امروز جلسه پنجم از دور شانزدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی میباشد که با دستور جلسه «ازدواج» و «سی دی برونو» با استادی دکتر فرشید و نگهبانی جناب مهندس دژاکام و دبیری دکتر اعظم در روز جمعه مورخ 97/10/28 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان دکتر فرشید هستم همسفر:
امیدوارم روز خوبی را در پیش داشته باشید. من پزشک عمومی هستم و حدود هفت، هشت سال در حوزه اعتیاد و بهنوعی روانشناسی کار میکنم. من با مراکز مختلف بیمارستانهای اعصاب و روان، جاهای مختلف کار کردم. الآن هم حدود یک سال است که با کنگره 60 آشنا شدم و الآن در خدمت شما هستم.
دستور جلسه ازدواج هست. در مورد ازدواج صحبتها زیاد است، به این دلیل که در کشور ما ازدواج مراحل مختلف دارد، طرز تفکر مختلفی هست، از ازدواج سنتی داریم، ازدواج مذهبی داریم، افرادی هستند که عقیده دارند دختر و پسر باید چند سال نامزد باشند و رفتوآمد کنند و نظرات متفاوت دیگر، در این سی دی آقای مهندس آمدند و ازدواج را در سه گروه تقسیمبندی کردند، یکی افرادی که بهنوعی متارکه کردند یا همسرشان فوت کرده است. افرادی که ازدواج کردند و دارند زندگی میکنند و افرادی که در شرف ازدواج هستند. در مورد افرادی که در شرف ازدواج هستند اگر از آنها سؤال کنیم معیار شما برای ازدواج چیست مطمئناً جوابها متفاوت است. یکی تحصیلات را در نظر میگیرد، یکی مسائل مالی، یکی ازدواج سنتی را دوست دارد، یکی طرف دار عشق و عاشقی است، حتی من شخصی را دیدم گفته هرچه مادر و پدرم بگویند؛ این افراد باید یک مسئله را به آنها آموزش دهیم که بهترین ازدواج ازدواجی است که ما بتوانیم آن جفت روحی خودمان را پیدا کنیم درواقع یعنی اینکه بتوانیم باکسی ازدواج کنیم که ازلحاظ روحی و روانی به ما نزدیک باشد، همسنخ باشد. به قول آقای مهندس پیدا کردن یک نفر که خیلی به ما نزدیک باشد امکانپذیر نیست، ولی ما باید نزدیکترین را انتخاب کنیم. هر چیزی علائم و نشانههایی دارد. ما وقتی با همچنین شخصی برخورد میکنیم یک کشش خاصی داریم که این کشش از نوع هوس نیست، با همچنین شخصی تفاهم خاصی داریم. روی مسائل مختلف احساس آرامش میکنیم در کنار همچنین شخصی و درواقع خودمان هستیم؛ با همچنین شخصی نیاز نیست که تظاهر کنیم و مسائل مختلف دیگر. حالا برویم سراغ افرادی که ازدواج کردند. آنهایی که ازدواج کردند دوست دارند که دوست داشته شوند، آرامش داشته باشند، رسیدن به این آرامش مستلزم رعایت کردند یک سری اصول هست: یکی از آنها احترام است، ازلحاظ ظاهری و باطنی، احترام به شخص به عقاید، احترام به درون او و به خواستههایش، مسئله بعدی که خیلی مهم است محبت کردن است.
محبت کردن خیلی میتواند تغییرات ایجاد کند. هرچقدر کیفیت بالاتر باشد و این محبت کردن صادقانهتر باشد، مطمئناً تأثیر عمیقتر است و نتیجه بهتری میگیریم. باید از درون خودمان بخواهیم و تغییر میتواند ایجاد شود؛ و مسئله بعدی غرور است؛ من همیشه به افرادی که میآیند میگویم در مقابل همسر آدم باید غرور نداشته باشد. غرور یکی از منیت های بزرگ بشر است و کسی که ما شبانهروز با او هستیم برای ما گریه کرده در لحظاتی، باهم خوش بودیم، شاد بودیم، چرا باید غرور داشته باشیم. غرور زندگی را نابود میکند و زوجین را از همدیگر دور میکند، اشتباهات را بپذیریم و عذرخواهی کنیم، حتی پیشقدم شویم. مسئله دیگر حس مالکیت است که در آقایان بیشتر است، فکر میکنیم که مالک همسرمان هستیم این را اگر صادق باشیم، این را میتوانیم ببینیم در خودمان و در اطرافیان اینطوری لباس بپوش، اونجا برو، نرو، چرا با این شخص خندیدی، چرا با این شخص صحبت کردی، چرا خانه مادرت میروی، چرا، چراهای مختلف. وقتی میگوییم چرا اینطور صحبت میکنید میگوید زنم است یا شوهرم است؛ و همدیگر را شدیداً تخریب میکنند؛ و عوامل دیگر نیز هستند، صبر و بردباری و خیلی چیزهای دیگر که با رعایت کردن آنها میتوان خوب زندگی کرد. حالا اگر بخواهیم ازدواج را از دید دیگر نگاه کنیم. درواقع به ازدواج به دید موهبت الهی نگاه کنیم که خداوند همسر ما را در کنار ما قرار داده تا ما به تعالی برسیم. ما کنار هم قرار گرفتیم که بتوانیم عشق را تجربه کنیم. اگر به آن آگاهی برسیم قاعدتاً ظواهر از بین میرود، دیگر احتیاج نیست رعایت کنیم احترام بگذاریم، خودبهخود اتفاق میافتد. ما چطور میتوانیم یک نفر را دوست داشته باشیم ولی به او احترام نگذاریم. پس آن دیدگاه و آگاهی ما خیلی مهم است و خیلی از مسائل را پوشش میدهد آیا ما همسر خود را هدیه خداوند میبینیم و زیباییهای وجود او را میبینیم. اگر فکر کنیم میتوانیم به آن آرامش و کمال برسیم؛ و متعاقباً به بچههایمان هم انتقال میدهیم؛ و راجع به طلاق صحبت نمیکنم آقای مهندس فرمودند این کلمه بار منفی زیادی دارد، حتی برای شوخی هم استفاده نکنیم.
