English Version
English

کارگاه آموزشی کنگره 60؛ ویژه همسفران نمایندگی حر

کارگاه آموزشی کنگره 60؛ ویژه همسفران نمایندگی حر

دوازدهمین جلسه، از دوره سیزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره 60 نمایندگی حر با نگهبانی همسفر فاطمه دبیری همسفر زهرا و استادی همسفرمریم با دستور جلسه بنیان کنگره 60 روز دوشنبه مورخ 1397/9/19 رأس ساعت 15:30 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم. از خانم زهرا و خانم فاطمه عزیز سپاسگزارم که مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار کردند. قبل از هر چیز بیست و یکمین سالروز رهایی آقای مهندس را اول به خودشان، خانواده محترمشان و به خانواده بزرگ کنگره 60 تبرک می‌گویم. دستور جلسه بنیان کنگره 60 می‌خواهد شکل‌گیری و پیدایش کنگره را از روز اول تا به امروز مرور کند و بگوید که اگر ما همسفرها و مسافرها روی این صندلی‌ها می‌نشینیم، چه اتفاقاتی افتاده و چقدر مسائل و مشکلات را پشت سر گذاشتند تا به اینجا رسیدیم.

هدف از شکل‌گیری کنگره درمان اعتیاد بود. آقای مهندس خودشان یک مصرف‌کننده بودند و بسیار تلاش کردند برای اینکه از اعتیاد رها شوند، با تلاش‌های بسیار زیادشان و خواست خداوند و کمک اساتیدشان روش DST را کشف کردند. روش DST می گویدکه یک مسافر بیاید روی جسم، روان و جهان‌بینی کار کند تا به رهایی برسد ولی همه موضوع این نیست، به نظر من یک تفکر بزرگ پشت این روش بود، پشت شکل‌گیری کنگره بود. این‌که می‌بینیم مسافرهایی که سقوط آزاد مواد را کنار گذاشتند. نگاه که می‌کنیم می‌بینیم فقط مواد کنار رفته و آن حال خوش و آرامش نیست، تعادل نیست. به نظر من بزرگ‌ترین اتفاقی که می‌توانست در این پیدایش و شکل‌گیری کنگره باشد همین موضوعی بود که آقای مهندس فقط معتاد و مسافر را از این دیدگاه نگاه نکرد، فقط نگفتند که بیاید و جسمش درمان شود. فقط نگفتند که بیایند موادشان قطع شود، بلکه آمد و روی یک ضلع دیگر و روی جهان‌بینی آن‌ها کارکرد و این باعث شکل‌گیری قدرت‌ها می‌شود. سی دی بنیان کنگره 60 را که گوش می‌کردم، دیدم که جناب مهندس چقدر سختی دیدند تا به اینجا رسیدند و کنار ایشان کسانی بودند که واقعاً برای شکل‌گیری این ساختار و این مجموعه زحمت کشیدند. وقتی برای خود هدفی داریم در طی مسیر مشکلات زیادی ایجاد می‌شود، خیلی سنگ‌ها انداخته می‌شود، برای انسان‌ها تا از خواسته‌شان دور شوند ولی هدف و خواسته آقای مهندس آن‌قدر قوی و بزرگ بود که در مقابل مشکلات ایستادگی کرد ند. کسی پذیرش نمی‌کرد کسی که اعتیاد دارد را با مواد مخدر درمان کنیم و هیچ‌کس این موضوع را نمی‌پذیرفت و مشکلات بسیار زیادی اتفاق افتاد برای اینکه کنگره به اینجا برسد. تجربه‌ی کوچک از گذشته که ما در سرای محله بودیم و واقعاً مدیریت تغییر می‌کرد شرایط ما عوض می‌شد. در سرای محله را باز نمی‌کردند و ما پشت در می‌ماندیم و خیلی اتفاقات زیادی می‌افتاد. ما در اختیار آن‌ها بودیم و از خودمان هیچ اختیاری نداشتیم هیچ کاری نمی‌توانستیم بکنیم و وابسته به آدم‌ها و آنجا بودیم؛ و جا دارد از ایجنت و مرزبان‌های آن دوره همه آن‌ها دست‌به‌دست هم دادند تا ما بتوانیم این مکان را تهیه کنیم. البته ناگفته نماند همکاری و تلاش‌های شما خودمان هم بود که ما به این جایگاه برسیم. 

واقعاً اگر کنگره 60 نبود و اگر آقای مهندس نبود چه اتفاقی برای ما همسفرها می‌افتاد، ولی من مریم که راه و مسیر خودم را گم‌کرده بودم نمی‌دانستم دنبال چه چیزی هستم و زندگی کردن را یادم رفت بود. همه فکر و زندگی من شده بود مسافر من و اینکه به هر چیزی چنگ می‌زدم که خودم و زندگی‌ام را نجات بدهم. از تاریکی‌ها بیایم بیرون و هیچ راهی پیدا نمی‌کردم و خودم را وصل کردم به خانواده و دوستان و کار و حتی درس. ولی هیچ‌کدام حالم را خوب نمی‌کرد و آن آرامشی که مدنظر من بود به من نمی‌داد تا اینکه در تاریکی‌ها یک فرشته دست دراز کرد و من را از تاریکی‌ها نجات داد و نشاند روی این صندلی‌ها و گفت: بنشین تا راه را به تو نشان بدهم و دانه‌دانه به من غذا داد، غذای روح بود که من تک‌تک وادی‌ها را پشت سر بگذارم تا اینکه حال من خوب شود. باید تفکر کنی، ناامید نشو، درست می‌شود.

دغدغه و مشکلات هست ولی درست می‌شود. به من گفت فکر نکن زندگی همین است و تغییر نمی‌کند بلکه تغییر می‌کند به محبت را یاد داد، محبتی که تا دیروز به گونه دیگری فکر می‌کردم. به من بخشیدن را یاد داد و چیزهایی را ما در این مکان مقدس آموختیم که در هیچ کجای دنیا و دانشگاه و مرکزی نمی‌توانستیم بیاموزیم. قوی بودن و محکم بودن را به من آموخت، چیزی که من واقعاً در زندگی نداشتم و همیشه یک آدم ضعیف بودم، شاید هرکسی می‌توانست از هر دری وارد شود. خدا را شکر می‌کنم و این مطلب را گفتم تا به اینجا برسم که این دستور جلسه به ما می‌گوید که قدردان باشیم. کسی که به زندگی ما آمد و دست ما را گرفت و ما را نجات داد قطعاً نیازی به ما ندارد ولی ما نیاز داریم و باید به آموزش‌ها وصل باشیم و جایگاه خدمتی بگیریم و خدمت کنیم که بتوانیم ذره‌ای از زحمات جناب مهندس را جبران کنیم و قدردان زحمات ایشان باشیم و در آخر می‌خواهم از کمک راهنمای خوبم تشکر کنم بابت تمام زحماتی که برای من کشید و آموزش‌هایی که به من داد و تمام حال خرابی‌های من را تحمل کرد و خوشحالم که در کنار ایشان هستم و برای همه شما بهترین‌ها را آرزو می‌کنم و انشالله همه شمارا در جایگاه بالاتر ببینم.

 

تهیه گزارش و تایپ: همسفر معصومه
تصویرگر: همسفر خاطره
مرزبان کشیک: همسفر فاطمه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .