جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر:
یک جمله معروف شکسپیر دارد که میگوید: بودن یا نبودن؛ (To be or not to be) مسأله این است. امروز هم مسأله ما، سمزدایی یا سم نزدایی است. البته من حدود ده سال پیش مقالهای تحت عنوان سمزدایی یا سم نزدایی به سمینار دانشگاه علوم پزشکی زنجان دادم؛ کنگره پزشکی بود و آنجا راجع به سمزدایی و سم نزدایی سخنرانی داشتم، مقاله پذیرفته شده بود و امروز هم مسأله سمزدایی یا سم نزدایی است. مسأله بسیار بسیار مهمی است که اصلاً سمزدایی یا سم نزدایی؟! کدامیک؟! سمزدایی چه خواصی دارد؟ آیا مریض را کمک میکند یا کمک نمیکند؟ علائم پاراکیلینیک آنچه هست؟ اصلاً چرا این کار را انجام دادیم یا داریم انجام میدهیم، آیا در طول تاریخ این کار را کردیم، کار درستی یا کار غلطی بود؟ این هست که در مورد این موضوع بحث کنید.
سخنان استاد:
سلام دوستان دکتر بهروز هستم یک همسفر:
تشکر میکنم از نگهبان جلسه که اداره جلسه را به من سپردند. میدانید که کلمات بار معنایی دارند وقتی صحبت از سم میشود یا زمانی که صحبت از دارو میشود، ما با دو رویکرد متفاوت روبرو هستیم؛ میشود گفت مهمترین وجه تمایز روش درمانی که کنگره 60 در پیشگرفته از ابتدا که بر اساس D.S.T بوده، با سایر روشهای درمانی که در این چند دهه تجربه شده همین مسأله سمزدایی یا سم نزدایی باشد. وقتی صحبت از سمزدایی میکنیم درواقع داریم میگوییم که در بدن فرد یک سمی هست که این سم باید بهسرعت از بدن شخص خارج شود. همیشه در مسائل درمانی مفهومی که ما از سم داریم این هست. در مورد شخص معمولی که مصرفکننده نیست ما میدانیم که مصرف 1 تا 5/1 گرم تریاک میتواند باعث مرگ شخص شود. در اینجا خیلی واضح و مبرهن است که خیلی سریع باید شخص را به بیمارستان برسانند و با شستشوی معده این سم از بدن شخص خارج شود؛ در اینجا مفهوم سم را دارد؛ اما فردی که سالها، بهتدریج، در گذر زمان مواد مخدر را مصرف کرده، بهتدریج مواد شبه افیونی از سد خونی مغز فرد عبور کرده و تعادل ناقلهای عصبی را به هم زده است و در حال حاضر شخص بهشدت وابسته است به مواد شبه افیونی و خارج کردن آنها به شکل ناگهانی و بهسرعت میتواند عوارض وخیمتری را از وضعیت فعلی که در آن است برای شخص به دنبال داشته باشد. درنتیجه در اینجا سمزدایی را نهتنها نمیشود بهعنوان درمان محسوب کرد بلکه اضافه کردن یک عارضه جدید به شخص مصرفکننده است. جملهای که من در کنگره دیدهام در مورد این مسأله، میگویند: اعتیاد جایگزینی مزمن است؛ یعنی شخص مصرفکننده مواد مخدر بیرونی را جایگزین مواد شبه افیونی بدن کرده که در خود بدن همیشه تولید میشده ولی در این پروسه ما آمدیم و جایگزینی مزمن کردیم و این باید درمان شود. ضمن اینکه گفتم کلمات بار معنایی دارند ما وقتی میگوییم سمزدایی اشاره به بخش دارویی مواد مخدر نمیکنیم. تریاک آلکالوئیدهای بسیاری دارد که شاید 25% وزن تریاک را آنها تشکیل دادهاند؛ پس ما در اینجا با دارو مواجه هستیم. این نکته دیگری است که میشود به آن استناد کرد؛ که روش سمزدایی صحیح نیست و درواقع ما باید مواد شبه افیونی را به تعادل برسانیم. درروش D.S.T همه ما میدانیم که از یک دوز شروع میکنند با شربت O.T به کاهش مواد در یک بازه زمانی حداقل دهماهه تا به صفر برسد و درنهایت شخص مصرفکننده وابستگیاش را از دست میدهد و درمان در مورد اعتیاد باید به شکلی باشد که طرف در یک انبار تریاک یا هروئین هم باشد بتواند راحت بخوابد، بدون اینکه هیچ مشکلی داشته باشد و این به روش تدریجی D.S.T قابلاجرا است. در این مسأله پارامتر زمان خیلی مهم است.