در مورد سی دی دوم برونو صحبت کنیم. در این سی دی جناب مهندس مثلث جسم، روان و جهانبینی را مطرح کردند ولی این بار بیشتر روی کلمه روان زوم کردند که روان یعنی فیزیولوژی و جهانبینی که آمدند تشبیه کردند به یک ماشین ما جسم را ماشین و راننده را نفس میتوانیم در نظر بگیریم و حرکاتی را که ماشین انجام میدهد، سرعت میرود، آهسته میرود، خلاف پارک میکند، آنها روان در نظر گرفتند یعنی روان شخصیت نیست، بازتاب شخصیت است و ما برای بیماریها حالا چه اعتیاد باشد چه بیماریهای دیگر باید روی جسم؛ فیزیولوژی و نفس و برای تربیت نفس باید جهانبینی را به او آموزش بدهیم. طرز صحیح رانندگی را یاد بدهیم، قوانین را یاد بدهیم، کجا پارک کند، ورودممنوع نرود و ... که بتوانیم بیماری اعتیاد و اعصاب و روان و دیگر بیماریها را از بین ببریم و همچنین یک مقایسهای کردهاند روی روانشناسانی که باب کردند روانشناسی را و شاعران و عرفای خودمان که 700-800 سال قبل آمدند و این مسائل روان را مطرح کردند، مسائل روان را خیلی عمیقتر مطرح کردند ولی هیچ شخصی نیامده آنها را بررسی کند و وارد کتب دانشگاهی کند. خوب خیلی ممنون که صحبتهای من را گوش دادید.
سلام دوستان پریا هستم همسفر:
به نظر من نکته مهی که برای ازدواج هست این است که قبل از اینکه ما بخواهیم به کسی علاقهمند شویم اول خودمان را دوست داشته باشیم و به خودمان احترام بگذاریم. چون اگر ما خودمان را دوست نداشته و به خودمان احترام نگذاریم نمیتوانیم دیگری را دوست داشته و به او احترام بگذاریم، طبق مثلثی که جناب مهندس چهارشنبه فرمودند: مرد، زن و ارتباط. به نظر من ضلع ارتباط خودش ابعاد زیادی را در بر میگیرد. باید توجه داشته باشیم، آن ابعاد را در خودمان ببینیم و بعد خود را وارد مقوله ازدواج کنیم.
سلام دوستان دکتر مجید هستم یک مسافر:
صبح همگی بخیر. در ارتباط با ازدواج در کنگره اول باید سفر اول به اتمام برسد، بعد مسائل حاشیهای و کنگره را یک محل درمان بدانند. خوب بهعنوان پزشک احساس کردم که بسیار عمیق نگاه کردند چون ما مثلث کنگره: عمل سالم، عدالت و معرفت. کسی که در سفر اول هست در تعادل نیست، حال روحیاش خوب نیست؛ و نمیتواند در سفر اول به دنبال ازدواج باشد. در سفر اول مسائلی مثل ازدواج و طلاق را نهی میکنند. با توجه به اینکه ما ازدواج را عمل سالم میدانیم باید دو تا ضلع معرفت و عدالت را که از اصول رفتاری ما هست در نظر بگیریم. فردی که در تعادل هست در ازدواج هدف رسیدن به نقاط مشترک و تقویت آنها است. هر دو نفر باید روی نقاط مشترک تمرکز و کار کنند. مسائل سن، فرهنگ بعد از مسائل مشترکات هست. درباره سی دی برونو خیلی مسائل قوی و سختی را آقای مهندس مطرح کردند به ایشان تبریک میگویم، مسائل روید را با ایگو و سوپر ایگو مطرح کردند. درهرصورت ما ایگو را همان نفس اماره میگوییم، ایگو را بهعنوان خواسته من میدانیم و سوپر ایگو را من برتر یا همان نفس مطمئنه، یا همان وجدان و عقل میدانیم. ما باید برای درمان به مثلث درمان: جسم، روان و جهانبینی توجه کنیم و روان را جدی بگیریم که همان خلقوخو است و برای مثال ما برای درمان یک فرد اسکیزوئید باید علاوه بر درمان جسم و به تعادل رسیدن نوروترانسمیترها تفکر، اندیشه و نوع نگاه او به زندگی را عوض کنیم. جهانبینی را به او آموزش دهیم تا کمکم تغییر اتفاق بیافتد که بتوانیم درمان کنیم. درمان دارویی کافی نیست. متشکرم که به عرایض بنده گوش دادید.
سلام دوستان مژگان هستم یک همسفر:
من میخواهم از منظر روانشناسی ازدواج را تعریف کنم. ازدواج یک فرایند جسمی، جنسی و روانی نام برده شده که به دنبال آن فراهمسازی یک سری شرایط اقتصادی، اجتماعی و شغلی از آن نام برده. حالا ما در روانشناسی در کنگره 60 یک مثلث عشق هست که در زوجدرمانی از آن خیلی استفاده میکنیم که یک سر آن تعهد، صمیمیت و یک سر آن میل جنسی یا همان شهوت است؛ که در زوجدرمانی این مثلث خیلی کاربرد دارد میگویند که اگر زوجین این مثلث را رعایت کنند واقعاً زندگی موفقی خواهند داشت. ممنون از وقت مشارکت.
سلام دوستان دکتر صمد هستم یک همسفر:
خداوند در خلقت زوجیت ایجاد کرده که نسل ادامه پیدا کند، اما در ازدواج یک مثلث مطرح است: مرد، زن و آن تمایلات، اختلافات و مشترکات در ضلع سوم هستند؛ که این ضلع سبب میشود که زوجین به هم نزدیک و یا از هم دور شوند؛ که ما باید به مشترکات توجه کنیم تا دو نفر به هم نزدیک شوند. در زندگی امروز رفاه بالا رفته، توقعات زیاد شده و اختلافات بیشتر شده و سن ازدواج رفته بالا. لذا باید توقعات را کم کرد و به گذشته نگاه کرد. باید باهم هم دل و همراه باشند تا به آن آرامشی که باید برسند. متشکرم که به صحبتهای من گوش کردید.
سلام دوستان الهام هستم یک همسفر:
در خصوص ازدواج، اهمیت این موضوع خیلی مهم است. این نشان میدهد که کنگره به مسائل اجتماعی بسیار اهمیت میدهد. مثلث زن، مرد و ارتباطی که در سی دی مطرح شده؛ مسئله ارتباط خیلی مهم است و دو نفر که در کنار هم قرار میگیرند آن مسئلهای که در سی دی مطرح کردند خیلی مهم است؛ و ما برابر تمام رفتارهای همسر خودمان متعهد هستیم و تعهد به خودمان هم داریم و متأسفانه بحث تعهد الآن در ازدواجها خیلی کمرنگ شده. ازدواج یکی از فاکتورهای شانزدهگانه سلامت روان است؛ و ما اگر ازدواج بد داشته باشیم شانزده فاکتور دیگر سلامت روان را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث میشود پانزده عاملی که باعث سلامت روان و فکر یک انسان هستند را تحت تأثیر خودش قرار دهد. در خصوص سی دی دوم، مهندس بیماریهای روانی مثل، افسردگی، اضطراب و گفته بودند که ما نمیتوانیم تنها از بحث روانشناسی استفاده کنیم و باید آن بخش فیزیولوژی و جسم آنها هم توجه شود و این خیلی خوب است؛ یعنی تلفیق دارو درمانی و رواندرمانی و شناخت درمانی در کنار هم. بحث جهانبینی یعنی تکمیلکننده بحث درمان انواع بیماریها میشود. خیلی متشکر، ممنون.
سلام دوستان امیرحسین هستم یک همسفر:
در سی دی ازدواج، اصول کلیه ازدواج آموزش داده میشود. ازدواج یکی از مسائل خیلی مهم است؛ و توجهی که مسافران کنگره 60 به این سیدیها میکنند خیلی برایشان راه گشا است. ممنون متشکر.
سلام دوستان رضا هستم یک همسفر:
من سیدیها را گوش ندادم. متأسفانه در کشور ما سن ازدواج رفته بالا. به دلیل مشکلات اقتصادی است که فرد نمیتواند ازدواج کند. الآن ازدواجها به سمت کشورهای غربی رفته بالای شهر یکی دو سال باهم زندگی میکنند اگر موافقت کردند باهم ازدواج میکنند. ازدواجهای سنتی از بین رفته. ممنون.
سلام دوستان خدیجه هستم یک همسفر:
نکتهای که به نظر من میآید. به تفاوتها قبل از ازدواج خیلی باید به آن دقت شود؛ و بعد از ازدواج باید به شباهتها دقت شود و نقاط مشترک. ممنون.
سلام دوستان دکتر محسن هستم یک همسفر:
ما همه شاید این تجربه را داشته باشیم که یکی از دلایل مهم معتاد شدن فرد در جامعه ازدواج است، یکسری افراد به علت بیماری زود انزالی، وقتی میبینند که مشکل آنها با مصرف مواد مخدر حل میشود به مواد رو میآورند. به نظر من باید کلینیکهایی در کشور ایجاد شود درزمینهٔ درمان مشکلات جنسی و آموزشهای لازم و این مسئله را مدیریت کنند که افراد به دام اعتیاد نیافتند. در وادی پنجم در مورد حرکت است و رفتن و رسیدن و آقای مهندس میگویند من عملکرد خودم را از یونگ برتر میدانم به خاطر اینکه ایشان روی تفکر کار کردن و روی رفتن و رسیدن کار نکردند و این رفتن و رسیدن است که ما نیاز داریم. ما تعداد زیادی افراد را درمان کردیم. یک نکته میخواهم بگویم مسئله درختکاری است. دوستان جوگیر میشوند و همین سر راه درخت میکارند. درخواست میکنم امسال دیگر کنار دیوار درخت نکارید اینجا تبدیل به باتلاق میشود. ممنون.
سلام دوستان اکرم هستم یک همسفر:
میخواستم در مورد ازدواج بگویم که در جامعه ما اکثر جوانان از این مسئله در میروند، حالا یا به علت آزادی بیشتر یا فشارهایی که روی افراد متأهل است. ولی به نوع آقای مهندس بعضیها هم حس ازدواج را دارند و به دنبال ازدواج هستند. من میخواستم بگویم اگر ما به این افراد برخورد کردیم در کلاسهای مهارتهای زندگی که دوستان گفتند که در سازمان هلالاحمر، بهزیستی و شهرداری برگزار میشود شرکت کنند، چون هدف این کلاسها کسب آرامش روانی و بهداشت و آسیبهای خانواده و غیره... ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
سلام دوستان بیژن هستم یک همسفر:
اولین بار است که مشارکت میکنم. در مورد ازدواج افراد بهبودیافته با همدیگر است؛ و اینکه افرادی که در حال بهبودی هستند، سؤال دارند که چرا درمانگران در طول سفر اول مخالف آشنایی آنها با افراد جدید هستند، خوب است که این قضیه برای آنها روشن شود که خیلی خوب است که برای آنها روشن شود که درمانگران میخواهند که آنها به ثبات هیجانی برسند؛ و حالا از جناب مهندس تشکر میکنم، امیدوارم در آینده به این موضوع بپردازند. خیلی ممنون.
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر:
از فرشید عزیز تشکر میکنم که جلسه خوبی را داشتند، بهافتخار ایشان. قبل از اینکه صحبتهایم را شروع کنم، محسن راجع به درختکاری گفت، گفت شاهعباس میخواست تنبلها را انتخاب کند، بهترین تنبل را گفت یک حمام قدیمی را زیرش را خوب داغ کنیم به اینها همه بگوییم اینها همه بروند بنشینند در حمام هرکه دیرتر بلند شد او از همه تنبلتر است. هی حمام داغ شد هم یکییکی رفتند، آن یکی گفت سوختم بگو مرا بیاورند بیرون، دیگری گفت بگو من هم هستم. او از همه تنبلتر بود. ما چکار کنیم چارهای نداریم به آقایان پزشکان بگوییم بیایند بیرون از شهر؛ مشکل است برایشان، این هست که اینجا گذاشتیم. حالا اینقدر هم راه تنگ نیست؛ ما هرسال خودمان داریم از این راه میآییم. یک نفر راحت رد میشود مثل کوچه آشتی کنون دو نفر جا نمیشوند.
