وظایف راهنما و رهجو
زمانی که ما وارد کنگره 60 میشویم به ما نقش کلیدی داده میشود و اولین عنوانی که بعد از مسافر بودن و همسفر بودن ما باید پذیرای آن باشیم، نقش رهجو است. رهجو یعنی کسی که جوینده راه است کسی که راه درست را، در اثر اشتباهاتی که منجر شده ازدستداده و قوانین درست زندگی را نمیداند که به زندگی خودش و جسم خودش خدشه وارد کرده و با کلی تخریب در جسم و روح خودش، وارد کنگره میشود.
اولین چیزی که این اشخاص باید بپذیرند این است که از هر منصب و هر خانواده و قشری که هست و یا هر موقعیت اجتماعی که دارد همه را پشت در کنگره 60 بگذارند یعنی باید ظرف وجودی خودش را تخلیه کند تا آماده دریافت آموزش شود و بپذیرد که نیاز به کمک دارد و خواسته دارد وگرنه یک راهنما نمیتواند کاری انجام دهد، راهنما فقط اشاره میکند بقیۀ تلاش، باید از جانب خود شخص باشد. این تغییرات آرامآرام صورت میگیرد اولین تغییر، لباس و پوشش سفید هست و باید ادب و نزاکت را سرلوحه زندگی خودش قرار دهد و نظم را رعایت کرده و از متون و آموزشهای ناب کنگره 60 استفاده کند. این رهجو اگر حرمتها و قوانین را درست انجام داد، فرمانبرداری کرد و آموزشها را دریافت و به نکات مثبت توجه کرد و دور از حاشیه و معرکه حرکت کرد میتواند تبدیل به یک فرمانده خوب شود که همه این مراحل در کنگره 60 علاوه بر درمان اعتیاد، آموزشهای جهانبینی، قبولی در آزمون و تأییدیه دیدهبان، اسیستانت، ایجنت و درنهایت با تأیید نگهبان ارجمند کنگره 60 صورت میگیرد که آنوقت به آن شخص لیاقت خدمت در جایگاههای بالاتر داده میشود و نقش راهنما را میپذیرد.
راهنما کسی است که راه را نشان میدهد، آموزشها را گرفته و به قوانین و حرمت کنگره 60 تسلط دارد و تجربه خود را در مورد درمان اعتیاد در اختیار رهجو میگذارد. مهمترین مشخصه یک راهنما عشق و محبت است و از صمیم قلب تمام رهجو های خود را دوست دارد بدون چشمداشت و منتی خدمت میکند و از هیچکس انتظاری ندارد راهنما باید در کنار محبت، عدالت را نیز رعایت کرده و صبر ایوب داشته باشد که در این جهت خود را میشناسد.
و بزرگترین درس زندگی را یاد میگیرد زمانی که ما شخصی را تشویق و یا اشتباه او را متذکر میشویم در اصلداریم درس زندگی را برای خودمان مرور میکنیم. یک راهنما باید خودش زود و سروقت در جلسه حضورداشته باشد تا رهجو هم سر موقع آمدن را بیاموزد. بین راهنما و رهجو باید یک حرمت و فاصلهای باشد و همچنین رهجو باید دارای هدف و به کنگره 60 اعتقاد داشته باشد.
زمانی که کلمه رهجو را به کار میبریم یعنی شخصی که میخواهد درمان شود و راه خروج از ترس، نفرت، خشم و تمام حسهای منفی را پیدا کند که در اینجا رهجو باید به حس خودش اعتماد داشته باشد و راهنما را با حس خودش انتخاب کند نه با پیشنهاد افراد دیگر که هنوز خود آموزش ندیدهاند و نمیدانند برای چه به کنگره 60 آمدهاند.
اشخاصی هستند که فکر میکنند اگر به راهنما سرویس بدهند زودتر به درمان میرسند! کنگره 60 و راهنما، هدف نیست بلکه یک وسیله است که رهجو را به رهایی میرساند. ما باید یاد بگیریم که همه این آموزشها و هر جایگاه خدمتی، برای خود من و ترقی شخص من است که دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کنیم و حرکت کنیم که سازندگی را از خودمان شروع کرده و روی افکار و اندیشه خودمان تمرکز داشته باشیم فرقی نمیکند راهنما باشیم یا رهجو! باید بپذیرم که درهرحال نیاز به آموزش دارم. ما انسانها برای خدمت و آموزش قدم در این جهان گذاشتهایم که خدا را شکر کنیم که این بستر را در کنگره 60 برای ما فراهم کرده است تا ما تغییر کنیم و این تغییرات آرامآرام صورت میگیرد به شرطی که معرفت و شناخت و آگاهی خود را در جهت مثبت راهاندازی کنیم تا انسان بودن را بیاموزیم و بدانیم اگر وظیفهای بر عهده من گذاشتهشده درست انجام بدهیم و منیت نداشته باشیم تا به آن عشق واقعی و حال خوش برسیم.
این بستر در کنگره 60 برای تکتک ما فراهمشده پس قدردان کسانی باشیم که ما را با تمام تخریبهایمان با آغوش گرم پذیرفتند. خداوند را بارها سپاس میگویم که لیاقت خدمت به بندگانش را به ما داد و از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان بسیار سپاسگزارم و تمام اعضای نمایندگی قزوین ممنونم.
به قلم کمک راهنمای محترم مسافر رضا
تنظیم و نگارش: مسافر محمد رهجوی آقا رضا
نمایندگی قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1832