جلسه پنجم از دوره شصت و چهارم سری کارگاههای کنگره 60 با دستور جلسه وادی چهارم و تأثیر آن بر روی من ، در روز چهارشنبه مورخ 97/9/21 با استادی و نگهبانی مهندس و دبیری مسافر میثم راس ساعت 9:35 آغاز به کار نمود.
سخنان مهندس:
امیدوارم حال شما خوب باشد، حال من هم بحمدلله خوب است.
من ساعت 4:55 صبح از خواب بیدار میشوم، 5:30 از منزل خارج میشوم و ساعت 6 استخر هستم، دیگر کسی اجازه نمی دهد که من شنا کنم، مرتب بچه ها برای رهایی می آیند. خیلی ها می خواهند مشاوره کنند، باید این را درک کنیم که ما برای شنا کردن به استخر آمده ایم، نه مشاوره. امروز 200 نفر به استخر آمده بودند و باید این موضوع را مراعات کنیم.
بچه ها دقت کنند، وقتی چند نفر می خواهند عکس یادگاری بگیرند، کسی نباید بیاید پشت عکس بایستد. باید فرهنگ سازی کنیم، که آیا با این عکس موضوعیت داریم یا خیر؟ ممکن است یک خانواده در حال عکس گرفتن باشند و کسی نباید اضافه در عکس باشد و این جزو آداب کنگره است که باید یاد بگیریم. عکاس کنگره در هفته گذشته، نصف صورت همسفر را نگرفته است و فقط دست شخص را گرفته است. پس برای عکس گرفتن باید یاد بگیریم که اگر از ما دعوت کردند، در عکس باشیم، در غیر اینصورت پشت صحنه عکس نباشیم.
دستورجلسه امروز، وادی چهارم است که در مسائل حیاتی، مسئولیت دادن به خداوند، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن.
ما بعضی چیزها را نباید، اشتباهاً برداشت کنیم، باید دقت کنیم و ببینم که چه هست و چگونه است؟ وادی اول ما تفکر را شروع کردیم، چون بزرگترین معضلی که انسانها دارند، فکر است. تفکر نمی کنند و به چیزهایی فکر می کنند که اصلاً به درد نمی خورد، مثل خانه ای می ماند که کسی در آن سکونت نمی تواند داشته باشد، یا فکر می کنند و این فکر اصلاً ارزشی ندارد و این فکر کردن به جز خراب کردن خودش و ناراحتی، نتیجه ای ندارد. پس وادی اول به ما یاد می دهد که فکر کنیم و چگونه فکر کنیم.
بعد می گوید که جهت بیهودگی نیامده ایم. بعد می گوید که کسی به اندازه خود ما به ما فکر نمی کند و بعد می گوید در مسائل حیاتی، مسئولیت دادن به خداوند، سلب مسئولیت از خویشتن است. ما نمی توانیم مسئولیت را به خداوند یا حتی پدر و مادر بدهیم. بعضی کاهی و تنبلی خودشان را گردن پدر و مادر می اندازد. انسان دوست دارد که مسئولیت کارش را به گردن دیگران بیندازد.
یک نفر رفت نزد پیامبر و گفت من به خداوند توکل کردم و شترم را به خدا سپردم، ولی شترم گم شد. رسول خدا گفت: شتر را بستی؟ گفت : نه. گفت : با توکل زانوی اشتر ببند.
من موقع نوشتن وادی ها، به گروههای دیگر هم نگاه داشتم و می دیدم که در بیشتر موارد مسئولیت به خداوند واگذار می شود. شما در قرآن می خوانید که انسان هیچ چیزی نیست، مگر سعی و کوشش خودش. مثقالی عمل شر انجام بدهی، یا انجام خیر انجام بدهی، جوابگو هستی. خداوند به ما عقل و شعور و معرفت داده است و باید کارهایمان را انجام بدهیم، ولی حالا ما همه چیز را گردن خداوند می اندازیم. در مسائل حیاتی ما باید مسئولیت را قبول کنیم و مشکلات را حل کنیم. شخص 6 ماه است که کرایه خانه نداده است و می گوید که خداوندا این کار را برعهده تو گذاشته ام.
باید مسئولیت مشخص شود، خداوند مسئولیت را واگذار کرده است و بخاطر همین است که به صورت تمثل بهشت و جهنم را داریم. اینطور نیست که ما بگوییم از نواقص شخصیتی برخورداریم و به این باور رسیدیم که نیروی برتر نواقص عقلی ما را برطرف کند! نیروی برتر هست و یاری می کند، ولی ما باید بدانیم که نمی توانیم مسئولیت را برعهده خداوند بیندازیم.
اگر می خواهید رشتۀ خوب دانشگاه قبول شوید، باید درس بخوانید. می خواهید مزد بگیرید، باید کار کنید. می خواهید کشاورزی کنید، باید زمین را شخم بزنید، بذر بکارید و بعد برداشت کنید.
وقتی سال 94 بین تمام اعضاء آمار گرفتیم، 94% از اعضای کنگره 60 شاغل هستند و کار می کنند. در کشور بیکاری خیلی بیشتر است. کنگره 60 الحمدلله بچه ها وقتی وارد می شوند، ممکن است وضع مالی خوبی نداشته باشند، ولی به مرور زمان وضعیت مالی خوبی پیدا می کنند. برای چه، به چنین جایگاهی رسیده اند؟ هرکجا کنگره جلسه دارد، همه ماشین های مدل بالا دارند. این بخاطر این است که فهمیده اند و به این شعور رسیده اند که باید مسئولیت های کارشان را خودشان برعهده بگیرند و دیگران نباید برایشان کار درست کنند. مسئولیت را به گردن دیگران نمی اندازند، به اشتیاق دیگران نمی نشینند. خودشان آستین بالا می زنند و با صداقت کار می کنند.