من یک گریز میزنم به سی دی اقیانوس که فصل مشترک آن را همین پارامتر زمان میدانم. در سی دی اقیانوس میگوید از اقیانوس به نقطه میرسیم و از نقطه به اقیانوس. اشاره به یک قانون کلی دارد در جهان هستی که درواقع منتج میشود به حرکت همیشگی: تغییر، تبدیل و ترخیص. هر پدیدهای از یک نقطه آغاز میشود و با یک سری تغییراتی که مستلزم گرفتن انرژیهایی است تبدیل میشود به موجود ثانوی؛ و خلقت انسان را مثال میزند که از یک اسپرم شروع میشود که درواقع یک نقطه است. درواقع بخواهیم مقایسه کنیم با ماهیت انسانی که همه میشناسیم این در پروسه زمانی تبدیل به جنین میشود و مواد غذایی که از مادر میگیرد، رشد کرده تبدیل به انسان میشود و درنهایت این اقیانوس بهمرور تحلیل میرود و به یک نقطهای میرسد که با مرگ برمیگردد به سیکلی که ما به آن میگوییم نفس و این نفس دقیقاً در آن نقطهای است که در او زندگی بعدی قرار است که باز تبدیل شود و تغییر کند و به نقطه بعدی برسد. این پروسه در آموزش هم هست، در درمان هم هست؛ یعنی ما همیشه از یک نقطهای در آموزش شروع میکنیم و بهمرورزمان با گرفتن دیتاها از اساتید مختلف شروع میکنیم رسیدن به یک مدارجی و به همین ترتیب در درمان هم این مسأله حائز اهمیت هست. درمان به روش D.S.T ر اما از یک نقطه آغاز میکنیم و در کنار روش D.S.T روی جهانبینی و روان کار میکنیم، به درمان میرسیم؛ و شخص تبدیل شده به نقطه دیگر که با نقطه اول فرق میکند؛ یعنی ما از یک نقطهبهنقطه دیگر میرسیم که ماهیت دیگری پیداکرده است به دلیل اینکه ما در نقطه بعدی دیتاها و اطلاعات و آگاهیهایی را به دست آوردهایم که این را با خودمان حمل میکنیم به مرحله بعدی. حالا در مورد درمان، شخص مصرفکننده وارد سفر دوم میشود؛ و به همین ترتیب در مورد جهان خلقت و انسان هم صدق میکند، ما وقتیکه از این دنیا میرویم با یک انباشتی از آگاهیها، ادراکات و آموزشها که تنها سرمایهای هست که ما با خودمان حمل میکنیم به مرحله بعدی میرویم که این پروسه به همین شکل ادامه پیدا میکند و پیش میرود. من تصور میکنم دو مبحث: سمزدایی یا سم نزدایی و سی دی اقیانوس یک بعد مکانیکال و تکنیکی را ما در بخش اول با آن مواجه هستیم که دوستان قطعاً مطالعه کردهاند و بعد جهانبینی و زیرساخت را در سی دی اقیانوس دنبال کردیم. ممنون هستم از نگهبان که این فرصت را در اختیار من قرارداد و تشکر میکنم که به صحبتهای من گوش دادید.
جلسه به مشارکت گذاشته شد
سلام دوستان دکتر رویاء هستم یک همسفر:
دو تا نکته که به نظر من جالب رسید، یکی این بود که حتی اگر بپذیریم که اعتیاد مسمومیت مزمن هست، برای مسمومیت مزمن، درمان نگهدارنده و مراقبت باید شروع شود برای بیمار؛ و نکته جالب دیگر اینکه آقای مهندس در مثالهایشان زدند این بود که اگر شما یک شهری را ببینید که بمباران شده، آن ویرانی با جمع کردن قطعات بمب و خرابیها درست و آباد نمیشود. بلکه باید آن مسیر رفته، خرابیهایی که ایجاد شده، یکبار دیگر شروع به ساختن شود، ترمیم شود تا اینکه بتوانیم آن مشکلات را حل کنیم. در مورد اعتیاد هم همینطور است؛ وقتی آن ویرانی اتفاق افتاده است به دلیل جایگزینی هست که در این مدت به وقوع پیوسته؛ مواد شبه افیونی که باید در بدن تولید میشده دیگر تولید نمیشود و مواد مخدر بیرونی جایگزین آن شده؛ حالا باید ذرهذره مسیر را برگردیم و بهتدریج سیستمهای جسم که تخریب شده، ترمیم شود تا به درمان برسیم. متشکرم.
