وادی پنجم:
در کنگره وادیها به این دلیل آمدهاند که ما گامبهگام پیش برویم و یاد بگیریم کارهایمان را بهصورت تدریجی پیش ببریم.
بخشی از وادی میگوید: در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ یعنی در جهانی که ما در حال زندگی کردن هستیم هر چیزی به عمل است، به حرف نیست، به فکر کردن خالی نیست بلکه به عملکرد ما بستگی دارد؛ یعنی فکر و اندیشه در عمل خودش را نشان میدهد.
ما در جهان فیزیکی قرارگرفتهایم که بهنوعی نشان بدهیم انسان حامل فکر است و در جهان فیزیکی تفکر کردن جزء ویژگی فرد است. احتمالاً قدرت مطلق برای خلق انسان تفکر کرده و بعد انسان را خلق کرده و انسان فقط فکر خالی نبوده است.
در بعضی از ورزشها ما یک تمرین ذهنی داریم و دربعضی تمرین جسمی، مثل بازی شطرنج که برای هر عمل و حرکتی فرد ابتدا فکر میکند تا تفکر نکند نمیتواند و نمیداند کدام مهره را حرکت دهد. در تمرین ذهنی فرد خود را آماده میکند که بهصورت جسمی بهنوبت کار خود را ادامه دهد. در تمرین فکری هیچکدام از مهرهها حرکت نمیکنند و هیچ اتفاقی هم نمیافتد در این بازی کسی برنده میشود که تمرین ذهنی را به عمل درآورده است. دقیقاً موفقیتها در هر کاری بهاندازهای است که آن تمرین ذهنی را به چه مقدار به جسمی یا فیزیکی درآوریم.
در قسمت تفکر، آموزش و تجربه هرقدر ما آموزش ببینیم و تفکر کنیم در جهان فیزیکی دردی از ما دوا نمیشود. اینکه همهچیز را بیاموزیم و در موردش فکر کنیم کاری را پیش نمیبرد، اگر با تفکر بهترین نقشههای ساختمانی را بکشیم اما آن را به عمل درنیاوریم، هیچ ساختمانی ساخته نمیشود. درکنگره هم همینطور است. اگر تمامی متون و کتاب ۶۰ درجه را حفظ باشیم کار خاصی انجام ندادهایم؛ اما اگر فقط دو خط از مطالب کتاب را به عمل درآوریم یعنی به نتیجه مطلوب رسیدهایم (البته در حد همان دو خط).
پس در مثلث آموزش تجربه و تفکر اگر ضلع تجربه نباشد آن دو ضلع هیچ ارزشی در این موقعیت ندارند. اگر انسان دو ضلع آموزش و تفکر را داشته باشد اما تجربه نداشته باشد، در کلامالله میگوید: مثل حیوانی است که کتاب حمل میکند. قسمت اصلی این مثلث که باعث کامل شدن آن میشود، ضلع تجربه است یا آن چیزی را که به کار ببندیم و به عمل دربیاوریم.
هیچکس بهاندازه مصرفکنندهی مواد مخدر به بیماری یا اعتیاد خودش فکر نمیکند اما آیا این فکر کردن دردی از ما دوا میکرد؟ آیا مشکل ما بافکر کردن حل میشد؟ آن زمان از مثلث فقط ضلع طولانی از تفکر را داشتیم درواقع مثلثی در کار نبود زیرا نه آموزشی بود و نه تجربهای. یک مصرفکننده مدام در حال فکر کردن و برنامهریزی است، مدام به خود وعده وعید میدهد، مدام در فکر ساختن و آیندهنگری است اما دریغ از یک ارزن عمل.
باید بدانیم مشکل قدیم با آموزش جدید حل میشود و تجربهای جدید با خودش به همراه میآورد، پس باید به همان اندازه که یاد گرفتیم بتوانیم عمل کنیم تا به تکامل برسیم.
نگارنده: خانم زهرا کمک راهنما
تایپ: خانم ستاره رهجوی خانم افسانه
ویرایش و ارسال:فاطمه همسفر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1134