سلام دوستان لیلا هستم همسفر:
خیلی خوشحال هستم که ایشان توانست سفر کند و خوب شود. خدا را شکر میکنم که با کنگره آشنا شدیم، خوب بودن را به من آموخت که خودم باشم، زندگیام را به آقای مهندس مدیون هستم و همینطور آقای حاج رسولی عزیز که همیشه مثل پدر کمک کردند؛ و تشکر از خانم فرمهر عزیز.
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر: مدت تخریب: 20 سال آنتی ایکس مصرفی: شیشه به روش D.S.T با شربت O.T به کمک راهنمای آقای مسعود خیری. من از خدای خودم شاکر و سپاسگزار هستم، من در گروه دیگر هفت سال پاک بودم و در این هفت سال ای که پاک بودم هیچوقت حال خوشی نداشتم، بعد دوباره مصرف کردم و با ورود به کنگره به حال خوش رسیدم، از آقای مسعود خیلی متشکرم.
سلام دوستان معصومه هستم یک همسفر: از آقای مهندس تشکر میکنم، از همه ممنون هستم و خدا را شکر میکنم که همسرم خوب شده است.
سلام دوستان نازنین هستم یک همسفر: خیلی حس خوبی است خیلی خوشحال هستم.امیدوارم این رهایی پایدار بماند؛ ممنون.
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
نگارش: مسافر علی شاملو
وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
2487