جلسه هفتمین جلسه از دور بیست و چهارم از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی استاد معین به استادی دیده بان محترم آقای سلامی، نگهبانی مسافر هاشم و دبیری مسافر ابراهیم با دستور جلسه (وادی هشتم و تأثیر آن روی من و جشن رهایی پنجمین سال و آزادمردی استاد امین) در روز پنجشنبه مورخ 98/01/29رأس ساعت 17:00 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان دیده بان محترم آقای سلامی:
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما عزیزان هستم و امیدوارم که حال تکتک شما عزیزان خوب باشد. همچنین از مهندس دژاکام سپاس گذار هستم که امروز اجازه دادن در این جایگاه بنشینم. برای استادی جلسه صرفاً نیازی نیست که شخص استاد راهنما باشد و هرکسی میتواند در این جایگاه قرار گیرد، برای آقای مهندس دژاکام کاری پیش آمد که با تمام سعیای که کردیم نتوانستند به جلسه برسند. صحبت کردن راجع به استاد امین و خانواده آقای دژاکام سخت است، دقیقاً مثل این میماند که بخواهیم در نور از خود نور صحبت کنیم که امری بسیار دشوار است. کل اعضای کنگره 60 بهخوبی استاد امین را میشناسند و از نوشتارها و سیدیهای ایشان استفاده میکنند. امروز میخواهم از زمانی خیلی قبلتر که شاید هیچکدام از شما در کنگره 60 نبودید صحبت کنم؛ در سال 79 حدود بیست الی سی نفر در کنگره حضور داشتند و زمانی که من وارد کنگره 60 شدم استاد امینحضور داشتند. چند روز پیش فردی از من پرسید: که آیا از شما پیشکسوتتر در کنگره 60 حضور دارد و من پاسخ دادم: بلی، آقای امین و خانواده آقای دژاکام، ما در کنگرهََ 60 از این افراد پیشکسوتتر دیگر نداریم.
در زمان مصرف آقای مهندس خانواده ایشان همراهشان بودند و سختیهایی را تحمل نمودند و روزی که آقای مهندس از بند اعتیاد رها شدند تازه یک حرکت جدید شروع شد که با دشواریهایی بیش از زمان مصرف همراه بود. در زمان اعتیاد فقط مشکل اعتیاد آقای مهندس بود ولی بعدها من و شما و تکتک اعضای کنگره اضافه شدند و تمامی این مسئولیتها به دوش آقای مهندس و خانواده ایشان بود. الآن شرایط آقای مهندس خیلی خوب شده که حدود ساعت سه الی چهار به خانه میروند، چون در سال 79 ایشان صبح زود به کنگره 60 میآمدند و شب ساعت نه یا دیرتر به خانه بازمیگشتند. خانواده آقای مهندس در این راه ایثار و گذشت کردند چون عاشق این راه بودند. عاشق یعنی گذشتن از خود و کسی که عاشق نباشد نمیتواند از خود بگذرد. من نوزده سال خود شاهد این بودهام که آقای امین، خانم شانی، خانم کماندار و خانم آنی بزرگ که همراه با آقای مهندس با کلی دشواری حرکت کردند. آقای مهندس در اوایل کنگره 60 کل دارایی خود را فروختند تا بتوانند این راه را شروع کنند زیرا در آن زمان پایههای مالی قویای در این زمینه نداشتند زمینی داشتند که برای چاپ کتاب فروختند. سختیهای این قضیه را ما تحمل نکردیم بلکه خانواده آقای دژاکام و آقای امین عزیز تحمل نمودند. آقای امین کسی بود که پا بهپای آقای مهندس حرکت کردند و سختیهایی را متحمل شدند تا الآن که هستند و همچنان همه ما از علم ایشان استفاده میکنیم. اگر بخواهم خیلی کوتاه در رابطه با دستور جلسه صحبت کنم، وادیها همانند زنجیری به هم متصل هستند. ما تا وادی هفتم یاد میگیریم تفکر کنیم، ولی زمانی که به وادی هشتم میرسیم، دیگر زمان حرکت فرا میرسد، زیرا با حرکت راه نمایان میشود. اینجاست که تازه بهصورت عملی کارمان شروع میشود. زمانی که راهی درست باشد یعنی مبدأ و مقصد داشته باشد و پیشرو آن الله باشد قطعاً موفق است. در همین راستا سیستم درمانی کنگره 60 حرکت خود را شروع کرد و میبینیم که از تمامی ان جی او های در سطح کشور قویتر، فعالتر و نتیجهبخشتر بوده است. همانطور که میدانید در بحث درمان اعتیاد با سه پارامتر؛ جسم، روان و جهانبینی در ارتباط هستیم که آقای امین در بخش جهانبینی نقش بسیار مهمی ایفا نمودهاند و نگاهشان در حوزه درمان اعتیاد و خارج از اعتیاد، حتی در زندگی شخصی بسیار زیبا هست. ایشان ازلحاظ سنی از خیلی از افراد کنگره 60 کوچکتر میباشند، ولی ازلحاظ علمی خیلی بالا میباشند و من بهشخصه همیشه از سیدیها و صحبتهای ایشان استفاده میکنم، ایشان نکات بسیار کلیدی را عنوان میکنند که میتواند نقشه راه ما باشد. امروز داشتم مطلبی از آقای مهندس میخواندم که اگر بتوانیم کلید اصلی را درون قفل بیاندازیم بدون شک آن قفل را باز میکند. آقای امین بسیار قشنگ کلید را در قفلی انداخت که بسیاری از مشکلات افراد جامعه حل شد. همه ترک میکردند و من هم سابقه ترک داشتم و گاهی تا چند سال هم ازنظر جسمی دوام میآوردند. بحث جهانبینی که آقای امین از سالهای پیش روی آن کار میکردند، افکار و اندیشه انسان را نسبت به اعتیاد تغییر میداد و این مهم حاصل سالها تلاش بیوقفه ایشان هست. صحبت خود را کوتاه میکنم و بخشی از نوشتاری را که آماده کرده بودم را نمیگویم تا افرادی که از شهرستان آمدهاند و افراد دیگر هم بتوانند مشارکت کنند.
اعلام سفر استاد امین:
تخریب 4 سال. آنتی ایکس تریاک خوردنی و کشیدنی. طول درمان 20 ماه. رشته ورزشی تیر و کمان و شنا. به راهنمایی مهندس دژاکام. امروز هم 5 سال و 14 روز آزاد و رها هستم.
آرزوی استاد امین:
آرزو میکنم در این کنگرهای که هستیم شرایطی فراهم بشود که سالهای دراز از وجود آقای مهندس برخوردار باشیم، این بستر باشد که از درونش درمان بیماریهای ناشناخته زایش و تولید پیدا کند و گرههای انسانها باز شود. خداوند در این مسیر ما را مورد لطف خود قرار دهد و این پیوند محبت باشد تا این اتفاقات ادامه داشته باشد.
خلاصه سخنان استاد امین:
از همه شما عزیزان که از جاهای مختلف تشریف آوردهاید ممنون و سپاس گذارم. از خداوند شاکرم که شرایطی را فراهم نمود تا در این مسیر قرار بگیرم. هیچوقت فکر نمیکردم که در این شرایط و جایگاه قرار بگیرم و این اتفاقات برای من بیفتد. حتی دنبال آموزش جهانبینی نبودم. البته از کودکی آرزوی معلم بودن را داشتم. حتی روی تختهسیاه برای یکی از دوستانم این خواسته را مکتوب کردم. خداوند این لطف بیکران را در حق من داشت تا در بستر خوبی که فراهم شد رشد کنم. اگر بهترین بذر و دانه هم باشد ولی روی سنگ بیفتد و آفتاب به آن بتابد نابود میشود. اگر بخشی از این آموزشها از طرف من مطرح شد به دلیل همین بستر فراهم بود و به اذن خداوند بود که اتفاق افتاد. البته من هم دنبال راهی بودم تا به مجهولاتم پی ببرم و یکسری مسائل و مشکلات که داشتم را حل کنم و سعی داشتم بفهمم که به چه علت منزوی هستم و میخواستم خودم را از آن شرایط خارج کنم. درمان آقای مهندس نقطه عطف و نقطه کلیدی بود. نقطه احیای خانواده بود. من همانجا احیا شدن و زنده شدن را تجربه کردم و تمام خانواده این احیا شدن را تجربه کردیم. قدرت محبت را، تأثیر خارج شدن یکی از اعضای خانواده از تاریکیها و قدرت این تأثیر را من آنجا متوجه شدم. این خواست خداوند بود که این حس بعدها در دیگر خانوادهها هم تکرار شود و گویی این فرایند زایش دوباره و دوباره خودش را تکرار میکند و این معجزهای است که تکرار میشود. امیدوارم این مسیر ادامه داشته باشد و ما همه باشیم. مطالب کنگره این خاصیت را دارد که کاربردی هستند و به انسانها کمک میکند؛ و بهتبع آن مسائل علمی هم در آن دیده میشود. مطالبی که آقای مهندس کشف کردند قطعاً ادامهدار خواهد بود. زمانی که سفرم را شروع کردم به بچهها میگفتم اینیک راز است و درنهایت همه میدانستند که من در حال سفر هستم! سپاس گذارم از همه عزیزان که تشریف آوردند و از خانوادهام ممنونم که درکنارم هستند.
سخنان خانم آنی:
برای من بسیار سخت بود که امین این امتحان را بکند. من هر التماس کردم به آقای مهندس که این کار را نکن ولی پس از مدتی پذیرفتم که این اتفاق بیفتد؛ مهندس گفتند که اگر این آزمایش به نتیجه برسد به بسیاری از افراد گرفتار دربند اعتیاد کمک خواهد شد. خداوند به ما کمک کرد که امین بتواند از این آزمایش خارج بشود.
تهیه و تنظیم: مسافران فرهاد و سعید
عکاس: مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
7109