دوازدهمین جلسه، از دوره چهاردهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره 60 نمایندگی حر با استادی کمک راهنمای محترم همسفر زهرا، نگهبانی همسفر لیلا و دبیری همسفر مهرانگیز؛ با دستور جلسه (وادی هشتم و تأثیر آن روی من و مراسم تقدیر و تجلیل از کمک راهنمای محترم همسفر نگار) روز دوشنبه مورخ 98/01/26 رأس ساعت 15:30 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
از اینکه در بین شما هستم خیلی خوشحالم و از این بابت خدا را شکر میکنم. در مورد دستور جلسه، وادی هشتم، با حرکت راه نمایان میشود. اگر اجازه بدهید من این وادی را به دو قسمت تقسیم میکنم، یک قسمت را برای افراد تازهوارد یا سفراولیها میگذارم. این عزیزان میگویند که چه حرکتی باید داشته باشیم.
قطعاً ما در زندگی مشکلاتی داشتهایم. اولین سؤالی که پیش میآید این است که چرا من؟! چهکاری کردهام که چنین مشکلی برایم پیش آمده است و مدتها سرگرم این هستیم که چرا خداوند مرا برای این مشکل انتخاب کرده است. هیچوقت نگوییم چرا من، معنی آن این است که اگر این مشکل برای خواهرم، دوستم و یا دیگری اتفاق میافتاد مسئلهای نبود. دنبال این چراها نباشیم. قطعاً خداوند به توانایی انسانها نگاه میکند بعد مشکلاتی را بر سر راهشان قرار میدهد. بعدازاین چراها به خلسه ناامیدی وارد میشویم و تا مدتها با حس ناامیدی دست و پنجه نرم میکنیم، در خیلی مواقع هم ناامیدی برنده میشود، چون که ابزار لازم را برای اینکه آن را از زندگیمان بیرون بگذاریم را نداریم. در آن لحظه فقط به دنبال مقصر میگردیم، بعد به دنبال فرد دیگری میگردیم که بیاید و مشکل مارا حل کند. این وادی به من میگوید که اگر بنشینم و کاری نکنم هیچ اتفاقی نمیافتد، ولی به محض اینکه شروع به حرکت کنم دستهای خدا خیلی سریعتر از آستین بیرون میآیند و شروع به کمک کردن میکنند.
انسان همیشه بر سر دوراهی قرار دارد که چه مسیری را انتخاب کند. اینجاست که بر سر دو راهی قرار میگیرد که چه کاری کند با مسافرش بماند یا اینکه همه چیز را رها کند و برود. اول وادی، پیام اینگونه میگوید: « با حرکت راه نمایان میشود. امواج چون گردباد بر زمین فرود میآیند و آنچه برداشتنی باشد با خود به امانت میبرند و این جز فرمان حاصل نمیگردد. پس با شما که پیمان میبندید، در اندیشه آن باشید که از زمین برخاسته و به آن مکانی که فرمان است رهسپار شوید. در سکون هیچ چیز به وجود نمیآید و زایشی نیست، همه چیز در حرکت شکل میگیرد و سپس ساختارها پدیدار و موجودات خلق و سفر در حلقه آفرینش، آغاز و ادامهدار میگردد. در این سیر برای انسان، تفکرات معمار ساختارها و زبان سخن گوی و تعیینکننده مسیر حرکت او میباشد. » کل وادی در همین پیام است. اگر تصمیم به حرکت گرفتم، اول باید تفکر کنم. تکلیف خودم را مشخص کنم که برای چه به کنگره میآیم. اگر ماندهایم که منت بگذاریم، اشتباه است. من اگر به پای مسافرم نشستهام، برای خودم بوده است. چون به او علاقه دارم، به او وابسته هستم، پس منتی بر او ندارم. تفکر به دو صورت مثبت و منفی وجود دارد. بعضی وقتها حرکت میکنیم که مشکلی را حل کنیم ولی بجای حل مشکل، گره آن را محکمتر میکنیم. راهی را که برای حرکت کردن انتخاب میکنیم باید پشت سر آن تفکر درستی باشد و برای رسیدن به آن خواسته باید تلاش کرد. زمانی که به کنگره آمدم یک سال زمان برد تا مسافرم به کنگره بیاید. ناامید نشدم و با خودم عهد بستم که آنقدر به کنگره بیایم تا او هم تسلیم شود. اگر تلاش کنیم خداوند پاداش تلاش ما را میدهد و این وعده خداوند است، و زمانی پاداش تو بیشتر میشود که تلاشت مستمر و پیوسته باشد. یک سفر اولی که میگوید چه حرکتی باید بکنم، من میگویم که نیازی نیست حرکتی کنید، اول تفکر کنید که چه میخواهید، بعد راه و مسیر برایتان روشن میشود. در سفر دوم وقتی مشکل اعتیاد حل میشود، مشکلات بعدی، سختتر وارد زندگی میشوند و دلیل آنهم این است که دانایی ما بیشتر میشود. مشکلات و سختیها، شکافنده پوسته فهم انسانهاست. هر مشکلی را که حل میکنیم میزان دانایی ما هم بیشتر میشود.
