English Version
English

در باب دستور جلسه هفتگی؛ وادی هشتم و تأثیر آن روی من

در باب دستور جلسه هفتگی؛ وادی هشتم و تأثیر آن روی من

 این وادی به موضوعات مهمی اشاره دارد که انسان را از خواب غفلت بیدار می کند . به صورت مختصر به این نکات اشاره می کنم :

1)همه چیز در دنیا در حال حرکت است حتی اگر ما آنها را ساکن ببینیم . همه چیز در حرکت ، شکل می گیرد و ساخته می شود . هر چیزی اگر سکون داشته باشد ؛ مثل صخره گلی فرو می ریزد به خصوص انسان وقتی از لحاظ فکری یا جسمی و حرکتی سکون داشته باشد سقوط می کند . با حرکت های ما جایگاهمان در پایان مشخص خواهد شد .

2) وقتی ما هفت وادی را پشت سر بگذرانیم و راه درست که همان صراط مستقیم است را پیدا کنیم ؛ متأسفانه باز هم مشکلاتی سر راه ما قرار می گیرد که نتیجه اشتباهات گذشته ماست . ما این راه را برای اولین بار داریم تجربه می کنیم و اطلاعات کامل نمی توانیم از آن داشته باشیم . به عبارت دیگر از ابتدا تا انتهای راه کاملاً مشخص و واضح نیست . معلوم نیست که هر کس قرار است با چه چالش هایی روبرو شود ؛ برای همین این وادی به ما می گوید : تو نترس و حرکت کن ، در ادامه ؛ قدم بعدی برای تو مشخص می شود و تا زمانی که حرکت نکردی  قدم بعدی مشخص نیست . باید خود را به دست جریان زندگی بسپاریم . گاهی وقتها به کلی شک می کنیم که راه درست باشد یا نه و دنبال راههای کوتاهتر می گردیم . دائماً به بن بست می خوریم چون مجبوریم حسابمان را با خودمان ، با مواد یا با بعضی افراد صفر کنیم . اگر می خواهیم به نقطه آرامش ، صلح ، دوستی و محبت با دیگران برسیم و یک زندگی راحت داشته باشیم ؛ نباید با خودمان و جهان پیرامونمان در حال جنگ باشیم . کسی که با خودش یا دیگران مشکل دارد یعنی خرده حساب دارد . بعضی از خرده حسابها و یا خساراتی که ما عمداً یا سهواً وارد کردیم تا چندین قرن بعد از ما ، اثر مخربش باقی می ماند که تسویه آن به زندگی پس از مرگ هم کشیده می شود و برای جبران آنها باید مصمم و صبور بود . به گفته جناب مهندس : آن قدر هستی صبور است و به شما برای بازپرداخت خسارات و بدهی ها فرصت می دهد که به تصور شما هم درنمی آید .پس نمی شود ما هم بدهکار باشیم و هم راحت زندگی کنیم ؛ یا نمی شود که بدهکار باشیم در حالی که خود را طلبکار هم بدانیم ! یا از شخصی طلبکار باشیم ولی طلب خود را از دیگری بخواهیم بگیریم .

3) در هنگام حرکت باید بدانیم چه می خواهیم ؟ آیا بعد از رسیدن به آن خواسته خوشحال هستیم ؟  آیا این خواسته به ضرر ما تمام نمی شود ؟ آیا حاضریم برای رسیدن به آن با تمام وجود تلاش کنیم ؟ آیا این قدر برای ما ارزش دارد که بهای آن را بپردازیم ؟ چون بعداً نمی توانی پشیمان بشوی و بگویی دیگر نمی خواهم . آن خواسته مثل غذایی است که در رستوران سفارش دادی و باید بهایش را بدهی حتی اگر نخوری و دور بریزی !  شاید بهای آن خواسته ؛ عمر و جوانی ات باشد ، شاید سرمایه ات باشد ، شاید زیرپا گذاشتن خواسته های دیگرت باشد ...

4) در حرکت ممکن است به چند راهی برخورد کنیم و این به میزان دانایی و آگاهی ما بستگی دارد که بهترین راه را انتخاب کنیم . همیشه باید هوشیار باشیم که مثل آن آهو ، علف کنار جاده ما را جذب نکند و ما منحرف نشویم و دوباره راه را گم نکنیم ؛ یعنی برای رسیدن به هدفی مثل درمان اعتیاد که کل زندگی ما را تحت الشعاع قرار داده ، در میانه راه جذب پیشنهادهای وسوسه انگیز که همه چیز را خراب می کند نشویم . شاید با خود فکر کنیم شانس به سراغمان آمده ولی این همان علف سبز و خوشمزه کنار جاده است ! این تله شیطان است .

5) با خود و دیگران صادق باشیم . اگر کار اشتباهی کردیم ؛ اولین چیزی که دیگران را آرام می کند و باعث می شود که بهتر بتوانند ما را ببخشند و به ما کمک کنند  این است که از کار خود پشیمان باشیم . اول ، عذرخواهی یا ندامت و بعد جبران خسارت .

 

با احترام ؛ کمک راهنمای لژیون یکم ، همسفر نرگس
تایپ : همسفر شهرزاد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .