تمام آموزشهای کنگره و وادیها برای این است که ما با خودمان بهتر آشنا شویم و به خودشناسی برسیم که مرگ پایان زندگی نیست.
خلقت انسان به گونهای برنامهریزیشده که نمیتوان قانون طراحی شده را نادیده گرفت. هدف از آفرینش انسان برای شناخت بهتر از قوانین خلق جهان و جهانها میباشد، خداوند از روح خود درون انسان دمید تا روح با لطافت منحصر به خودش عقل را راهبری کند و عقل مانند ماشین تابع خود است.
عقل از جایگاه و مرتبهای بالا برخوردار میباشد و یک فرمانده لایق است که دارای فر ایزدی میباشد همچنین ترازویی است برای سنجش. عقل هیچگاه اشتباه نمیکند مگر اینکه حس آلوده باشد یا توسط خواستههای نامعقول نفس به صورتی زیبا اطلاعات و آگاهی غلط به او داده شود، هر قدر دانایی انسان بیشتر باشد کمتر فریب میخورد به همین دلیل عقل نگهبانانی از جنس دانایی و دانایی مؤثر نیاز دارد تا اجازه ورود به هر خواستهای را ندهند، برای رسیدن به فرمان این فرمانده بزرگ باید کمکم دانایی خود را افزایش دهیم و همواره دنبال کسب علم و دانش باشیم.
در وادی ششم ما با دو پارامتر که جزو صور پنهان است یعنی عقل و نفس روبهرو میشویم اگر فرماندهی شهر وجودی ما در اختیار نفس اماره باشد عقل فرماندهی خود را از دست میدهد و قادر به تصمیمگیری درست نیست و چنان چه بتوانیم نفس خود را با دانش و آگاهی تربیت نماییم حضور عقل را بهتر و قویتر درمییابیم زیرا حائز اهمیتترین چیز در خلقت عقل میباشد و اگر موجودیت انسان بدون عقل بود انسان هیچ قدرت و اختیاری نداشت.
وقتی انسان در مسیر مصرف مواد یا هر نوع ضدارزشی قرار میگیرد عقل اغلب دچار اشتباه میشود چراکه پرده و حجابی روی افکار و اندیشه فرد کشیده میشود که قدرت تشخیص را از او میگیرد، خداوند به انسان قدرت اختیار داد تا خودش راه و مسیرش را انتخاب کند ولی متأسفانه اکثر انسانها به دلیل داشتن اختیار به بیراهه کشیده میشوند و تحت اختیار خواستههای نفس خود قرار میگیرند.
تمامی خواستههای ما از نفس است چه معقول و چه نامعقول؛ بستگی دارد که ما در چه مرحلهای از نفس قرار داشته باشیم. نفس تعیین موجودیت میکند در ظاهر و باطن و با مرگ از بین نمیرود و با تمام خواستهها تحویل فرشتگان داده میشود، وقتی فردی معتاد باشد در بُعد دیگر هم معتاد خواهد بود یعنی هر کس هر صفاتی که دارد با خود منتقل میکند.
تمام آموزشهای کنگره و وادیها برای این است که ما با خودمان بهتر آشنا شویم و به خودشناسی برسیم که مرگ پایان زندگی نیست هر قدر به آگاهی و دانش برسیم و خودمان و یا در واقع انسان را بشناسیم بهتر میتوانیم در سیر تکاملی خود به سمت ارزشها حرکت کنیم و ذرهذره به فرمان عقل نزدیکتر شویم.
یکی از راههای رسیدن به درمان قطعی و رهایی از دام اعتیاد درک و شناخت صور پنهان و آشکار انسان است و این کار تنها با آموزش و بالا بردن جهانبینی امکانپذیر میباشد برای همین است که کنگره ۶۰ در درمان اعتیاد روی سه مؤلفه جسم، روان و جهانبینی تأکید دارد قطعاً بدون این مثلث اتفاقی نخواهد افتاد.
در واقع هر کدام از وادیها از تفکر تا عشق دری تازه به روی ما میگشاید و کلیدی است برای باز کردن قفلهایی که سالها بر اثر جهل و ناآگاهی به دست و پای خود بسته بودیم.
کمک راهنما نصرت همسفر علی
ثبت و ویراستار همسفر سپیده
- تعداد بازدید از این مطلب :
1444