خوب همه پرداختند به بحث شیرین ازدواج و بعضیها هم به بحث رنجآور ازدواج؛ حالا بستگی به دیدگاه و شرایط افراد دارد. اصلاً راجع به سی دی برونو صحبت نکردید. ببینید مسئلهای که در سی دی برونو مطرح میشود باز میآید روی روان مطرح میکند که ما وقتی میخواهیم یک چیزی را انجام بدهیم باید دقیقاً این موضوع را از ریشه و پایه بدانیم. امکان ندارد شما بتوانید یک ماشین را تعمیر بکنید ولی بهطورکلی جزئیات ماشین را ندانید. در مورد نیروهای متخصص، تمام اعضای گروه N.A گروه معتادان بینام اسم میبرم که در نوشتار خودشان میخوانند که نظر به اینکه متخصصین، چه پزشک چه روانپزشک نتوانستند به ما هیچ کمکی انجام بدهند ما با آنها قطع رابطه میکنیم و با آنها هیچ کاری نداریم. اینها مکتوب هست و هرروز در جلسات N.A بروید اینها هست. ولی کنگره اینطور به قضیه نگاه نمیکند. میگوییم ما اگر درست مسئله را بدانیم میتوانیم کامل آن را حل کنیم. در قضیه اعتیاد، ما باید ریشهیابی کنیم که اصلاً اعتیاد چی هست؟ به این قضیه اصلاً نگاه نکردند. موضوع درمان اعتیاد، موضوع علامتی و حمایتی است؛ یعنی یک بیمار است دچار خماری میشود، سندرم عدم مصرف مواد است، یک سری داروها میدهیم، آنها را نگهداری میکنیم و یا میآییم آنها راMaintenance (نگهداری) میکنیم روی داروهای خاصی؛ و اینکه به این قشنگی درمان کنیم یعنی، همیشه میگوییم، هروئینی درمان شود در انبار هروئین بماند و شب خوابش ببرد و بخوابد این یعنی درمان شده است. تریاکی درمان بشود و شب در انبار تریاک بخوابد و خوابش ببرد. منظور از درمان پرهیز دادن نیست و این را اگر ما بخواهیم بدانیم باید ببینیم میخواهیم کجا را درست کنیم؛ ما کدام قسمت را میخواهیم درست بکنیم تا دقیق به نتیجه برسیم. درنتیجه کنگره گفت در درمان اعتیاد ما با جسم سروکار داریم و با روان و جهانبینی.
بعد راجع به اینها خیلی بحث کرد و بعد آمد روی روان، گفت اصلاً روان چی هست؛ کنگره 60 گفت منظور ما از روان خلقوخوی افراد است. یکی میگوییم دمدمیمزاج است، یکی را میگوییم بای پولار است، یکی در عالم هپروت است یعنی تصویر میبیند، شنیداری دارد بهقولمعروف میگوییم اسکیزوفرنی است. یکی سایکوز است، جنون دارد، مجنون است و اسامی مختلف، ما همه را داریم. یک آدم گوشهگیری است، افسردگی دارد پس بهطورکلی منظور ما خلقوخو است. بعد کنگره 60 میگوید خلق خو را چی درست میکند؛ خلق خو را دو چیز درست میکند؛ یکی از آنها جسم یا فیزیولوژی است، شما وقتی دندانتان درد میگیرد تعادل روانی شما به هم میخورد. یکی فیزیولوژی است و مربوط به ناقلهای عصبی است، مخدرهای طبیعی بدن یا مواد ضد درد بدن، مثلاً انکفالین، سه نوع انکفالین داریم ماده ضد درد بدن است. اگر ماده ضد درد بدن، انکفالین کار نکند، ما دیگر روی صندلی نمیتوانیم بنشینیم، ده دقیقه بنشینیم دیگر قادر نیستیم ادامه بدهیم. خواب ما تأثیر دینورفین، اندورفین، انکفالین، سروتونین، دوپامین است. اینها یکسری مادههای میانجی هست که اینها روی شخصیت ما، فکر ما، افکار ما نقش دارد. بیماری افسردگی یکی از علائم آن کمبود سروتونین است. مسئله شاد شدن تأثیر دوپامین است، وقتی ما شیشه میکشیم یازده برابر دوپامین را میبرد بالا؛ تریاک و شیره چهار برابر دوپامین را میبرد بالا، تریاک، هروئین، گراس همه دوپامین را چهار برابر میبرد بالا، مال شیشه یازده برابر دوپامین را میبرد بالا. پس یکی از مسائل روان ما بستگی به این دارد که چگونه سیستم ما کار میکند، چه معتاد و چه غیر معتاد؛ آیا این فرد سیستم بیوشیمی بدنش خوب کار میکند یا نه؛ آیا این فرد سیستم بیوشیمی بدنش بالانس هست، یا بالانس نیست. معتادان وقتی خمار هستند، خیلی ناراحت، عصبانی هستند، به خاطر اینکه ماده مخدر به آنها نرسیده، وقتی ماده مخدر مصرف میکنند، شبه افیونی بدن میرود بالا، پس خیلی راحت و خوبند. پس یکی این فیزیولوژی است. فیزیولوژی با دارودرمانی فرق میکند، ما دارودرمانی میخواهیم که نگاه کند و فیزیولوژی را درست کند، بگوید آقا این دوپامین پایین است من درستش میکنم، نه که او را هل بدهم. ما یک ماشین را باتریاش کار نمیکند، هل میدهیم، روشن میشود. شما حالا باید یک سروتونین بدهید و سیستم را راه بیندازید؛ یعنی با دادن دارو سیستم سروتونین بدن را راه بیندازید. اگر راه انداختید میشود درست وگرنه شما یک ماشین را تا ابد هل بده، شما تا ابد به او سروتونین میدهید تا وقتی سروتونین میدهید این خوب است، هرچه دیرتر بشود تحمل آن میرود بالاتر به سروتونین بیشتری نیاز دارد. مثل ماشینی که تا وقتی هل میدهید خوب است. پس ما میخواهیم با داروی خوابآور و ضدافسردگی و ... دائماً هلش بدهیم، وقتی هم که اینها خسته شدند یک سری دیگر بیاوریم، فعلاً لورازپام میدهیم بعد فلوکسیتین میدهیم. منظور از دارودرمانی این نیست، منظور از دارودرمانی این است که ما دارویی به او بدهیم، در یک میزانی، در یک دوزی که ما بتوانیم مخدرهای طبیعی بدن او را درست کنیم. پس این فیزیولوژی حتماً باید درست شود.