سلام دوستان دکتر امیر هستم یک همسفر:
یک داستان معروفی میگوید: شخصی رفت کنار دریا و ماست را ریخت در آب تا دوغ درست کند. به او میگویند نمیشود با این روش دوغ درست نمیشود. میگوید حالا اگر بشود چه میشود. حالا حکایت سمزدایی هم همین است در درمان. سمزدایی یک جاذبه خاصی برای بیمار و پزشک دارد که ما در یک مدت کوتاهی درمان میکنیم، علیرغم اینکه برایشان توضیح میدهیم نمیشود میگویند حالا امتحان کنیم، شاید شد، اگر بشود چه میشود. من خوب ظرف یک ماه، ظرف یک مدت کوتاهتر به یک سلامتی میرسم و خانوادهاش میگویند چه خوب و خیلی جاذبه زیادی دارد که باعث میشود از جانب بیماران سمزدایی را انجام بدهیم؛ اما خودمان هم میدانیم که در بسیاری از کسانی که اعتیاد تعریف شده دارند نمیشود انجام داد. دو تا برخورد ما میتوانستیم با جریان، مسمومیت، سم یا سمزدایی داشته باشیم؛ یا اینکه کلمه سمزدایی را برداریم یا اینکه اینقدر مفهوم مسمومیت را وسیع کنیم که بگوییم مسمومیت شامل افکار مسموم و جامعه مسموم هم هست و به هم خوردن تعادل نوروترانسمیترها هم هست؛ میشد مفهوم را وسیع کرد اما واقعیت این است که آنچه در جامعه ما رواج دارد این مسمومیت حاد است که با یک سمزدایی سریع میشود این را حل کرد. من کاملاً موافق هستم که این اصطلاح سمزدایی حذف شود، البته الآن جامعه پزشکی هم از اصطلاح کنترل سندروم محرومیت بیشتر استفاده میکند. یا اینکه از اصطلاح درمان کوتاهمدت استفاده کنیم؛ که نتیجهاش این است که سالی دو یا سه بار دوباره برای ترک مراجعه میکنند. متشکرم.
سلام دوستان لیلی هستم یک همسفر:
در رابطه با سمزدایی که جناب دکتر گفتند، درمان کوتاهمدتی است و شاید کوتاهتر از کوتاهمدت است و قطعاً کسی که وارد اعتیاد شدهاند، یک اتفاقاتی طی سالیان در بدن شخص افتاده خصوصاً در سیستم نوروترانسمیترها، در مغز این افراد هم ازلحاظ ساختار و هم ازلحاظ عملکرد تغییرات اساسی اتفاق افتاده، حالا ما بیاییم طی چند ساعت سمزدایی کنیم و بگوییم فرد خوب شد؛ اصلاً منطقی و عقلانی نیست. وقتیکه یک بیمار در بیمارستان بستری هست و به خاطر درد مزمن مسکن قوی دریافت میکند و در طول زمان به این مسکن قوی وابسته میشود، پزشک معالج نمیآید، بهطور ناگهانی مورفین یا مسکن قوی را قطع کند و بیمار را سمزدایی کند؛ تیپر میکند در طول زمان. حتی من در بیماریهای دیگر دیدهام یکسری دوستان روانپزشک یا متخصص اعصاب و روان قرصهای اعصاب و روان را نمیآیند یکدفعه قطع کنند، این را بهتدریج از فرد میگیرند. در درمان اعتیاد هم این قضیه صادق هست. چون تمام مواد مخدر و محرک ای که فرد مصرف میکند مثل همان داروها هست؛ و باید به فرد یک پروسه زمانی داده شود که در طی آن پروسه سیستم نروترانسمیترهای بدن فرد بتواند خود را ترمیم و احیا کند و در طول زمان از فرد گرفته شود. من یک مراجعهکننده دارم که این فرد بیست سال است که مصرفکننده است، در این بیست سال، چهار-پنج سال است روی دوز بالای متادون است. در ابتدای مراجعه اگر من ناگهان میآمدم و متادون را میگرفتم، قطعاً برگشت میزد. در مراحل اولیه فقط دوز متادون را دو بار در روز تنظیم کردم و بعد کردمT.D.S که صبح، ظهر و شب هست هنوز دوز داروی بیمار را من دست نزدم، نه بالا بردم، نه پایین؛ همین نظمی که من به داروی بیمار دادم باعث شد که هم خواب او تنظیم شود هم خیلی حالتهای او بهتر شده و خیلی تغییر کرده و برای من خیلی جالب بود، همین نظمی که به داروی بیمار داده میشود چقدر میتواند در حال بیمار مؤثر باشد و همینطور تیپر کردن آن در ادامه به بهتر کردن حال او کمک کند. ممنون از وقت مشارکت.
سلام دوستان دکتر محمد هستم یک همسفر:
طبق تعریف مواد خوراکی، مقدار کم آن غذا محسوب میشود. وقتی مقدار ماده مؤثر آن بیشتر باشد بهعنوان دارو میتواند در بدن مؤثر شود، وقتی خیلی زیاد استفاده شود میتوانیم به آن سم اطلاق کنیم. من اعتقاد به این دارم سمزدایی برای مادهای که بهصورت سم و حاد وارد بدن میشود یک تعریف مشخص و قابلقبول هست. من در کرمان که درس میخواندم، مرسوم بود مواد مخدر را زیر فرش قایم میکردند بچهها فکر میکردند که قره قوروت است و دچار مسمومیت میشدند و این اصطلاح سمزدایی را میشد در مورد آنها انجام داد و فرد را نجات داد. ولی در مواردی که بهصورت تدریجی، غذا و دارو مصرف میشود به نظر میرسد این چرخه فرق میکند با سمزدایی. در مورد کورتون، وقتی میخواهند آن را قطع کنند، تیپر میکنند. این اتفاق برای مواردی که آن غذا یا دارو یا سوءمصرف دارو فیزیولوژی بدن را به هم میریزد، آنجا میبایست به درمان تدریجی و خروج تدریجی از بدن و برگشت فیزیولوژی طبیعی به بدن از آن استفاده کرد؛ و این دیگر اسم سمزدایی بر آن تلقی نمیشود. ممنون
سلام دوستان دکتر محمد هستم یک همسفر:
اگر به آمار معتادین نگاه کنیم و روشهایی که در کلینیک اجرا میشود. اولین چیزی که ما میپرسیم این است که قبلاً درمان شدهاید یا نه اکثراً میگویند ما قبلاً دوره درمان داشتهایم. میگویند: ما خودمان چندین مرتبه سعی کردیم درمان شویم. خود دوستان ترک یابویی میگویند. یکمرتبه، دومرتبه،... و بالاترین پاکی آنها شاید یک ماه یا دو ماه باشد. کمپ هم متأسفانه روشی است که معتادین حداقل یکبار آن را تجربه کردهاند؛ و آنها را در یک اتاقی به اسم اتاق فیزیک یک هفته بستری میکنند و بهاصطلاح خودشان سمزدایی میکنند، معمولاً همان ساعتهای اول میروند و دوباره مواد مصرف میکنند. روشی که در کنگره وجود دارد خیلی جالب بود برای من که یک فردی میآید مثلاً با دوز کم شروع میشود به ماکسیمم میرسد و بعد شروع میکند به کم شدن. سیستم از اول تا انتهایش مشخص شده؛ و در این مدت ده ماه که طول میکشد، به فرد یاد داده میشود که چطور باید در این پاکی بماند. خیلی ممنون.
سلام دوستان مژگان هستم یک همسفر:
درسی دی اقیانوس گفتهشده که تمام موجودات هستی از نقطه شروع میشوند و به اقیانوس میرسند و دوباره از اقیانوس به نقطه برمیگردد. همه ما دوتا هیچ را تجربه میکنیم که در هیچ دوم، یک تفاوتی هست با هیچ اول؛ تفاوت آن این است که ما در هیچ دوم کلی در افکارمان یک سری تغییرات و اتفاقات خوب به وجود آمده، خانم لیدی جونز میگویند: ما در بازی دو بار باید برنده باشیم. در بازی اول که از سن کودکی آغاز میشود و ما تحت تعلیم و آگاهی دیگران هستیم و در بازی دوم که از سن 18 سالگی تا 40 سالگی شروع میشود و در آن ما به تکامل کاملی میرسیم. ممنون از وقت مشارکت.
سلام دوستان دکتر مهران هستم یک همسفر:
در مورد سمزدایی به فیزیولوژی بدن دقت کافی نشده است. بیمارانی با ذهنیتی که ما یک سمی در بدن خود داریم که باید خارج شود مراجعه میکنند؛ و مسأله دیگر اینکه اعتیاد یک بیماری روانتنی دیده نشده است، یک بیماری جسمی دیدهشده؛ و چالشی که همه ما در مطبها داریم و با آن مواجه هستیم، اینکه بیمارانی که به ما مراجعه میکنند به دنبال معجزه هستند. در مورد بیماری اعتیاد هیچ اطلاعاتی بیمار ندارد. من همیشه به مریضهایم میگویم کاش اعتیاد مانند یک استخوان شکسته که زده بود بیرون دیده میشد که نیاز به زمان دارد تا خوب شود. چیزی که در کنگره 60 به اعتیاد خوب رسیدگی شده، علاوه بر اینکه به مسائل فیزیولوژیک مریض فکر شده به مسائل روانتنی بیمار هم فکر شده. درواقع مریض از روز اول توجیه هست که باید یکزمان تقریباً یکساله را زمان برای درمان اعتیاد بگذارد و بعدازآن هم خود را پایش کند تا چند سال و ما میبینیم اشخاصی که پنج سال است که با کنگره 60 همکاری دارند. این پیگیری و این مداومت باعث میشود که مسأله به یک درمان جدیتر و درستتر برسد. امیدوارم که با همکاران راهکاری پیدا کنیم که بتوانیم به مراجعهکنندگان تفهیم کنیم که درمان شما ده ماه حداقل زمان میبرد، چون نود درصد از بیماران انتظار دارند در طی مدت بیست روز درمان شوند. ممنون.