تا وادی چهارم، فقط تفکر کردن و جهات و ابعاد تفکر کردن را به ما می آموزد. اینجا دیگر می گوید که شما حتی مسئولیت زندگی را برعهده خداوند نمی اندازید. از خداوند یاری می طلبید و کمک می گیرید و خداوند کمک می کند، موقعی که در صراط مستقیم هستید.
مسئله بعد؛
Dsap به مقدار کافی هست، تا عید ما به اندازه کافی دارید، یک شیشه ، دو شیشه بگیرید و استفاده کنید. Dsap الآن حکم یک دارو را پیدا کرده است. بعضی ها سیستم گوارششان کار نمی کند ومشکل زیاد دارند و فقط این Dsap به آنها کمک می کند. من هم گفته ام که کمتر بدهند تا یک مرتبه تمام نشود.
مسئله بعد؛
در سایت من می روم، از همه شما ممنون، هفته بنیان کنگره خوب بود و همه صحبت کردند. من یادم هست که شعبه اصفهان، علی خدامی، کبیر رضایی، سیدمهدی و گاهی امین بود. حساب کردیم و شاید نزدیک به چند 100هزار کیلومتر بچه ها راه رفتند تا یک نفر در اصفهان به رهایی رسید. آنهم در کتابخانه اصفهان، ولی الآن چی؟ باید از بچه های قدیمی به خوبی یاد کنیم.
موضوع اپلیکیشن:
در قسمت انتشارات هم سی دی ها را به صورت اپلیکیشن در آوردیم، ممکن است مشکلاتی هم وجود داشته باشد، ولی در حال رفع این مشکلات هستیم و این امکانات خیلی بهتر توانسته است کمک کند تا همه سی دی ها را در گوشی هایشان ذخیره کنند و استفاده کنند. این کاری بود که توانستیم در جهت پیشبرد اهدافمان به انجام برسانیم.
رهایی ها؛
تا قبل از امروز 3828 نفر به رهایی رسیده اند. امیدوارم تا پایان سال 2018 از مرز 4000 رهایی عبور کنیم و اگر عبور کنیم، هفته ای 80نفر رهایی داشته ایم.
امتحان؛
تاریخ امتحان را هم اعلام کردم و سی دی ها را انشاء الله اعلام خواهم کرد.
سند کتاب چهارده مقاله که روز رونمایی کتاب انجام شد و آقای محمّد داداشی این کتاب را به مبلغ 151.000.000 تومان خریداری کرد. اگر محمد این کتاب را نخواهد، حاضر هستم که این کتاب را 160 میلیون تومان از او خریداری کنم. این کتاب به یادگار می ماند و اولین نسخه اش هست. جلد کتاب ها را داده ایم که گالینگور کنند و به شما خواهیم داد.
آقای محمد داداشی از شعبه شهرری؛
عرض ادب و احترام خدمت حضار محترم؛ اگر کسی می خواهد این کتاب را از من خریداری کند، با پیشنهاد بالای 3 میلیارد تومان جلو بیاید. این کتاب برای من خیلی ارزش دارد. اتفاقاتی که در بحث مالی و لژیون مالی می افتد، از روی توان مالی نیست، از روی اعتقاد است. بچه های کنگره، باید به این نتیجه رسیده باشیم که زندگی فقط این چندسالی که در کره زمین هستیم، نیست. حیات و آموزش ادامه دارد و باید یک کاری برای این موضوع کرد. خداوند توفیق داد که ما این کار را انجام بدهیم. من در ذهن خودم همیشه دوست دارم که خودم را بدهکار کنگره بدانم، چون اگر یک روزی فکر کنم که بدهکار کنگره نیستم، ممکن است از کنگره بروم.
شعبه شهرری، یکی از جنوبی ترین شعب تهران است، اتفاقاتی که در آن می افتد، واقعاً اعتقادی است. من شاید توان مالی ام حتی به لژیون مالی ام نرسد، چون من یک کارمند ساده هستم. ولی بجای اینکه یک مرسدس بنز بخرم، یک ماشین ارزان قیمت تر سوار میشوم. آرزویی که من در تولد سه سالگی ام کردم، این بود که روند جهانی شدن کنگره 60، تسریع شود و این موقعیت، فرصت مطلوب و مناسبی شد، برای اینکه من برای رسیدن به این آرزو کاری انجام بدهم. خیلی وقت ها، روزی این نیست که ما یک چیزی از کائنات و سیستم دریافت کنیم، بعضی وقت ها، روزی ما این است که مالمان را وقف کنیم و جایگاه خودمان را مستحکم کنیم.
من باید از زحمت های استاد عزیزم آقا کوروش تشکر کنم، ایشان خیلی برای من زحمت کشیدند.
آقای کوروش آذرپور؛
تبریگ می گویم به محمد، من محمد را قبل از اینکه رهجوی من شود می شناختم. من از محمد درس گرفتم و هرچه گفت، در دلش هست و واقعی است. محمد جزو کسانی است که در لحظه کار می کند و در لحظه تصمیم می گیرد، به محمد و آقای مهندس تبریک می گویم.
نگارنده: مسافر احمد شریفیان
نام فایل
|
تاریخ
|
لینک
|
فایل صوتی سخنان مهندس
|
97/09/21
|
دانلود
|
- تعداد بازدید از این مطلب :
10170