سلام دوستان، ویلیام هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس مصرفی، تریاک، روش درمان DST با داروی OT به راهنمایی آقای خدامی، 5 سال و 3 ماه است آزاد و رها هستم، رشته ورزشی: تیراندازی با کمان رسته ریکرو .
شما همنام آقای ویلیام وایت هستید، یادم میآید قبلا از شما خاطره ای در این مورد شنیدهام اگر تمایل دارید آنرا نقل کنید.
یکی دو سال پیش، یکی از تازه واردین بعد از دو ماه شروع کرده بود به آشنایی با اعضاء و یادگرفتن اسامیشان. یکروز که داشتم بیرون از محوطه باشگاه، سیگار میکشیدم با دودلی پیشم آمد و پرسید :آقای ویلیام وایت! شما در کنگره این همه لژیون درمان سیگار دارید اما خودتان سیگار میکشید؟! من خندهام گرفت و متوجه شدم نام مسیحی من این سوء تفاهم را پیش آورده بنابراین به ایشان توضیح دادم ویلیام وایت نیستم و در کنگره، فقط یک مسافر هستم.
از نحوه آشناییتان با کنگره بگوئید.
یکی از آشنایانم NA را معرفی کرد. با شرکت در چند جلسه، جذب نشدم و مدتی بعد با کنگره آشنا شدم. در نوشتارها وقتی میخواندند: بیرون کنگره ارتباط تلفنی نداشته باشید، پول رد و بدل نکنید و... خوشم آمد. در حقیقت، حرمت کنگره مرا جذب کرد.
چه چیزی باعث شد به زمین تیراندازی بیائید؟
این جزو خاطرههای خوب من است. آقای خدامی از من خواستند یک رشته ورزشی انتخاب کنم. در پارک طالقانی از هیچ رشته ورزشی خوشم نیامد و در پاسخ به سؤالشان در مورد اینکه چه رشته ورزشی را دوست دارم؟ به ورزش تیراندازی با کمان اشاره کردم. راستش خواستم از زیر ورزش کردن شانه خالی کنم چون فکر نمیکردم در کنگره 60، چنین رشته ورزشی داشته باشیم. البته این رشته را دوست داشتم. آقای خدامی گفتند: جمعه بیا پارک. آنجا آقای امین را دیدم که چون سفر اول بودم ایشان و جایگاهشان را نمیشناختم. آقای امین گفتند بعد از تعطیلات عید بیا باشگاه. من از روی کنجکاوی در همان تعطیلات آمدم باشگاه را پیدا کردم و از آنجا با این ورزش در کنگره آشنا شدم.
این ورزش در زندگیتان چه تاثیری داشته؟ چه کمکهایی به شما کرده است؟
راستش آمدن به باشگاه برایم مثل یک شغل شده و به طور منظم اینجا هستم.
چرا اینطور است؟ به خاطر انرژی که به شما میدهد؟
صد در صد اینطور است. چون اینجا انرژی بالایی دارد و آرامش زیادی به من میدهد. وقتی از اینجا به خانه میروم خیلی راحت و آرام هستم. منی که دوست دارم همیشه خندان باشم اینجا به من کمک میکند آن شادی را هم داشته باشم.
بین ریکرو وکامپوند، چرا ریکرو را انتخاب کردهاید؟ آیا معتقد به این هستید ریکرو بهتراست؟
خیر. من معتقدم هر کس علاقه ای دارد و من هم ریکرو را به دلیل سنتی بودنش دوست دارم.
شما خیلی کم صحبت هستید آنقدر که اگر کسی به شما نزدیک نباشد از خصوصیات اخلاقیتان چیزی متوجه نمیشود. آیا همه جا اینطور هستید؟
همه جا اینطور هستم و این جزو خصلت من است که نیازی به آشنا شدن با همه کس نمیبینم چون احساس میکنم به اندازه کافی دوست و آشنا دارم و نیازی به زیاد کردنشان نیست.
خیلی وقتها شما را در حال غذا دادن به حیواناتی میبینیم که اینجا میآیند. شاید دیگران از کنارشان بی تفاوت بگذرند، اما شما خیر؛ دلیل توجه و مهربانیتان به آنهاچیست؟ آیا حیوان خانگی دارید؟
در گذشته شاید با حیوانات بدرفتاری کرده باشم. دقیق نمیدانم نقطه شروع تغییر رفتارم چه زمانی بوده. بیشترین حیوانی که دوست دارم سگ است که در گذشته صاحب چند تا از آنها بودم که متاسفانه از دستشان دادم و باز خاطره ای دارم در این مورد: من معمولاً باقیمانده غذا را در فریزر نگاه میداشتم و اینجا زیر آفتاب میگذاشتم یخش باز شود و حیوانات میخوردندش.
یک روز سه تا سگ آمدند سراغم، غذای یخزده را در هوای سرد روی زمین گذاشتم و آنها با ولع شروع به خوردن کردند که این هم نشانه گرسنگی زیادشان بود همین باعث شد این کار را ادامه دهم که در پی آن کلاغها هم جمع شدند ولی از عزیزی شنیدم اگر مدام برایشان غذا بیاورم دیگر دنبال پیدا کردن غذا نمیروند و این خوب نیست بنابراین، این کار را کم کردم.
شما در جایگاه مرزبانی هم خدمت میکنید، از حستان بگوئید. چه چیزی باعث شد داوطلب خدمت در جایگاه مرزبانی شوید؟
پشت کلمه مرزبانی، کلمه خدمت آمده و من که خود را مدیون کنگره میدانم هیچ وقت فراموش نمیکنم کنگره برای من چه کرده و من میدانم اگر کنگره نبود الان جای خیلی بدی بودم و میدانم نمیشود ادای دین کرد اما سعی میکنم هر کاری از دستم برمی آید برای کنگره خصوصاً برای باشگاه تیراندازی با کمان انجام دهم.
همین حس باعث میشود بی چشمداشتی برای تجهیز زمین تیراندازی از خودتان، وقتتان، انرژیتان و مهمتر از همه از پولتان هزینه کنید؟
و حرف آخر؛ اگر سوالی مانده که پرسیده نشده و اگر دوست دارید جمله ای خطاب به خوانندگان این مطلب بگوئید؟
بیایید باشگاه و فضای باشگاه را از نزدیک ببینید خصوصاً کسانی که نسبت به باشگاه قضاوتی دارند، حتماً بیایند با فضای باشگاه و افرادی که اینجا تیر میزنند آشنا شوند. ممکن است، یکسری ماندگار شوند و یکی از اعضا شوند و یکسری هم دست از قضاوت بردارند.
باتشکر از وقتی که در اختیار من گذاشتید.
مصاحبه کننده: مسافرکمان،خانم سعیده
تهیه و تنظیم: مسافر کمان، محمدحسین