سلام دوستان دکتر مسعود هستم یک مسافر:
یک طرحی بود بنا به سفارش ستاد مبارزه با مواد مخدر، میخواستند بینند که درمان به روش D.S.T با شربت O.T چقدر ماندگار است. همه دوستان میدانند، معیار ماندگاری در درمان را ازنظر طول زمان، معمولاً در خیلی مطالعات در سطح جهان، سه ماه، شش ماه و حداکثر یک سال گرفتهاند، یعنی بعد از یک سال هیچ تحقیقی وجود ندارد که نشان بدهد، ما رفتیم بعد از پنج سال، برآورد کردیم چند نفر در درمان ماندهاند و چند نفر نماندهاند. به همین دلیل با توجه به اینکه، قرار بر این بود کسانی که یک سال از رهایی آنها گذشته باشد یا دو سال از شروع درمان آنها گذشته باشد را بگیریم، قرار شد که در زمان تصویب طرح سال نودوچهار را در نظر بگیریم. در این سال در کنگره 60 سه هزار و پانزده نفر به رهایی رسیده بودند. قرار شد حدود پانصد و پنج نفر با نظارت دو نفر از ناظرین مورد اعتماد ستاد، آقای دکتر محمدی فر و آقای دکتر مکری شرکت کنند. ما این طرح را شروع کردیم در شعب مختلف، از بین این افراد پانصد و پنجنفری که پرسشنامههای مختلفی را که دوستان روانشناس داده بودند مثل سی ال نود و پرسشنامه عقاید وسوسهانگیز و چیزهای دیگر که بیشتر جنبه روانی داشت. از جنبه آزمایش در حضور ناظرین ما افراد را میبردیم از آنها آزمایش ادرار میگرفتیم و من آنها را با سرعت میرساندم به مرکز ملی مطالعات در تهران و در شهرستانها به آزمایشگاه موردقبول وزارت بهداشت در آن استان نتیجه این بود که 4/88 درصد از نمونههای ما کاملاً پاک بودند. میانگین مدت بعد از رهایی بچهها بیست و دو ماه بهطور میانگین از گل رهایی آنها گذشته بود. وقتی این آزمایشها را انجام دادیم، 4/88 درصد بدون هیچ مشکلی پاک مانده بودند و 6/11 درصد مشکلی در ادرار آنها بوده است. ازنظر آماری، اخلاقی، علمی ما میتوانستیم این بهانه را بیاوریم که این شخص نمونه ادرار نداده، یکی دیگر را جایگزین کنید ولی به دلیل اینکه ما اینها را 30 نفر 30 نفر میآوردیم از شهرهای مختلف، میآمدند ما پرسشنامه را میدادیم پر میکردند و میگفتیم حالا نمونه ادرار بدهید. نمونه میدادند و در کل این پروسه ما مواجه شدیم با نوزده نفر که آزمایش ادرار ندادند، بهانههای مختلفی آوردند. کنگره 60 آن نوزده نفر را جزء مثبتها حساب کرد. همین امروز یک نسخه از گزارش پایانی را که به ستاد داده بودند، من آوردهام خدمت آقای مهندس میتوانید ملاحظه بفرمایید. ازنظر عقاید وسوسهانگیز یکچیز عجیب و غربی درآمده بود، یعنی طوری که آقای دکتر مکری و آقای دکتر محمدی فر که خیلی کار میکردند در این زمینه، برایشان خیلی عجیب بود میگفتند این آدمها اصلاً معتاد نبودند. کیتهای پنج پنلی بود از آمفتامین، متاآمفتامین، ترامادول و دو تا از مواد دیگر. این کیتها را با مشورت سرکار خانم هادی اشعر مسئول آزمایشگاه مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران و با نظر آنها، از مارکی که آنها قبول داشتند ما تهیه کردیم، چون در این زمینه من تخصصی ما هزینه دادیم و انجام شد. در مورد سی دی اقیانوس، هر چیزی از یک نقطه شروع میشود، اوج میگیرد و بعد از بین میرود، ولی در این تفکر میگوید از بین نمیرود بلکه عصارهای از آن میماند و دوباره به شکل یک نقطه دیگر دوباره تکامل پیدا میکند دقیقاً آن چیزی که مولانا میفرماید:
از جمادی مُردم و نامی شدم
وزنما مُردم به حیوان سر زدم
مُردم از حیوانی و انسان شدم
پس چه ترسم، کی ز مُردن کم شدم
بار دیگر از فلک پران شوم
آنچه اندر وهم ناید آن شوم
پس عدم گردم، عدم چون ارغنون
گویدم که انا الیه راجعون
من تصورم بر این است که دوستان مصرفکننده ما مراحلی را گذراندهاند که شاید به مرگ و نابودی کامل نزدیک شدهاند و این روش کنگره خدا را شکر میکنم که باعث میشود که دوباره از آن نقطه شروع کنند و اوج بگیرند و رشد کنند و به مرحله والای انسانیت انشاءالله برسند و خواهند رسید. ممنون.