مسئله بعدی، روان؛ افکار و اندیشه است. افکار و اندیشه ما روی جسم ما کاملاً اثر شدید میگذارد. ما بیش از صد و پنجاه بیماری روانتنی یا سایکوسوماتیک داریم؛ که نگاه ما جهانبینی، نگرش ما روی جسم اثر میگذارد. کسی که خودکشی میکند، اینقدر ناامید است افکارش، اینقدر نگرشش منفی میشود، منفی میشود، میرود خودش را از آن بالا پرت میکند پایین، یا حلقآویز میکند. شما به یکی خبر بدهید آقا دلار آمد پایین، فکر میکند چقدر ضرر کرده فوری درجا سکته میکند و یا بعضیها میروند درجا خودکشی میکنند. یا در اثر مسائل متعدد روی جسم اثرات مختلف میگذارد که به آن میگوییم بیماریهای سایکویوماتیک یعنی افکار و اندیشه ما روی جسم ما و خلقوخوی ما اثر بسیار بسیار مهمی دارد. پس فیزیولوژی و جهانبینی اینجا اثر خودش را نشان میدهد، یک ضلع دیگر که در سی دی برونو نبود در سی دی آرامش آن را مطرح کردم که در قسمت بعدی که روی خلقوخوی ما اثر میگذارد آن میرود توی ضمیر ناخودآگاه ما. ضمیر ناخودآگاه به عقیده من از قبل از تولد است. حالا یونگ و فروید معتقد هستند که بعد از تولد آغاز میشود. ولی من معتقد هستم، ضمیر ناخودآگاه قبل از تولد آغاز میشود و آن چیزی هست تحت عنوان فطرت یا ذات بشر، چون اگر ما بیاییم به کتاب آسمانی خودمان نگاه کنیم ما از زمانهای خیلی قدیم موقعی که شیطان سجده نکرد، ما بودیم، از آن زمان ما یک پیمانی بستیم، یعنی ما کی بودیم معلوم نیست، میلیونها سال، میلیاردها سال تا زمان تولد، از تولد آمدیم به یکشکل دیگری؛ ما تا قبل از تولد، در سماوات، در سیارات دیگر، در جای دیگر، در مکان دیگر کار ندارم بههرحال، چون ما از زمانی بودیم که پروردگار میگوید، الست بربکم؟ من پروردگار شما هستم؟ ما میگوییم، قالو بلا. از آن موقع ما پیمان الست را بستیم؛ یعنی وقتی ما به دنیا میآییم با یک فطرتهای جداگانه میآییم. اینطوری نیست که وقتی ما پا به دنیا میگذاریم همه ما روان و اندیشهمان صفرکیلومتر باشد، همه پاک و مثل یک صفحه سفید نقاشی باشد، نه اصلاً اینطوری نیست. هر فرد با هر فرد کاملاً متفاوت است، آن فطرتش، آن اندیشهاش را با خودش یدک میکشد که بچهها از پنجماهگی و ششماهگی بچهها معلوم است که کدامیک خوشذات هستند، کدامیک بدذات، یکی تیز است و ... این هم یک مسئله است، فطرت را که کاری نمیتوانیم بکنیم، ولی بازهم قابل پرورش است.