در مورد کمک راهنمای محترم همسفر نگار:
امروز روز تجلیل از کمک راهنمای محترم همسفر نگار است. نگار از آن دسته رهجویانی بود که با اسرار وارد لژیون من شد و من همیشه به خواستهاش احترام میگذارم. شاید با زور وارد لژیون من شد، ولی به خوبی نشان داد که باید فرمانبردار باشد. همیشه به بچهها میگویم که اگر خواستهای دارید مثل نگار بخواهید، برای اینکه به خواستهاش برسد خیلی تلاش کرد و سفر خوبی داشت. سختی زندگی خودش را داشت، ولی خوشحالم که توانست آنقدر خوب سفر کند که بتواند جایگاه کمک راهنمایی را تجربه و خدمت کند. رهجویانی تربیت کرد که بتوانند برای کنگره مفید باشند. خوشحالم که چهار سال خدمت صادقانه کرد. به نگار خداقوت میگویم و امیدوارم که برکت این خدمت صادقانه تا ابد در زندگیش جاری باشد و بهترینها را برایش اتفاق بیافتد. امروز شاید برای رهجوهای نگار سخت باشد ولی اگر پیوند محبت بین آنها جاری باشد، هیچ وقت از یکدیگر دور نمیشوند.
از اینکه به حرفهای من گوش کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم
سخنان کمک راهنمای محترم همسفر نگار:
سلام دوستان نگار هستم همسفر
اول از همه خدا را شکر میکنم. از خدا تشکر میکنم که مرا با کنگره آشنا کرد. بعد از آقای مهندس، خانم آنی، استاد امین، خانم آنی کماندار و خانم شانی صمیمانه تشکر میکنم که این بستر را مهیا کردند که من نگار یک روز که با حال خراب وارد کنگره شدم بتوانم به آرامش برسم. از خانم زهرا ممنونم و دستشان را میبوسم، خیلی به من کمک کردند، هر وقت صدایشان را میشنوم انرژی میگیرم. چون شاغل بودم، نیت اینکه کمک راهنما بشوم را نداشتم، ولی وقتی خانم زهرا گفتند که باید کمک راهنما بشوی، با وجود تمام مشکلات و سختیهایی که داشتم شروع به خواندن کردم و تلاش خودم را کردم تا به این جایگاه برسم. اگر برای بچههای لژیونم وقت کم گذاشتم عذرخواهی میکنم. به قول خانم زهرا کمک راهنمایی پایان راه نیست، یک شروع است، شروع به تکامل رسیدن است. کمک راهنمایی یک آموزش است که باید کامل شود. وقتی به کنگره میآمدم و خسته بودم حالم خوب میشد و انرژی میگرفتم. یکی از معجزات کنگره برای من، تصادفی بود که داشتیم، زمانی که تصادف کردیم و من پرت شدم روی زمین، احساس کردم که قطع نخاع شدم، ولی همه میگفتند که معجزه رخ داده که زنده ماندهاید. کنگره مرا نجات داد، اگر این آموزشها نبود با همین تصادف ناامیدی وجودم را پر میکرد. از شما تشکر میکنم، همه شما را دوست دارم و برای تکتک شما آرزوی موفقیت دارم
تصویرگر: همسفر خاطره
مرزبان کشیک: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
2566