جناب مهندس
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر:
این همان مسأله بودن یا نبودن است؛ یا سمزدایی یا سم نزدایی. تمام مسأله برمیگردد به این قضیه که ما یک قضیه را بدانیم؛ ما یکوقت یک مسأله را میدانیم و یک موقع توهم دانستن داریم؛ خیال میکنیم میدانیم. مهمترین مسأله این است که ما اعتیاد را بدانیم که چه اتفاقاتی افتاده، کدام قسمت تخریب دیده، چه مشکلی پیش میآید. اگر این را با یک دید دیگر نگاه کنیم تمام مسأله قابلحل است. در سیستم ضد درد ما سه تا انکفالین داریم؛ خیلی قوی و نیرومند هستند. مواد مخدری که بدن تولید میکند، در سیدیهای بعدی صحبت کردم، در خانمها خیلی مؤثر است. اگر مواد مخدر طبیعی در خانمها تولید نمیشد، هنگام زایمان طبیعی از درد میمردند. اگر مواد مخدر طبیعی بدن تولید نمیشد، وقت جدا شدن تخمک از درد از دنیا میرفتند؛ و حتی خیلی مسائل دیگر هست در این مورد که نمیخواهم وارد بحث آن شوم. جهان پزشکی اصلاً در نظر نگرفته، در سطح گیتی که اصلاً معتاد چه مشکلی دارد، چه چیزی را میخواهی درست کنی؛ اگر ما این را متوجه میشدیم، بعد میتوانستیم خیلی راحت بگوییم این غلط است، وقتی میخواستند URD را پایلوت کنند در مرکز ملی مطالعات من به یکی از بزرگانی که آنجا سرکار بود گفتم که این روش جواب نمیدهد؛ گفت نه این از امریکا آمده است، گفتم هرچه هست حتی از کره ماه هم آمده باشد جواب نمیدهد. ماتریکس به عقیده من جواب نمیدهد. روز اول آنهم گفتم؛ شما میخواهید ساختمان را تعمیر کنید بدون مصالح، مگر میشود. تمام سیستم عصبی، ناقلهای عصبی بههمریخته است؛ با صحبت و گپ و این چیزها که درست نمیشود. اگر نگاه کنید مسأله را میفهمید.
من آمدم یکمرتبه گفتم سمزدایی غلط است؛ در سمینار پزشکی هم گفتهام، بیست سال است که دارم میگویم که سمزدایی غلط است. چون مسأله را متوجه شدم، درکش کردم. شما هم حالا همینطور هستید. وقتی ما بدانیم اعتیاد چی هست؛ تغییر بالانس است، میتوانیم بگوییم این درست هست یا نیست. ما برای چی میگوییم ده ماه زمان، همینطوری نگفتیم که ده ماه باید طی شود. آمدیم اول یازده ماه تصادفی این کار را انجام دادیم دیدیم، افرادی که زیر ده ماه به درمان میرسند، اصلاً به تعادل نمیرسند. مثل بچهای که کامل نشدهاند و نارس است باید بگذارند در دستگاه؛ این تغییرات سلولی است. اینقدر این مسأله مهم است که هر چهارشنبه ما بین 80 تا 100 نفر رهایی داریم، من اعلام کردهام که هرکدام از بچهها که میآیند برای اعلام رهایی، هرکدام هر مریضی که همراه داشتند اگر مریضی آنها خوب شده است، بیایند در مشارکت بگویند؛ و چندین نفر در هفته داریم که یکی غدهای در کبد خود داشته و از بین رفته است و خیلی بیماریهای دیگر. چون اینقدر زیاد ناقلهای عصبی اهمیت دارد.