میتوانیم در نظر داشته باشیم که با فیزیولوژی با نگرش میتوانیم روی فطرت اثر بگذاریم، میتوانیم آن را تغییر بدهیم، چون صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است. آنهم ما میتوانیم تغییر بدهیم. ما اینها را میخواهیم. این حرفهایی که برای ما میزنند، این حالا هست، این نیست، این اینطوری هست، آنطوری هست، بدرد ما چه میخورد؟! کجا جواب میدهد؟! ما میتوانیم از این استفاده کنیم، آیا جوابگوی ما هست؟ یا تماموقتمان را میخواهیم صرف این کنیم که آره آنیکی گفت اینجوری، اینیکی گفت اینطور، این درست میگوید، یا حالا آن درست میگوید، این حق دارد، او حق ندارد، و ... خوب میخواهیم تمام محتوی درسها، اینها را بخوانیم؟! چه نتیجهای به ما میدهد. باید ببینیم این دانش ما در این بوته آزمایش، در این میدان عمل میتواند مؤثر واقع شود؟ میتوانیم با این حجم اطلاعات و آگاهی آیا ما میتوانیم یک نفر را که مصرفکننده است یه حالت تعادل برسانیم؟ اگر توانستیم به تعادل برسانیم، زهی سعادت، اگر نتوانیم به تعادل برسانیم یک نفر را، خوب اینها به چه درد میخورد، چکارشان میخواهیم بکنیم؟ فقط بخوانیم، تحویل همدیگر بدهیم. پس این مسئله روان برای ما خیلی نقش مهمی دارد به خاطر همین هست که ما جهانبینی کار میکنیم. همین بحث ازدواج هم که ما داریم، جزء جهانبینی ما است. داریم روی آن بحث میکنیم که همه افراد مشارکت میکنند و وادیها و دستور جلسات دیگر و ...هم روی جهانبینی کار میکنیم، هم روی فیزیولوژی، هم روی ضمیر ناخودآگاه جزء این مسئله هست که بهمرور میتوانیم آن را تغییر دهیم. خوب امروز چهار تا رهایی داریم، اینها مهم است، اینها نتیجه است که ما میرسیم.
امروز رهایی از کلینیک زنجان داریم؛ آقای دکتر موسوی زاده، خوب اینها به نتیجه رسیدهاند، درمان شدند، راهنما آقای عباس، مسافر آقای محسن و همسفر خانم لیلا و آقای منصور و همسفر خانم ماریا و دو تا رهایی داریم از کلینیک مهرنام خانیآباد، پزشک، آقای دکتر بهنام راهنما: آقای مهدی مسافران آقای عباد و آقای رضا.
در کلینیکها اگر لژیون دایر شد، باز شد، ممکن است که لژیونتان با حداقل تعداد کار کند تا یک سال، یک سال و نیم، اگر لژیون باز شد فکر نکنید هفته دیگر شلوغ میشود، نه؛ یک سال، یک سال و نیم طول میکشد تا این قوی شود. من برای دکتر فرشید گفتم ما حدود بیش از صد هزار کیلومتر رفتیم اصفهان هفت، هشت، ده نفر و آمدند بعد از یک سال، یک سال و نیم، یک نفر به رهایی رسید. آن هسته اولیه خیلی طول میکشد، آن هسته اولیه که شما در کلینیکها به درمان برسانید یک سال، یک سال و نیم طول میکشد. اگر خوب باشد یک سال، سخت باشد یک و نیم سال هسته اولیه طول میکشد؛ بنابراین اگر در کلینیکها لژیون زدید باید بدانید که تا یک یا یک و نیم سال هسته اولیه طول میکشد و بعدازآن زیاد میشود. معتادان اطلاعاتشان خیلی قوی مثل موشها میمانند، برای چی شما موشها را نمیتوانید از بین ببرید، هیچکس نتوانسته مشکل موشها را حل کند و هیچ سمی هم قادر نبوده، برای اینکه یک موشی که مرد، موشهای دیگر میآیند دهان او را بو میکنند که دهانشان بوی چی میدهد، دیگر آن سم را نمیخورند. شما قویترین سم را بریزید، پنجتا موش که مرد بقیه دیگر آن سم را نمیخورند. معتادها هم همینطور هستند. فوری تا قبلاً که طرح ولعادیات بود تا دو تا را میگرفتند، فوری همه به هم میگفتند دیگر هیچکس از خانه درنمیآمد بیرون. یک جنس درمیآید همه باخبر میشوند، یک کلینیک که لژیون میزند، همه دارند نگاه میکنند، صبر میکنند، وقتیکه او به رهایی رسید آنها هم میآیند. از این به بعد برای رهایی که میآیند اینجا باید پیراهن سفید پوشیده باشند و راهنمایشان هم شال راهنمایی داشته باشد.
سلام دوستان رضا هستم همسفر:
از دیدن شما اساتید خوشحالم و استفاده کردم. آن الستی که فرمودید انگار که اعتیاد از آن زمان بوده. من روش کنگره 60 را انتخاب کردم، به خاطر کار تحقیقاتی که دانشجو بودم رفته بودم خدمت ایشان آشنا شدم. فلسفه آشنایی من با کنگره استفهامی بود، سؤال میکردم که چی و جواب میگرفتم. الآن هم آقای مهندس در کلینیک ما داریم بهعنوان یک برند، مورد رجوع واقع میشویم به لطف کنگره 60. مداخلات غیر دارویی ما را آقای عباس زحمت میکشند تماماً، مداخلات دارویی هم توسط پزشک انجام میشود البته به روش D.S.T و من ساعتهای متعددی خدمت آقای مهندس و دوستانشان رسیدم. وضعیت خیلی خوب است. انشاءالله که موردقبول درگاه خداوند واقع شود. خیلی ممنون.
سلام دوستان عباس هستم کمک راهنما از کلینیک رجاء:
یکی از هنرهای جناب مهندس این هست که مفاهیم را ساده میکنید و بیان میکنید که هم آن را میفهمند؛ و ما این مسئله را در روش D.S.T و کلیه آموزشهای کنگره میبینیم؛ و هر که میآید برای درمان اعتیاد بدون اینکه زور بزند، اذیت شود یا اذیت کند، به درمان رسیدند و در این ده ماه 40 عدد سی دی را نوشتهاند، تمام و کمال. فرمانبردار بودهاند. به آنها تبریک میگویم.
سلام دوستان منصور هستم مسافر:
آخرین آنتی ایکس مصرفی اوپیوم، قرص مدت هشت سال تخریب داشتم به روشD.S.T داروی درمان شربت شفابخش O.T به راهنمایی: آقای عباس الآن هم به دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم.
سلام دوستان ماریا هستم همسفر منصور:
خیلی خوشحال هستم که اینجا حضور دارم از آقای مهندس تشکر میکنم. از آقای دکتر و عباس تشکر میکنم و از کمک راهنمای خودم تشکر میکنم. ممنون.
سلام دوستان عباس هستم کمک راهنما یک مسافر از کلینیک رجا:
آقای محسن خیلی خوب تلاش کردند و خوب سفر کردند. به ایشان تبریک میگویم. خودم هم پانزده سال تخریب داشتم، آنتی ایکس مصرفی اوپیوم، گراس سفر اول ده ماه و بیستوپنج روز طول کشید به راهنمایی آقای رضا ترابخانی الآن هم مدت یازده سال و بیستویک روز و شش سال هم هست رهایی سیگار دارم. ممنون
سلام دوستان محسن هستم مسافر:
بیش از پانزده سال تخریب داشتم، آخرین آنتی ایکس مصرفی. تریاک، ماریجوانا به روش D.S.T داروی درمان شربت شفابخش O.Tمسافر سیگار هستم در مرحله هفت قطعه به راهنمایی: آقای عباس از کلینیک رجا. از آقای مهندس و استاد امین بینهایت تشکر میکنم.
سلام دوستان لیلا هستم همسفر محسن:
تقدیر و تشکر میکنم از آقای مهندس عزیز، استاد امین، خانواده محترمشان و آقای دکتر و آقای عباس که این بستر را برای ما فراهم کردند تا به رهایی برسیم. از سیدیها و متونی که در اختیار ما گذاشتند.
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
اجرای کوتاه دف توسط مسافر محسن
کلینیک مهرنام خانیآباد، پزشک، آقای دکتر بهنام راهنما: آقای مهدی مسافران آقای عباد و آقای رضا
سلام دوستان بهنام هستم یک همسفر از کلینیک مهرنام: این لحظه خوب را به این دو عزیز که به این جایگاه رسیدند تبریک میگویم.
سلام دوستان مهدی هستم کمک راهنمای مسافر:
مسافران و همسفران چشمان باز را ببندید و دریچه قلبتان را باز کنید، آنگاه خواهید دید که مسافر خورشید بودن به چه معنا است. مسافری که در سعادتی عظیم دستهایش به آسمان رسید، خورشید را نوشید. گوارای وجودت باد حال نور را جرعه به جرعه به کام عطش زدگانی چون ما میریزد. خدا را شکر میکنم که توانستم در این جایگاه قرار بگیرم؛ و از آقای دکتر شاهمحمدی تشکر میکنم به عباد و رضای عزیز تبریک میگویم تشکر میکنم.
سلام دوستان عباد هستم مسافر از کلینیک مهرنام:
با بیش از چهارده سال سابقه تخریب وارده کنگره شدم آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، شیره و گل. مدت ده ماه و بیست روز سفر میکنم به روش D.S.T داروی درمان شربت شفابخش O.T به راهنمایی: آقای مهدی حیدری عزیز و آقای دکتر شاهمحمدی الآن هم به دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستم. تشکر میکنم.
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر کلینیک مهرنام:
با بیش از ده سال تخریب وارد کنگره شدم. آخرین آنتی ایکس مصرفی انواع قرص آرامبخش، شیره، سوخته تریاک. مدت ده ماه سفر کردم به روش D.S.T داروی درمان شربت شفابخش O.T به راهنمایی: آقای حیدری الآن هم به دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستم.
دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس
گزارش برگزاری جشن اولین سال رهایی مسافر علی از کلینیک دانشگاه اسلامشهر
مراسم جشن تولد اولین سال رهایی مسافر علی مرزبان کلینیک و کارمند دانشگاه با حضور رئیس دانشگاه آزاد واحد اسلامشهر، آقای دکتر محمود رضا اسفندیار و معاونین و جمعی از اساتید و کارکنان دانشگاه و همچنین مسئولین شورای شهر روز دوشنبه مورخه 97/10/24 در محل سالن آمفیتئاتر دانشگاه برگزار شد.
تصاویر از این مراسم را شاهد هستید:
نگارنده: مسافر علی شاملو
وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
14187