جلسه هفتم از دوره بیستم و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران کنگره 60، نمایندگی صالحی به استادی همسفر مریمو به نگهبانی همسفر الهام و به دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «وادی هشتم: با حرکت راه نمایان میشود» در روز دوشنبه 26 فروردین ماه 1398 در ساعت 17 بعدازظهر آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
وادی هشتم (با حرکت راه نمایان میشود) درست مانند یک قانون ریاضی است که به ما میگوید حرکت کن سپس این راه خود را به تو نشان میدهد. درست است که برای انجام کارهایمان لازم است حرکت کنیم اما قبل از این حرکت باید تفکر کنیم. برای حرکت در مسیر لازم است تمامی وسایل و اطلاعات مورد نیاز را به همراه داشته باشیم و به نوعی همه چیز همراه با حساب و کتاب باشد. البته منظور اطلاعات کافی است نه همهی اطلاعات جزئی؛ مانند جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ که بعد از ورودمان به این مجموعه، کلیه قوانین و چهارچوب اصلی را برایمان میگویند و این درست در حکم تابلوهای راهنما در مسیر حرکت ما هستند؛ بنابراین ما میتوانیم با فرمانبرداری از راهنمایمان و همین قوانین، به مقصد (که در اینجا رهایی است) برسیم. مورد دیگر شجاعت است که در هنگام حرکت در مسیر به آن نیازمندیم لازم است با تفکر و بدون ترس کارمان را اجرایی کنیم تا به هدف برسیم.
در این وادی نکاتی برای حرکت مطرح شدهاند که آنها را مرور میکنیم؛ در ابتدا لازم است مقصد ما مشخص باشد، به عبارتی خواسته یا هدف ما روشن باشد، مثل مسافران که وقتی وارد کنگره میشوند اگر هدفشان رهایی و درمان باشد به آن میرسند. نکته دیگر این است که بعد از مشخص شدن خواسته یا هدفمان باید برای دستیابی به آن تلاش کنیم و بجنگیم تا به آن دست یابیم، مانند فرد تشنهای که در بیابان است و بدون تلاش و حرکت هرگز نمیتواند به آب برسد.
مورد مهم دیگری که همیشه جناب مهندس به آن تاکید دارند، زمان است، باید در نظر داشته باشیم که رسیدن به خواستههایمان زمان خاص خود را میطلبد و اگر در انجام آنها شتاب کنیم ممکن است سر از جای دیگری دربیاوریم. سومین نکتهای که در وادی هشتم به آن اشاره شده، این است که در مسیر حرکت ممکن است به راههای فرعی مختلفی برخورد کنیم؛ بنابراین باید مراقب باشیم؛ چراکه صراط مستقیم برخلاف نامش، ممکن است پر پیچ و خم و دشوار باشد اما در نهایت ما را به مقصد حقیقی میرساند.
در این مسیر همواره دو راه ارزش ها و ضد ارزش ها مقابل ما قرار میگیرند؛ این بستگی به خردمند بودن و یا کم خردی ما دارد که کدام یک را برگزینیم. در این وادی میآموزیم که برای رسیدن به سر منزل مقصود لازم است حساب خود را ابتدا با خودمان و سپس با خانوادهمان و در آخر با جامعه خود تسویه کنیم. برای مثال مسافر من که از زمان پنجم ابتداییاش مصرفکننده شده و در تمام این مدت کمترین توجهی نسبت به سلامتی، بهداشت و هیچ چیز خود نداشته، حال لازم است پس از رهایی نسبت به جسم، روان و جهانبینیاش این خسات را جبران نماید تا به تعادل لازم بازگردد.
در مرحله بعد لازم است فردِ رها شده خساراتی را که به هر نحو به خانوادهاش وارد ساخته جبران نماید، برای مثال من در زمان تخریب همسرم دو فرزندمان را بزرگ کردم بدون اینکه مسافرم متوجه سختیهایی باشد که متحمل میشدم، اما با آمدن سومین فرزندمان پس از رهایی این پروسه بسیار متفاوت شد و همینطور پس از رهایی قدردانی و احترام وی نسبت به پدر و مادر خود بسیار بیشتر از گذشته شد که این موضوع باعث افتخار من است. اما مورد سوم جبران خسارت از جامعه است، شاید من نیز در گذشته مانند مسافرم به جامعهام آسیب رساندم؛ مانند آشغال ریختن در طبیعت و غیره. همچنین در مورد ادامه تحصیل و بسیاری از فرصتهایی که این افراد در اختیار داشتند و میتوانستند برای جامعهی خود مفید واقع شوند اما نشدند، حال لازم است همه این موارد به نوعی جبران شوند. در آخر امیدوارم که همه ما به خواستههای قلبیمان برسیم، همچنین همه سفر اولیها به رهایی و عزیزانی که خواستهی رسیدن به جایگاه کمک راهنمایی را دارند به آن دست یابند، آمین.
گر مرد رهی میان خون باید رفت .... از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای در راه نه و هیچ مپرس .... خود راه بگویدت که چون باید رفت
«عطار»
در ادامه از همسفر عذری برای یک سال خدمت ایشان در بخش (مسئول انتشارات نمایندگی همسفران صالحی) تقدیر به عمل آمد.
تایپ، نگارش و عکاس: همسفر الهه؛ لژیون دوم
نمایندگی همسفران صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
769