اینهایی که الآن ما میخوانیم در کتابها و مینویسیم که این شرطی شده، قضیه پائولوف، اینها یک جای دیگر کاربرد دارد. شرطی شدن هم یک حسابوکتابی دارد. آن سگ پائولوف وقتی زنگ را بزند، معدهاش وقتی ترشح میکند که گرسنهاش باشد. وقتی سگ پائولوف سیر باشد دیگر هرچقدر زنگ را بزنیم دیگر شرطی نیست چون سیر است. ما اصلاً در اعتیاد چیزی بهعنوان وسوسه نداریم؛ این نیاز است. برای چی بچههای ما وسوسه ندارند، به خاطر اینکه مخدرهای طبیعی بدنشان راه افتاده. ما برای اینکه خوششان بیاید تیپر نکردیم که دیدیم که اگر تیپر کنیم بیستویک روزه، با این دوز و با این اندازه کم کنیم، این سیستمها خودش خودش را درست میکند. بچه تا گریه نکند، مادر به او شیر نمیدهد. شما دویست سیسی خون بگیری بدن این را پر میکند. ولی اگر پنج لیتر بگیرید بدن پر نمیکند. ما میآییم مثلاً O.T را بیست درصد کم میکنیم و یک شوک کوچک به او وارد میشود، میآید پایین، بدن احساس میکند کمبود دارد، خود بدن جبران و درست میکند. این رقمی که الآن آقای دکتر گفت، این رقم الآن رقم شگفتانگیزی است. چون در دنیا به 3 درصد هم نمیرسد با این آماری که ما داریم؛ بنابراین میتوانیم بهعنوان یک کارشناس، کسی که اعتیاد را میداند، خیلی بهراحتی بگوییم این غلط است، این درست نیست و جواب نمیدهد. ما همین کار را با کلینیکها انجام میدهیم و کلینیکها الآن تعدادی درمان شده، بهطور مرتب رهایی دارند. الآن امروز چهار رهایی از کلینیک ساحل قزوین آورده است. پزشک: خانم دکتر نوشین، راهنما: آقای موسی، روانشناس: خانم مینا، مسافران: حسین، رضا، ابراهیم، وحید. روانشناس و راهنما و پزشک باهم شدهاند یک تیم و دارند کار خود را انجام میدهند. اینها برگشت ندارند. پس بنابراین من از بیست سال پیش این قضیه را مطرح کردم و خیلی راحت گفتم سمزدایی جواب نمیدهد. یکی از خواستههای قلبی یک پزشک این است که مریضهایش خوب بشوند. خوب الآن کلینیک زحمت میکشد، پزشک، روانشناس زحمت میکشند ولی خروجی ندارد. چون از اول مسیر را اشتباه رفته است. مثل این است که یکچیزی را در آپارتمان تهران گم کردیم بعد در مشهد در یک ساختمان دیگر دنبال آن میگردیم؛ یعنی اینقدر ما از این قضیه دور بودیم و خودمان متوجه نبودیم. امیدوارم این قضیه را بتوانیم بفهمیم و این اطلاعات بیشتر به جامعه برود و کلینیکها بتوانند با فعالیت تمام به نتیجه برسانند. من اینقدر که بچهها در کلینیکها خوب میشوند، شاد میشوم، در کنگره هم خوشحال میشوم، ولی وقتی در کلینیکها به رهایی میرسند من خیلی خیلی خوشحال میشوم؛ از ته دلم خوشحال میشوم. چون این روندی هست که جاودانه میماند؛ قابل تکثیر است.
