ما برای ساختن به یک سری چیزها نیاز داریم؛ وقتی میخواهیم ازدواج کنیم نیاز به عشق داریم چون اگر عشق و محبت بین دو نفر وجود نداشته باشد آن ازدواج پایهی درستی نخواهد داشت؛ اول عشق است ، گذشت ، بخشش ، مسئولیت پذیری و صبر... همهی اینها برای یک ازدواج خوب و مناسب لازم است.
حالا اگر در یک زندگی اشتباهی بوجود آمده باشد میتوانیم اول به خودمان مراجعه کنیم چون در کنگره میگوییم مشکلات دو سر دارند که یک سر آن در درون خودمان است و بیاییم تفکرات خود را تغییر دهیم؛ همان طور که قبل از آمدن به کنگره تفکرات ما نسبت به یک مصرف کننده غلط بود و حس خشم و اضطراب و ناراحتی داشتیم ولی زمانی که به این جا آمدیم و آگاهی خود را بالا بردیم متوجه شدیم جسم مصرف کنندهها به مواد نیاز دارد و آنها را درک کردیم و در کنارشان با وجود مصرف کننده بودنشان احساس آرامش داشتیم و توانستیم هم زبان آنها بشویم و همهی اینها به واسطه فرق نگاهی بود که در خودمان بوجود آوردیم.
ما پدر و مادرها چون ریشه خانواده هستیم باید بدانیم با طرز رفتارمان بچهها از ما الگو میگیرند و در آینده بازتاب آن در زندگیشان است بنابراین سعی کنیم در زندگی خود بخشش ، عشق و محبت ، دوستی و مسئولیت پذیری را با رفتارمان به فرزندان خود آموزش و انتقال بدهیم که آنها در آینده زندگی خود را بر پایهی این اصول بنا کنند.
ما خانوادهها سطح توقعات خود را نسبت به ازدواج فرزندان خود پایین بیاوریم و آنها را از ازدواج نترسانیم؛ این توقعات باعث میشود بچهها دیرتر ازدواج کنند.
ما پدر و مادرها باید فرزندان خود را حمایت کنیم و دلگرمی بدهیم و با رفتارهای خودمان نشان بدهیم که با حداقل هم میشود زندگی کرد و خوشبخت بود؛ ما باید خوشبختی را در زندگی بسازیم با تلخیها و شیرینیهایی که در زندگی وجود دارد.
خیلی خوب است که قبل ازدواج مشورت و راهنمایی انجام بگیرد البته ازدواج یک هندوانه در بسته نیست ولی این هم نیست که یک ازدواج قشنگ و زیبا بخواهیم و همه چیز همان طور باشد که میخواهیم باید در کنار هم باشیم؛ زن و مرد لازم و ملزوم یکدیگر هستند باید در کنار هم تجربههایی کنند و تلخی و شیرینی زندگی را بچشند و در حالی که همیشه مشکلات وجود دارند؛میتوانند خوشبخت باشند و بدانیم همیشه با حرکت راه نمایان میشود و خداوند به همهی انسانها کمک میکند به خصوص کسانی که در راه ارزشها باشند و ازدواج یک راه ارزشی و خیلی خوب است.
ما در کنگره یک مثلث داریم که یک ضلع آن زن ، یک ضلع آن مرد و ضلع دیگر نقاط مشترک است؛ چون از دو خانواده مختلف هستیم خواه ناخواه نظرات ، احساسات و عقیدههایمان باهم متفاوت است ولی سعی کنیم نقاط مشترک یکدیگر را تقویت کنیم و روی نقاط غیر مشترک تمرکز نکنیم چون باعث جر و بحث و دوری میشود و در نهایت خداوند به ما کمک میکند تا به آن چه که میخواهیم برسیم.
تهیه و تنظیم: همسفر ریحانه