خوب خواهش میکنم تشریف بیاورید از کلینیک ساحل قزوین: آقای موسی
سلام دوستان موسی هستم کمک راهنمای یک مسافر از استان قزوین کلینیک ساحل:
حدوداً یک سال و چند ماه است که فعالیت خود را شروع کردیم، خیلی خوشحال هستم که این فرصت ایجاد شد که تجربهای را که بزرگان در کنگره آموزش داده بودند در شهرستان به دوستان گرفتار در بند اعتیاد انتقال دهیم و این دوستان از درد رها شوند. من به این چهار عزیز که خودشان تلاش کردند و حرکت کردند این رهایی را تبریک میگویم و امیدوارم که بمانند و در کلینیک خدمت کنند. به خانم دکتر نوشین کریمی تبریک میگویم. من خودم از کسانی هستم که انواع مختلف ترک را قبل از ورود به کنگره امتحان کرده بودم. سال اولی که من وارد ایران شدم روش U.R.D و فوق U.R.D در بیمارستان ایرانیان در دهکده المپیک انجام میشد. یکشب که خیلی حال من بد بود و شیشه و کراک را باهم مصرف کرده بودم از طبقه دوم بالکن خانه بهعنوان اینکه پرواز میتوانم بکنم پریدم پایین و خانواده به این فکر رسیدند که من را در یک بیمارستان بستری کنند. فکر میکنم پدرم گفت مبلغ دو میلیون و خردهای گرفتند که مرا بستری کنند. بعد از دو روز من به هوش آمدم، دیدم حالم خوب نیست، دستهایم بسته است و ناسزا به آنها میگفتم؛ و من یک برادری دارم که با من همبازی بود و ایشان هم مصرفکننده بودند و الآن درمان شدند به همین روش D.S.T و ایشان را صدا کردم و گفتم هر طور شده برای من تریاک بیاور و آن چند روز را من در آنجا تریاک مصرف کردم و دکتر میگفت چطور هستی، میگفتم خیلی خوب هستم. و من تا سه سال بعد قرصهای آرامبخش استفاده میکردم تا وقتی وارد کنگره شوم مجبور شدم حتی تیمارستان را هم تست کنم، به خاطر اینکه حالم خیلی بد میشد، عوارضی که از آن U.R.D در بدن من مانده بود شدید بود، اینکه عصبانی میشدم و پذیرش من پایین بود؛ و حالتهای جنون به من دست میداد و خانوادهام را با چاقو تهدید میکردم به خاطر اینکه مواد خود را تهیه کنم باعث شد من تیمارستان را هم تجربه کنم؛ و امروز به این نتیجه رسیدم که در درون من تولید مواد شبه افیونی وجود نداشت و من بهواقع به موضوع اعتیاد پی بردم و این باعث شده که خانواده من که مریض میشوند به آنها میگویم که دارو مصرف نکنید چون ممکن است اثرات جبرانناپذیری در سیستم بدن شما برجای بگذارد. و من از آقای مهندس تشکر میکنم و از همه عزیزان ممنون هستم.
سلام دوستان مینا هستم یک همسفر:
خیلی خوشحال هستم و از کنگره 60 تشکر میکنم و به بچهها تبریک عرض میکنم.
سلام دوستان وحید هستم یک مسافر:
با بیش از سیزده سال تخریب وارد کنگره شدم به روش D.S.T و شربت O.T به کمک راهنمای عزیز آقا موسی، یازده ماه و هفده روز سفر کردم و ورزش: شنا، تنیس روی میز و فوتسال از مهندس دژاکام و آقا موسی خیلی ممنون هستم. من خیلی عصبی بودم، شرایط من واقعاً سخت بود و حال من الآن خیلی خوب است. خدا را شکر میکنم.
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر:
حدوداً پانزده سال تریاک مصرف کردم، یعنی هرروز ده گرم، وارد کنگره شدم به کمک آقا موسی رها شدم. ممنون
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر:
مدت مصرف: ده سال آخرین آنتی ایکس مصرفی: شیره و تریاک به روش D.S.T و شربت O.T به کمک راهنمای عزیز آقا موسی، دوازده ماه سفر کردم و ورزش من پیادهروی. من قبل از کنگره تجربه ترک یکدفعهای داشتم، هفده ماه پاک بودم اما اصلاً حال خوبی نداشتم، نمیتوانستم کارکنم. نمیتوانستم مسافرتی بروم. نمیتوانستم روابط خوبی با خانواده داشته باشم. اصلاً حالم خوب نبود؛ اما الآن با روش D.S.T حالم خیلی خوب است. از جناب مهندس تشکر میکنم؛ و از آقا موسی عزیز خیلی ممنون هستم.
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر:
مدت مصرف: پنج سال آخرین آنتی ایکس مصرفی: قرص، تریاک، حشیش به روش D.S.T داروی درمان: شربت O.T به راهنمایی آقا موسی مدت یازده ماه است سفر میکنم. قبل از اینکه وارد کنگره شوم، شخصی بودم که اکثراً بیرون از خانه بودم، عصبی بودم؛ و الآن خدا را شکر میکنم و از آقای مهندس و همه کسانی که زحمت میکشند تشکر میکنم.
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
سلام دوستان اعظم هستم همسفر:
تعداد حاضرین در جلسه: هفتادوسه نفر مبلغ خزانه: دویست و هفتادونه هزار و پانصد تومان.
تهیه: مسافر علی شاملو
وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری